عطریانفر: برخی خود را فرزند خوانده خاتمی میدانند
محمد عطریانفر گفت: اصلاح طلبی از یک مسئله بزرگ رنج میبرد و آن اینکه یک مانیفست مشخص ندارد. کارگزاران به صفت حزبی این کار را انجام داده است؛ یعنی اگر روزی جبهه اصلاحات به یک فهم مشترکی دست پیدا کند شاید مکتوبات و مانیفستی که مدون شده است را ارائه کنیم و از آن برای رسیدن به یک تعریف مشترک کمک بگیریم و آن را به رسمیت بشناسیم.
عضو حزب کارگزاران میگوید: برخی احساس میکنند نسبت به آقای خاتمی فرزند خواندهتر هستند. این ایراد وجود دارد و مصداق آن دوستان اتحادی هستند، ولی شخص آقای خاتمی اینگونه فکر نمیکند.
به گزارش خبرآنلاین، محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، با تاکید براینکه اصلاح طلبان باید یک مانیفست داشته باشند، گفت: تمایل داریم اصلاح طلبان، واقع گرا باشند و دست از اتوپیاهای دوراز دسترس بردارد، آرمان هم باید روی زمین پیاده شود.
او درباره انتقادات از رفتار پدرسالارانه حزب کارگزاران میگوید؛ اصلا ما کی هستیم که بخواهیم پدر باشیم؟ حداکثر بگوییم مثلا آقای هاشمی رفسنجانی زمانی پدرسالار بوده است، آقای خاتمی تا حدودی که البته خود ایشان قائل به این القاب نیست، ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم احساس پدری کنیم که دیگران فرزندان ما باشند.
بخشهایی از این گفتگو را بخوانید؛
آقای عطریانفر! کارگزاران کدام طیف از مردم را نمایندگی میکند؟ میانه روها؟ اصلاح طلبان یا اصولگرایان؟
میانه روی عین اصلاح طلبی است. میانه روها و اصلاح طلبان یک گروه هستند. اگر حمل بر خودستایی نباشد حقیقت و جوهره مرکزی نظریه اصلاح طلبی نوع نگاه کارگزاران است. بنده جناب آقای محمد خاتمی را به صفت ذاتی، اخلاقی و فکری در مقایسه با دیگر گروههای اصلاحات به کارگزاران نزدیکتر میبینیم.
اصلاح طلبی از یک مسئله بزرگ رنج میبرد و آن اینکه یک مانیفست مشخص ندارد. کارگزاران به صفت حزبی این کار را انجام داده است؛ یعنی اگر روزی جبهه اصلاحات به یک فهم مشترکی دست پیدا کند شاید مکتوبات و مانیفستی که مدون شده است را ارائه کنیم و از آن برای رسیدن به یک تعریف مشترک کمک بگیریم و آن را به رسمیت بشناسیم.
ما تمایل داریم اصلاح طلبان، واقع گرا باشند و دست از اتوپیاهای دور از دسترس بردارد، آرمان هم باید روی زمین پیاده شود. اگر هدف قله دماوند باشد برای وصول به آن ابتدا باید اینجا سوار ماشین شویم و مسیر چندین کیلومتری را طی کنیم تا به شهردماوند برسیم و بعد خود را به دامنه کوه برسانیم و از آن بالا برویم؛ یعنی باید زحمت بکشیم و تلاش کنیم. اینکه یکباره تصور کنیم راس قله دماوند هستیم نادرست است.
کارگزاران میتواند نماد واقع بینانه اندیشه بهبودخواهی اصلاح طلبانهای باشد که به اصول نظریه سیاسی حاکم پایبند است و از نظریات افراطی و تند رادیکالیستی فاصله جدی دارد؛ ذهنش معطوف به یک نوع آرمان خواهی روی زمین است. توافق جهانی «دنیای عاری از خشونت» را تعقیب میکند، تعامل در حوزه اقتصاد را به عنوان یک راهکاری که میتواند منجر به یک زندگی رو به بهبود برای جامعه و یک سطح برخورداری معیشتی مناسبتر شود را در دستور کار قرار میدهد.
طی چند سال اخیر بارها شاهد جدالهای پینگ پنگی میان اعضای حزب اتحاد ملت و کارگزاران بوده ایم، این دوگانه کارگزاران - اتحاد ملت چقدر جدی است؟ کدامشان پدرسالار هستند؟
نمیتوان اسم آن را دوگانه گذاشت. با احترام به همه عزیزان و دوستان، اما در جریان اصلاحات 3 الی 4 گروه بیشتر فعال نیستند. کارگزاران، اتحاد ملت و مجمع روحانیون مبارز هستند که البته مجمع روحانیون مبارز کمتر درگیر ساختار هستند و بیشتر در حوزه جایگاه معنوی سیر میکنند و حرف میزنند و شاید هیچ وقت هم ادعای حزبی نکردهاند و به لحاظ صنف و مضمون مثل روحانیت مبارز عمل میکند؛ از سوی دیگر حزب «اعتماد ملی» هم وجود دارد که به دلیل در حصر بودن آقای کروبی دچار کمی سردرگمی است و در بینشان تشتتهایی رخ داده است و بقیه عزیزان هم در حریم و اقمار هستند.
اعتماد ملی هم اینک درصدد بازنشانی است و از نو میخواهد شکل گیرد اخیرا جناب آقای کروبی هم استعفا داده و آقای حضرتی رئیس شده است. مجمع روحانیون هم که بیشتر وزن معنایی خودش را دارد و بارگذاری معنوی بیشتر روی آن صورت گرفته است؛ لذا دو اندیشه روشنی که تلاشهای اندکی در حوزه ساختار و گفتمان دارند اتحاد ملت و کارگزاران هستند. این دوگانه از این بابت است که به ذهن میرسد وگرنه گفتگوهای ما صمیمانه و از جنس درون جبهه اصلاحات و همگرایانه است.
پس پدرسالار وجود ندارد؟ یک زمانی میگفتند کارگزاران در جریان اصلاح طلبی ادعای پدرسالاری دارد.
پدرسالاری یعنی چی؟ اصلا این گونه نیست. اصلا ما کی هستیم که بخواهیم پدر باشیم؟ حداکثر بگوییم مثلا آقای هاشمی رفسنجانی زمانی پدرسالار بوده است، آقای خاتمی تا حدودی که البته خود ایشان قائل به این القاب نیست، ما در جایگاهی نیستیم که بخواهیم احساس پدری کنیم که دیگران فرزندان ما باشند. ما برادارنی هستیم از جنس برادران یوسف و مقداری با هم تفاوت داریم. ممکن است یک جا ما درست بگوییم و یک جا آنها درست بگویند.
چه کسی را میخواهید در چاه بیاندازید؟ (خنده)
خودمان در چاه افتاده ایم. (خنده)
آقای کرباسچی میگوید ما با آقای خاتمی صحبت میکنیم و حرف ما را قبول میکنند، ولی در نهایت حرف اتحاد ملتیها را اجرا میکنند. انتقاداتی هم از کارگزاران به آقای خاتمی وارد میشود این یعنی یا به حرف شما گوش نداده اند یا اتحاد ملتیها تسلط بیشتری دارند.
ایرادی که به جریان اصولگرا مبنی بر اینکه برخی حس فرزندخواندگی خدا را دارند، وارد بود همان ایراد به بعضی از دوستانمان در ارتباط با آقای خاتمی هم وارد میدانیم. برخی احساس میکنند نسبت به ایشان فرزند خواندهتر هستند. این ایراد وجود دارد و مصداق آن دوستان اتحادی هستند، ولی شخص آقای خاتمی اینگونه فکر نمیکند.
البته ممکن است یک اتفاقاتی رخ دهد و حتی بر آقای خاتمی تحمیل شود؛ البته انتظار ما این است که آقای خاتمی گاهی اوقات در این قضیه صراحت لهجه بیشتری داشته باشند و از این سوءاستفادههایی که ممکن است از ناحیه امثال ما به ایشان روا شود فاصله بگیرند.
همه ما اگر بخواهیم در عرصه سیاست، در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی بمانیم باید تلاش کنیم و به نظریه سیاسی امام وفادار باشیم. آقای خاتمی به نظام وفادار است و ما هم وفادار هستیم و میتوان صحبتهای مشترک داشت، تفاوت دیدگاه هم اشکالی ندارد، باید اجازه دهیم اتحادیها تا حدودی تندروتر باشند، ایرادی ندارد.
اجازه دهیم کارگزارانیها مقداری واقع بینانهتر باشند، مانعی ندارد و اصلا کار حزبی بدین گونه است که تفاوت دیدگاه و سلیقه وجود داشته باشد به قول سعید حجاریان میگفت طیف اصلاحات طیف بین العباسیون (عباس عبدی و عباس دوزدوزانی) است. البته خدا رحمت کند آقای عباس دوزدوزانی و خدا حفظ کند عباس عبدی را.
این میانه روی کارگزاران باعث میشود فرضا اگر در دولت بعدی اصولگرایان بودند، این میانه روی به دردشان بخورد و پست و سمتی بگیرند؟
اگر مسئولیتی عرضه کنند شاید به عهده بگیریم و اشکالی هم ندارد. اگر جایی فراهم شد ما مشکلی نداریم. مگر پستها و مسئولیت ها، ارث پدر اصولگرایان است؟!