چهارشنبه 7 آذر 1403

«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم

گروه اجتماعی خبرگزاری فارس - معصومه اصغری: مسیرمان از خیابان مجاهدین به ایران پیج بر می دارد. لازم نیست به سیاق تازه دعوت ها چشم بگردانیم. قدم های مان مثل بیشتر وقت ها پرسان پرسان پیش نمی رود. منازه های مسجد سادات اخوی با آن کاشی های معرق و اسلیمی روی هم سوار شده شان پیدا و پنهان می شوند و می‌گویند به مقصد رسیده ایم. ساعت 7:30 صبح روز تعطیل وسط هفته است. بیشتر مردم در خانه‌هایی که درهای شان از بی رفت و آمدی قرنطینه چفت و بست شده اند، کسالت بار ترین روزهای بهاری شان را از سر می‌گذارنند. چیزی که بیشتر شان از آن خبر ندارند این است که مهمانسرا و سفره ای که دل جماعتی به آن بند است و آرزوی یک کف دست نان آن را دارند بیخ گوش شان پهن شده است و قرار است آرام دل بی قرار صد ها بیمار بستری شده در بیمارستان ها باشد. 50 نفر از خدام آستان قدس رضوی بین الطلوعین هر سحر پاشنه ها را ور می‌کشند. شال و کلاه می‌کنند و به زیر زمین مسجد سادات اخوی می آیند تا صد ها بیمار مبتلا به کرونا را به غذای متبرک حضرتی مهمان کنند.

***اینجا هیچ کاری روی زمین نمی‌ماند

ده دوازده جوان جلوی در مسجد بغ کرده‌اند. یکی شان رو به مسئول آشپزخانه می گوید:«حاج آقا واقعا کاری نیست؟ می توانیم مرغ ها را پاک کنیم.» مقدسی مسئول آشپزخانه چند قدمی پیش می آید و با عطوفتی که به لحن صدایش داده می گوید:«بچه ها امروز مرغ پاک کرده برای مان آورده اند. انشاالله روزهای دیگر برای خادمی این سفره خبر می شوید.» معلوم می شود این جوان ها خادمیارانی هستند که دیرتر آمده‌اند و توفیق خدمت حالا در دست و بال گر گرفته 40 نفری است که در داخل آشپزخانه مشغول کار هستند. با راهنمایی یکی از همین خدام راه پله های رو به زیرزمین را میگیریم بعد گذر ازیک نیم طبقه به آشپزخانه می رسیم.

***دست ها مشغول کارند و لب ها مانوس به ذکر خبری از بوی تند و زهم معمول آشپزخانه ها نیست. بوی اشتها آور زغفران روی هوا معلق مانده. هوای آشپزخانه خفه است. کل فضای اینجا با چند مهتابی ناقابل روشن شده است. خیلی مهم نیست چقدر با ردیف دیگ ها فاصله داشته باشی. اینجا هرم گرما احاطه ات می‌کند و نفس ها را به شماره می اندازد. آشپزها و خادم یارها حضور حاضر غایب دارند. اینجا مشغول به کار هستند و دل های شان بند مشبک های پنجره فولاد شده است. همه شان ماسک و دستکش و کلاه و لباس مخصوص دارند اما مهار از گرما و سبک و چالاک به این طرف و آن طرف خیز برمی دارند. حتا فکر کردن به 18 ساعت کار با این لباس ها و آن هم با این درجه از حرارت سخت است. اما خدام بی وقفه بر می دارند و می گذارند و می چینند و وسط این قیل و قال لب های شان از ذکر گفتن و همخوانی با ترجیع بند وسط روضه عقب نمی ماند.

موسوی مسئول این آشپزخانه که حالا برای خودش یک پا دارالخدمه شده است می‌گوید ساعت 4 صبح شعله زیر این دیگ ها می‌اندازیم و تا ساعت 10 حدود هزار و 500 غذای متبرک مهمانسرای آستان قدس رضوی آماده ارسال به بیمارستان ها می شود:«با تعطیلی حرم ارادات خادمان حضرت علی بن موسی الرضا تعطیل نشده است. آن ها در هر جایی و هر لباسی به خدمت برای خشنودی خدا و آن حضرت مشغول به کار و جهاد می شوند. هر منطقه خادمیاران ویژه خود را دارد. با کمک این عزیزان تصمیم گرفته شد برای روحیه بخشی به بیمارن مبتلا به کرونا و همین طور قدر دانی از زحمات کادر درمان که رزمندگان خط مقدم مبارزه با این بیماری دامنگیر هستند غذای متبرک به بیمارستان ها برسانیم.» موسوی به مواد پخت و پز اشاره می دهد و می‌گوید همه این ها با هزینه آستان قدس رضوی تهیه می‌شود. حتی نمکی که استفاده می شود نمک متبرک شده آستان است.»

***دلش نیامد مرا نیاورد  تقاضای خدمت کردن در این آشپزخانه از تعداد نفرات مورد نیاز بیشتر است و هر صبح تعدادی از خادمیارانی که دیرتر از باقی خدام ثبت نام کرده اند باید برای نوکری این سفره و صاحبش، خودشان را به صبر و قسمت توصیه کنند. چند راننده تاکسی که از ماجرای حضور این خدام خبردار شده اند جلوی درب مسجد تاکسی های شان را کیپ هم پارک کرده‌اند تا اگر وسیله ای مورد نیاز بود سرصبحی آشپزها به دردسر پیدا کردن تاکسی نیفتند. هر چند که می‌دانند همه چیز مهیاست اما باز وفادارانه انتظار به کار آمدن شان را می‌کشند.

عقربه ها به ساعت 9 نزدیک می شوند. ظرف های آلومینیومی غذا با دست های فرز مردهایی که دور میز حلقه زده اند از هم باز می‌شود. گروهی دیگر بی معطلی مشغول برچسب زدن روی ظروف غذا هستند. مردهای روپوش به تن و ماسک به صورت زده همه هم قدند و برای همین قد کوتاه محمد مهدی ریحانی توی چشم می زند. از او می پرسیم چند ساله است. چشم هایش می‌خندند. ماسک روی صورتش را بالاتر می‌کشد و می‌گوید 12 سال. بعد بدون این که منتظر سوال بعدی بماند به آشپزها اشاره می کند:«خیلی دوست داشتم این جا باشم و کاری انجام بدهم. پدرم قبول نمی‌کرد همراهش بیایم. دیشب از مادرم پرسیدم بابا ساعت چند راه می افته. گفت 4 صبح.» شیطنت می دود به چشم های پشت قاب عینک نشسته اش. برچسبی را روی ظرف بند می‌کند و می‌گوید: ساعت 3 حاضر و آماده رفتم و توی ماشین بابا نشستم و دیگر دلش نیامد پیاده‌ام کند. به قول خودش نوکری آقا قسمتم شد و آمدم.»

***نوبت بی تابی دل ها  آشپزخانه یک لحظه هم رنگ آرامش به خود نمی بیند. اما درست در لحظه ای که غذا مهیا می شود ناگهان تن و جان ها یک جا قرار پیدا می کنند و نوبت به بی تابی دل ها می رسد. قرار است ده دقیقه ای پیش از کشیدن غذا در ظرف ها روضه پای دیگ خوانده شود. آشپز ها وخدام پای دیگ ها ردیف می‌شوند. حاج حسین مرتضوی مسئول آشپزهای آشپزخانه آستان قدس چهل سالی می شود که کارش همین است. پای دیگ ها که حالا شعله به زیر کشیده دارند می ایستد و می‌گوید خدا می‌داند چند نفر به من زنگ زده اند و سفارش کرده اند وقت برداشتن در دیگ ها مریض شان را یاد کنیم. جماعت بی معطلی به هق هق کردن می افتند. اینجا نطق ها باز است. اشک ها روان هستند و کسی برای پا به پای روضه خوان گریه کردن معذب نمی شود.

مرتضوی می‌گوید روزی من بوده که پای این دیگ ها نوکری امام رئوفم را بکنم:«در همه این سال ها توفیق خدمت در آشپزخانه و موکب اربعینی را داشته ام. وقتی به من گفتند قرار است برای بیماران و کادر درمان بیمارستان ها غذای متبرک بپزیم خدا را به خاطر این روزی هم شکر کردم. خیلی ها از ما التماس دعا دارند و ما هم در همه این لحظات نوکری برای آشپزخانه آقا، آن ها را یاد می کنیم.»

***تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...

آتش زیر دیگ ها خاموش شده اما روضه خوان به یاد شهید بی کفن و غریب دشت نینوا می خواند و آتش به دل ها می اندازد. ناله ها حال و هوای ظهر عاشورا به این آشپزخانه داده است. آشپزها بین گریه و کار لحظه ای سر بلند می کنند. نفس پری به سینه می‌کشند و نام ارباب شان را صدا می کنند و قربان صدقه اش می روند. ذکر مصیبت اهل بیت دل ها را از آن چه که بود رقیق‌تر کرده است. عده ای وقت پر کردن ظرف ها متصل ذکر می گویند و برای شفای مریض ها ختم صلوات گرفته اند. کار کردن با روپوش مخصوص و ماسک و کلاه و دستکشی که دارند سخت به نظر می‌رسد اما آشپزها تاکید دارند که غذا سرد نشود. برای همین سرعت کار بالا می گیرد.

«احمد پور احمد» مدیر دبیرستان صناعی می‌گوید یک عمر در انتظار خوردن یک قاشق از غذای متبرک حضرتی بوده است و حالا اینجا روزانه هزار و 500 غذا بسته بندی می‌کند. حرف هایش ما را یاد آن مصرع رشک برانگیز می اندازد که می‌گوید: تا یار که را خواهد و میلش به که باشد...

پوراحمد به سختی کار در هوای گرم و خفه این آشپزخانه اشاره می‌دهد و می‌گوید فقط عشق است که باعث می شود ما هر روز از ساعت 4 صبح تا 8 شب بی وقفه به کار ادامه بدهیم. فکر می کنم مشمول بالاترین مرحمتی شده ام. همین که حس می کنم امام رضا (ع) من را به نوکری اش قبول کرده است حالم خوب می شود. آقای من خاطرخواه کم ندارد. اینجا وقتی مشغول به کار هستم مدام این بیت را برای امامم می خوانم: تو مثل من سر کویت هزار ها داری / ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد

***عیدی امسالم نوکری این دستگاه است 

مشغول ریختن برنج و زرشک زعفران خورده روی ظرف های غذاست. اسمش را که می پرسیم جوابی نمی‌دهد. می‌گوید مدیر تالار است و چند آشپز زیر دستش کار می‌کنند. اما اینجا خودش باید غذا را بپزد و به قول خودش آداب نوکری برای آقایش را به جا آورد:«هر سال موقع سال تحویل به حرم آقا امام رضا (ع) می روم. امسال نشد به زیارتش برویم و این غم روی دلم سنگینی می‌کرد. تا این که به من تماس گرفتند و گفتند می آیی غذای حضرتی بپزی؟ انگار همه دنیا را یک جا به من دادند و من با سر آمدم که در این دستگاه نوکری بکنم.

***اول رعایت بهداشت، بعد کار 

مدام گردن می‌کشد از سرتا به پایین میز ها را می پاید. حواسش به قولی که داده هست و یک لحظه هم از نظارت بر کارها غفلت نمی‌کند. حاج آقا خوش صحبتان یک لحظه هم بند گوشه ای نمی‌شود و مدام در بین آشپزها و خادم ها در حرکت است. می گوید مسئول اجرایی آشپزخانه است و تعهد داده تمام مراحل طبخ غذای حضرتی با رعایت کامل بهداشت انجام شود: «قبل از این که کار پخت و پز در این مکان آغاز شود گروهی برای سرکشی از دانشگاه شهید بهشتی به اینجا آمدند. با کمک متخصصان اقدام به ضدعفونی کردن اصولی این آشپزخانه و وسایل آن کردیم. مقرر شد هر روز بازرسی از وزرات بهداشت هم به ما ملحق شود و در جریان این فعالیت ها قرار بگیرد.» خوش صحبتان می‌گوید تهیه لباس و ماسک و کلاه و دستکش مخصوص در این شرایط کار ساده ای نیست اما ترجیح ما این است که آشپز ها و خادم ها هر روز با ست تازه ای کارشان را شروع کنند تا نگرانی از بابت این کار جمعی وجود نداشته باشد.»

***از اتاق های دلگیر بیمارستان تا رواق های دلگشای حرم

کار بسته بندی غذاها رو به اتمام است. کم‌کم ماموران بیمارستان ها از راه می رسند تا با هماهنگی شان تعدادی از خادمان برای توزیع غذا و توسل کرن به امام رضا (ع) با رعایت کامل نکات بهداشتی به بخش قرنطینه بیماران مبتلا به کرونا بروند. مقصد امروز بیمارستان شهید مدرس است. روی پرچم سبز رنگ آستان قدس پوششی نایلونی انداخته اند. خدام به درگاهی بیمارستان که می رسند با استقبال گرم مدیران و کارکنان بیمارستان روبه رو می شوند. خادم یاران با کمک گروه خدماتی بیمارستان غذا ها را بین بیماران توزیع می کنند.

خادم یاران پشت سر خادمی که پرچم را روی دست گرفته در راهروی بخش قرنطینه بیمارستان به صف می شوند. کسی با صدای آرامش بخشی شروع به مداحی می کند. به ترجیع بند که می‌رسد باقی خدام همراهی‌اش می‌کند و در یک چشم به هم زدن نوای «علی موسی الرضا» به همه اتاق ها راه پیدا می کند. حال بیماران تماشایی شده. رنجور و خسته اند امایک دنیا شوق به چشم های شان دویده است. با پر روسری ها و آستین لباس ها اشک از چشم می گیرند و همراه با مداح، امام مهربانی ها را صدا می‌کنند. پرستاران در ایستگاه پرستاری دوام نمی آورند. می‌خواهند کنار بیماران باشند و همراه شان توسل کنند و اشک بریزند.

بغض ها یکی بعد از دیگری می شکنند و اشک دلتنگی است که از چشم ها جاری می شود. برای رها شدن از این همه غم و ترس روی هم تلبار شده چه کاری بهتر از دست به دامن شدن به کسی که روایت شده از والد به همه ما دلسوزتر است. پرچم کنار تخت هر بیمار که می‌رسد سر بلند می‌کند. نگاه پر تمنایی به این پارچه سبز متبرک می اندازد. زیر لب چیز هایی می‌گوید و نوبت به بیمار بعدی می رسد. اینجا لحظه احسن الحال از راه رسیده و دل ها به سبکبالی کبوترهای حرم از این بیمارستان دلگیر به رواق های دلگشای حرم امام هشتم پرکشیده است.

انتهای پیام /

بیماران بیمارستان غذا امام
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم 2
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم 3
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم 4
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم 5
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم 6
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم 7
«غذای ویژه» برای «میهمانان ویژه»+ فیلم 8