دوشنبه 5 آذر 1403

فرخ‌رو پارسا نخستین وزیر زن ایرانی در نوروز 48: نخست‌وزیری خیلی هم خوب است و اگر بتوانم می‌شوم / مدرسه‌ی چهارهزار نفره تاسیس می‌کنم

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
فرخ‌رو پارسا نخستین وزیر زن ایرانی در نوروز 48: نخست‌وزیری خیلی هم خوب است و اگر بتوانم می‌شوم / مدرسه‌ی چهارهزار نفره تاسیس می‌کنم

سرکار که گفته‌اید مدارس چهار هزار نفره تاسیس می‌کنید، آیا به فکر ایاب و ذهاب محصلین آن هستید و توجه دارید که شرکت واحد شاگردان مدارس دویست‌نفره را هم نمی‌تواند سر موقع برساند؟! «من به شرکت واحد کاری ندارم، ضمنا برای مدارس چهار هزار نفره هم سرویس‌های اختصاصی به کار می‌اندازیم تا از دست شرکت واحد راحت باشیم!»/ نخست‌وزیری خیلی هم خوب است و من اگر بتوانم، می‌شوم.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فرخ‌رو پارسان (1301-1359 خورشیدی) پزشک متخصص زنان، که تدریس را به طبابت ترجیح داد، نخستین وزیر زن ایرانی است که در فاصله‌ی سال‌های 47 تا 54 در کابینه‌ی امیرعباس هویدا وزارت آموزش و پرورش را بر عهده داشت. او یک سال پس از پیروزی انقلاب در شامگاه شنبه 27 بهمن‌ماه 1358 در حالی که به اتفاق همسرش سرلشکر بازنشسته شیرین‌سخن در منزل دامادشان در فرمانیه به سر می‌بردند، توسط پاسداران کمیته‌ی منطقه‌ی چهار دستگیر و به کمیته‌ی مرکزی انتقال داده شد. سرانجام در دادگاه انقلاب به اتهام «غارت بیت‌المال و ایجاد فساد و اشاعه‌ی فحشا در وزارت آموزش و پرورش و همکاری با ساواک و اخراج فرهنگیان مبارز و شرکت در تصویب قوانین ضد مردمی و وابسته کردن آموزش و پرورش به فرهنگ استعماری امپریالیسم» (اطلاعات، 18 اردیبهشت 59) مفسد فی‌الارض تشخیص داده و سرانجام در بامداد 18 اردیبهشت 1359 به جوخه‌ی اعدام سپرده شد.

در نوروز 1348 هادی خرسندی روزنامه‌نگار و طنزپرداز مجله‌ی سپید و سیاه به ملاقات او رفت تا با نخستین وزیر زن ایرانی که به‌تازگی به این مقام منصوب شده بود، به گفت‌وگو بنشیند، بخشی از این گفت‌وگو را که در شماره‌ی 808 مسلسل سپید و سیاه به تاریخ چهارشنبه 13 فروردین 48 منتشر شد در ادامه می‌خوانید:

با این‌که من اولین نفری نبودم که به ملاقات اولین وزیر زن ایران می‌رفتم، ولی اولین باری بود که به ملاقات اولین وزیر زن ایران می‌رفتم! از بس روزنامه‌های این چند روزه نوشته بودند اتاق خانم وزیر جدید پر از گل شده، اتاق اولین وزیر زن گلباران شده، اتاق خانم فرخ‌رو پارسای در گل غرق شده، وقتی رئیس دفتر خانم وزیر اجازه داد که وارد شویم، فکری مانده بودم که چطور خانم وزیر را از میان این همه گل پیدا کنم و بساط مصاحبه را راه بیندازم. بالاخره من و عکاس مجله در میان چشمان حسرت‌بار آدم‌های بسیاری که ساعت‌های متمادی برای ملاقات خانم وزیر در اتاق رئیس دفتر بست نشسته بودند، وارد اتاق ایشان شدیم و من دیدم که بر خلاف تصور قبلی ار اتاق از گل و گلباران خبری نیست، و خانم وزیر خودشان مثل دسته‌ی گل پشت میز وزارت نشسته‌اند. قبل از ما یک خبرنگار فرانسوی هم وارد شده بود که از طرز صحبت کردنش با خانم وزیر فهمیدم خبرنگار فرانسوی زبان فرانسه‌اش چندان خوب نیست و نمی‌تواند منظور خانم وزیر را درک کند! این بود که خانم وزیر دست‌به‌سرش کرد و رفت. بعد که من از نبودن گل در اتاق اظهار تعجب کردم، خانم وزیر توضیح دادند که تمام دسته‌گل‌ها را با سه تا کامیون باری به بیمارستان‌ها و تیمارستان‌های مختلف فرستادند...

در این‌جا خانم وزیر آهی کشیدند و گفتند:

- کاشکی به جای این همه گل، کتابی،‌کتابخانه‌ای برای بچه‌های من می‌فرستادند و از فحوای کلام ایشان معلوم بود که اگر میز توالتی، پالتو پوستی، جواهرآلاتی هم می‌فرستادند خانم وزیر بدشان نمی‌آمد!

خانم! اجازه می‌فرمایید سوالات را مطرح کنم؟

بله، فقط زودتر مطرح کنید که من باید بروم خدمت آقای نخست‌وزیر، احضارم کرده‌اند.

شما که درس پزشکی خوانده‌اید، با توجه به این‌که این روزها درآمد دکترها خیلی بیش‌تر از درآمد وزراست، چرا نرفتید طبابت کنید و آمدید وزیر شدید؟

به نظر من کار طبابت، کار پردرآمدی نباید باشد. به هر حال همه‌ی ما در تمام روز برای دیگران طبابت می‌کنیم مثلا وقتی به دوست‌مان پیشنهاد می‌کنیم برای رفع سردرد آسپرین بخورد. این خودش طبابت است! ولی من هیچ‌وقت جز برای بچه‌هایم کار طبابت انجام نمی‌دهم... کار به این دکترهای تجارت‌پیشه ندارم، من دکترهایی به چشم خودم دیده‌ام که علاوه بر ویزیت مجانی، داروی مجانی هم به بیمار می‌دهند!...

این‌طور که روزنامه‌ها نوشتند حرفی که سرکار یک ماه قبل در مورد ناهماهنگی آموزش کشور با اصول انقلاب زده‌اید، موجب وزارت شما شده، آیا واقعا این حرف را برای این‌که وزیر بشوید زده بودید؟

نه، من هیچ‌وقت به تصور این‌که به موجب حرفی ممکن است وزیر بشوم، حرف نزده‌ام. آدم غیب‌گو که نیست! گذشته از این ممکن بود با زدن آن حرف سمت قبلی خود را هم از دست می‌دادم. پیش‌بینی‌که نمی‌شود کرد!

سرکار که گفته‌اید مدارس چهار هزار نفره تاسیس می‌کنید، آیا به فکر ایاب و ذهاب محصلین آن هستید و توجه دارید که شرکت واحد شاگردان مدارس دویست‌نفره را هم نمی‌تواند سر موقع برساند؟!

من به شرکت واحد کاری ندارم، ضمنا برای مدارس چهار هزار نفره هم سرویس‌های اختصاصی به کار می‌اندازیم تا از دست شرکت واحد راحت باشیم!

خانم وزیر! سرکار در ضمن اعلام برنامه‌های آینده‌تان گفته‌اید کاری می‌کنید که مردم از مدارس ملی راضی باشند. آیا بهتر نیست کاری بکنید که مردم از مدارس دولتی هم راضی باشند؟

مردم از مدارس دولتی آن‌قدر شکایتی ندارند!

آیا از نظر شما که اولین وزیر زن هستید مدارس دخترانه و پسرانه یکسان خواهد بود و دختران را بر پسران ترجیح نمی‌دهید؟

نه‌خیر، ابدا تبعیض در کار نخواهد بود، حتی من روز جمعه‌ی گذشته که برای بازدید از امتحانات متفرقه رفته بودم از چهار مدرسه‌ی پسرانه و فقط یک مدرسه‌ی دخترانه بازدید کردم.

آیا از وجود خانم‌ها در انتصابات آینده بیش‌تر استفاده خواهد شد؟

این موضوع تازگی ندارد و سال‌هاست که در آموزش و پرورش زن‌ها و مردها با هم کار می‌کنند!

... به این ترتیب که سرکار نردبان ترقی را بالا آمده‌اید مثل این‌که بدتان نمی‌آید نخست‌وزیر هم بشوید!

بله، چرا بدم نمی‌آید، نخست‌وزیری خیلی هم خوب است و من اگر بتوانم می‌شوم؛ ولی البته نه حالا که نخست‌وزیر خوبی مثل آقای هویدا داریم!

لطفا بفرمایید چند بچه دارید و در چه مرحله‌ای از تحصیل هستند؟

پسر بزرگم حمید الان در دانشگاه آمریکا تحصیل می‌کند. البته او دو سال قبل در کنکور دانشکده‌ی فنی تهران قبول شد... دو تا دخترم ناهید و مهشید در دبیرستان رضاشاه کبیر درس می‌خوانند و خیلی هم راضی هستند. بچه‌ی کوچک‌ترم نوید، ششم ابتدایی یک مدرسه‌ی ملی است.

چرا مدرسه‌ی ملی گذاشتیدش؟

این بی‌انصافی است که آدم وقتی پول دارد، بچه‌اش را به مدرسه‌ی دولتی بگذارد و جای بچه‌ی دیگری را که پول ندارد بگیرد.

همان‌طور که می‌دانید قرار است کتاب‌های درسی با پیشرفت‌های امروز ایران و جهان هماهنگ شود، به این ترتیب شما موافقید که به جای اشعار ایرج‌میرزا و پروین و ملک‌الشعرا، شعرهای نوی براهنی و شاملو و احمدرضا احمدی در کتاب‌های درسی چاپ شود؟

به هیچ وجه این سه شاعر نوسرا را در کنار هم نگذارید، چون ممکن است من یکی‌شان را قبول داشته باشم.

.... لباس وزارت سرکار در مراسم رسمی چه خواهد بود؟ مسلما لباس ملیله‌دوزی و کلاه پردار وزرای مرد نیست.

فرم لباس را نمی‌دانم. این را باید بروید از دفتر تشریفات بپرسید.

چه کسی را می‌خواهید به مقام قبلی خود، یعنی معاونت آموزش و پرورش منصوب کنید؟

می‌خواهم یکی بهتر از خودم پیدا کنم!... باید بروم خدمت نخست‌وزیر. بقیه‌ی سوالات باشد برای بعد.

25957

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1888289
فرخ‌رو پارسا نخستین وزیر زن ایرانی در نوروز 48: نخست‌وزیری خیلی هم خوب است و اگر بتوانم می‌شوم / مدرسه‌ی چهارهزار نفره تاسیس می‌کنم 2