فرصت تاریخی برای نجات ایران | مهاجران افغان ناخواسته کمک کردند

در پی تحولات اخیر و جنگ 12 روزه، خروج کارگران غیرقانونی افغانستانی از بازار کار ایران، همزمان فرصتی برای بازتعریف نظم اقتصادی و هم زنگ خطری برای خلأ نیروی کار بهصدا درآورده است. آیا اقتصاد ایران آماده این جراحی بزرگ است؟
- فهرست محتوا
- نیروی ارزان اما پرهزینه: چرا اتباع غیرقانونی بازار کار را تسخیر کردند؟
- آمارهای گنگ، تهدیدهای روشن: چند کارگر خارجی در ایران فعالاند؟
- شوک موقت یا بحران پایدار؟ تأثیر خروج کارگران مهاجر بر اقتصاد
- زبالهگردی و معضل حلنشده: چرا نیروی ایرانی جذب نمیشود؟
- فرصتی طلایی برای بازنگری: آینده بازار کار ایران
جنگ 12 روزه و تبعات امنیتی آن، بار دیگر مسئله حضور اتباع غیرقانونی افغانستانی را به صدر اخبار و دغدغههای سیاستگذاران ایران بازگرداند. این تحولات، ضرورت ساماندهی مهاجران و خروج تدریجی کارگران غیرقانونی از بازار کار را بیش از پیش نمایان کرد. اما این تصمیم، در کنار مزایای ظاهریاش برای احیای نظم قانونی، پرسشهای جدی را پیش روی اقتصاد ایران قرار داده است: آیا بازار کار ایران بدون نیروی کار مهاجر تاب خواهد آورد؟ آیا زیرساختهای لازم برای جایگزینی این نیروها وجود دارد؟ در این گزارش، با نگاهی به تحلیل حمید حاجاسماعیلی، کارشناس حوزه کار، به این پرسشها پاسخ میدهیم.
نیروی ارزان اما پرهزینه: چرا اتباع غیرقانونی بازار کار را تسخیر کردند؟
حاجاسماعیلی، کارشناس باسابقه روابط کار، ریشه حضور گسترده اتباع افغانستانی در بازار کار ایران را در ضعف نظارت بر اجرای قانون کار میداند. او معتقد است: «کارفرمایان سودجو، با سوءاستفاده از نیروی کار ارزان و بدون بیمه، ساعتهای کاری طولانی و شرایط سخت را به کارگران مهاجر تحمیل کردند. این در حالی است که جوانان ایرانی، بهویژه فارغالتحصیلان، از بازار کار رانده شدند و نرخ بیکاری در میان آنها افزایش یافت.»
او میافزاید: «مشاغلی مانند ساختوساز، باغبانی، نگهبانی و سرایداری بهتدریج به قلمرو اتباع خارجی تبدیل شد، در حالی که فقدان نظارت، این روند را تشدید کرد.»
آمارهای گنگ، تهدیدهای روشن: چند کارگر خارجی در ایران فعالاند؟
یکی از چالشهای اصلی در این حوزه، نبود آمار شفاف است. حاجاسماعیلی میگوید: «برآوردها از 6 تا 9 میلیون اتباع خارجی در ایران حکایت دارد، که حداقل 3 میلیون نفر از آنها در بازار کار فعالاند. اما به دلیل فعالیت گسترده در بخش غیررسمی، این عدد میتواند بیشتر باشد.» این ابهام آماری، برنامهریزی برای جایگزینی نیروی کار را دشوارتر کرده است.
شوک موقت یا بحران پایدار؟ تأثیر خروج کارگران مهاجر بر اقتصاد
خروج ناگهانی کارگران افغانستانی ممکن است در کوتاهمدت شوکی به بخشهایی مانند خدمات شهری و ساختوساز وارد کند. اما حاجاسماعیلی معتقد است: «این شوک موقتی است. با توجه به رکود کنونی در بخشهایی مثل ساختوساز، همزمانی کاهش تقاضا و خروج اتباع، فرصتی برای بازسازی بازار کار فراهم کرده است.»
او تأکید میکند: «اگر دولت و نهادهایی مانند شهرداری با ارائه دستمزد مناسب و شرایط کاری مطلوب به نیروی کار ایرانی احترام بگذارند، جایگزینی بهراحتی ممکن خواهد بود.»
زبالهگردی و معضل حلنشده: چرا نیروی ایرانی جذب نمیشود؟
یکی از نمونههای ملموس این چالش، تجربه ناموفق شهرداری تهران در جایگزینی زبالهگردهای افغان با نیروی ایرانی است. حاجاسماعیلی این مشکل را به ساختار ناسالم و فساد در چرخه زبالهگردی نسبت میدهد: «تا زمانی که این شغل فاقد پرستیژ، غیراصولی و بدون آینده باشد، نیروی ایرانی رغبتی به آن نشان نمیدهد.» او پیشنهاد میکند: «مکانیزه کردن جمعآوری پسماند، همکاری با شرکتهای رسمی و ارائه حقوق مناسب، میتواند نیروی کار داخلی را جذب کند.»
فرصتی طلایی برای بازنگری: آینده بازار کار ایران
حاجاسماعیلی تحولات اخیر را نهتنها یک بحران، بلکه فرصتی برای بازتعریف روابط کار در ایران میداند. او میگوید: «اگر دولت این موضوع را جدی بگیرد، در کمتر از یک سال میتوان بازار کار را با نیروی ایرانی تثبیت کرد، بدون اینکه اقتصاد ضربه ببیند. این فرصتی است برای اصلاح رابطه بین کارگر، کارفرما و حاکمیت.»

