عقاید شما با عوارض ما؟!/ همشهری، وبلاگ سیاسی شخصی نیست
همان قدر که پارک ساعی، باغ شخصی نیست همشهری هم وبلاگ شخصی نیست! عوارض شهروندان برای منظور دیگری است نه برای نشر عقاید سیاسی مدیران روزنامه عمومی.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - در نوشته قبلی به مناسبت انتشار دوباره روزنامه «هممیهن» با مدیریت غلامحسین کرباسچی در فضای سرد و یأس آلود کنونی به این نکته اشاره شد که چند ماه دیگر سیاُمین سالروز انتشار روزنامه «همشهری» در دوران مسؤولیت او در شهرداری تهران است و به این بهانه دهه 70 را بررسیدیم با نمادهای آن و البته تأکید بر تکاپوی طبقه متوسط.
خوشبختانه این شبها شاهد بازپخش سریال «خانه سبز» از شبکه تلویزیونی «آی فیلم» هم هستیم که در میانه همان دهه 70 ساخته و پخش شد - هر چند گویا در قسمت 15 قاب عکس آقای هاشمی از بالای سر قاضی را حذف کرده بودند!- اما به هر رو همه مؤلفهها به طبقه متوسط معطوف است و از این منظر هم قابل توجه است فراتر از دیدار دوباره بازیگران محبوبی که طی این سالها چشم از جهان بستند و به صورت خاص خسرو شکیبایی.
روزنامه همشهری صدای طبقه متوسط بود هر چند متهم شد به تلاش برای غیر سیاسی کردن جامعه و با روزنامه سیاسی سلام قیاس میشد اما همین روزنامه غیر سیاسی در مهم ترین تحول سیاسی دهه 70 نقش ایفا کرد و بعد بر سر ماجرای بازداشت شهردار تهران نمیتوانست برکنار بماند.
همشهری حالا دیگر تنها یک نماد نبود و به نهاد بدل شده بود. چندان که پس از تغییر مدیریت شهری و در سالهای 83 و 84 که محمود احمدینژاد شهردار تهران نیز بود لحن پرخاشگرانه و تند نداشت و چرای آن هم روشن بود. او نمیخواست شهردار بماند و به پاستور میاندیشید و 17 سال پیش در چنین روزهایی در عین ناباوری، رییس جمهوری ایران شد.
درست است که جاهای دیگر به نیروهای همسو میدان داد اما همشهری به یک ارگان تند و صدای احمدینژاد بدل نشد. بعد از ریاست جمهوری او هم باز یک اصولگرا منتها ازجنسی دیگر وبا تنها یک اشتراک - از حیث نگاه به هدف ریاست جمهوری - شهردار تهران شد.
همشهری با آن همشهری دوران کرباسچی و عطریانفر که محمد قوچانی در دل آن مجله همشهری ماه با تیراژ 300 هزار نسخه را هم در کیفیتی دل چسب و خواندنی تولید میکرد البته تفاوت داشت اما باز صحبت از پروژههای عمرانی بود نه نظرات شاذ سیاسی ولو با انگیزه تبلیغ غیر مستقیم باقر قالیباف اما همشهری ماند. چون همچنان حس و حال و رنگ داشت و تندخو نبود و به چهره این و آن پنجه نمیکشید و برای به زندان افتادن آدمها هلهله نمیکرد و جدای آن مجلات متعدد و ضمیمههای گونهگون نیز با این رویکرد منتشر میشد و تا 96 چنین بود و پس از آن هم کوشیده شد به مسیر اولیه بازگردد.
از 1400 و در همشهری امروز اما با اتفاق بی سابقهای رو به رو هستیم که در دوران 12 ساله آقای قالیباف و 2 سال شهرداری احمدی نژاد هم مسبوق نیست و آن تبدیل روزنامهای با ماهیت طبقه متوسط که پول آن از عوارض شهری تأمین می شود به وبلاگ سیاسی نظرات خاص سه نفر است!
تبدیل مؤسسه همشهری به وبلگ شخصی مثل استفاده اختصاصی از پارک ملت به عنوان باغچه خصوصی است. چون همان قدر که پارک ملت به مردم تعلق دارد همشهری هم از آن شهروندان است و همان طور که پارک ملت باغ اختصاصی شهردار نیست روزنامه همشهری هم نشریه شخصی مدیران انتصابی نیست تا یک روز آقای محسن مهدیان به عنوان مدیر عامل یادداشت موضع گیرانه فراتر از شهر و جامعه بنویسد و روز دیگر آقای عبدالله گنجی در جایگاه مدیر مسؤول اما در نقد و نفی این یا آن جریان یا چهره یا نظر سیاسی و روز سوم هم آقای دانیال معمار سردبیر.
در حالی که در رسانه ها مدیر عامل مؤسسه یا مدیر مسؤول یادداشت سیاسی نمی نویسند بلکه درباره مؤسسه متبوع خود مینویسند یا مثلا وقتی مشکلی پیش آمده مدیر مسؤول نکته ای می آورد که معمولا یا حقوقی است یا ناله همیشگی کاغذ و سردبیر هم طبعا متناسب با خط سیر آن رسانه.
همشهری، موقعیت خاصی داشته و دارد. روزنامه شهروندان است و حتی روزنامه شورای شهر و شهرداری هم نیست یعنی نباید باشد اما حالا نه تنها روزنامه شهروندان نیست که شاید روزنامه شهرداری تهران هم نیست بلکه به وبلاگ سیاسی شخصی این سه نفر تبدیل شده است!
نوشته سیاسی اما مگر اشکال دارد؟ نه! کما این که نویسنده این سطور 25 سال است دارد لاینقطع سیاسی می نویسد اما نه از محل عوارض شهری و در روزنامه عمومی. بلکه در بخش خصوصی.
این نوشته البته به مذاق این سه بزرگوار خوش نمی نشیند اما خوب است قبل از آن که برای پاسخ دست به قلم یا دست به کی بورد شوند در همان مؤسسه به همشهری ماه در سال 88 بله 88 پر التهاب و پرماجرا مراجعه کنند و ببینند فضای همشهری دوره شهرداری قالیباف چنان بود که منی که برای همشهری ماه دوره قوچانی ننوشته بودم در آن می نوشتم چون نشریه بود وبلاگ نبود.
مؤسسه همشهری نه خصوصی است نه دولتی مانند روزنامه ایران. نه ازجنس کیهان و اطلاعات بلکه به معنی اخص کلمه عمومی است و تعریف عموم هم روشن است یعنی باید معطوف به عامه باشد پس لطفا عقاید خود را در جایی منتشر کنید که بودجه آن از محل عوارض ما تأمین نشود.
درست است که کثیری از شهروندان تهرانی در انتخابات شورای شهر تهران در سال 1400 هم زمان با ریاست جمهوری شرکت نکردند یا رأیی باطله انداختند اما عوارض شهری را میپردازند و روزنامه همشهری متعلق به همه شهروندان است نه همفکران مدیران امروز.
همان طور که دوست دارم از سروهای پارک ساعی لذت ببرم بی ارتباط با این که شهردار تهران کرباسچی باشد یا قالیباف، حناچی باشد یا زاکانی حق من شهروند و دیگر شهروندان است که از روزنامه همشهری هم مانند همان پارک بهره ببریم. پس همان قدر که پارک ساعی، باغ شخصی نیست همشهری هم وبلاگ شخصی نیست! عوارض شهروندان برای منظور دیگری است نه برای نشر عقاید شما. نمی دانم شاید مشکل شرعی هم داشته باشد این کار...
تماشاخانه