چهارشنبه 7 آذر 1403

فقط یک شوهر توانست از چنگ قاتل سریالی مازندران فرار کند

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
فقط یک شوهر توانست از چنگ قاتل سریالی مازندران فرار کند

زنی 56 ساله در ساری، بابل، قائمشهر، نکا، محمودآباد و چند شهر دیگر مازندران با خوراندن دارو هفت شوهر خود را بی‌هوش و سپس آن‌ها را خفه و به قتل رسانده است. قاتل سریالی مازندران طعمه‌های خود را از میان مردان 70 سال به بالا انتخاب می‌کرد. در این سال‌ها قاتل بیش از 10 ازدواج موقت با مردان مسن داشته است.

اعتماد نوشت: این زن حتی دو سال پیش با شکایت خانواده یکی از قربانیانش به اتهام قتل دستگیر می‌شود، اما ماموران که سرنخی از او پیدا نمی‌کنند این زن را تبرئه و آزاد می‌کنند تا اینکه دو هفته پیش در محمودآباد مرگ مشکوک مردی 82 ساله به پلیس گزارش و پرونده‌ای مبنی بر این موضوع تشکیل می‌شود. او به عنوان فرد مظنون بازداشت و مورد بازپرسی قرار می‌گیرد. قاتل در اعترافات خود اظهار می‌کند که با حل کردن تعداد زیادی «قرص فشار خون و دیابت» در ظرف آب قربانی، موجب بی‌حال شدن مقتول شده و درنهایت او را خفه کرده است. در میان طعمه‌های این زن، مردی 82 ساله اهل بابل توانست از چنگ او فرار کند. «اعتماد» در گفتگو با یک منبع آگاه از شب حادثه و چگونگی فرار این مرد پرده برداشته است. همچنین «اعتماد» براساس پیگیری‌ها و مصاحبه‌های مکرر با افراد مرتبط با پرونده فرضیه‌ای را در نظر گرفته مبنی بر آنکه قاتل همدست دارد و همدست او شاید فردی از آشنایان قاتل باشد. این زن که پس از مهین قدیری، دومین قاتل سریالی زن در تاریخ ایران است در میان رسانه‌ها «بیوه سیاه» لقب گرفته. بیوه سیاه عنوانی است که برای عنکبوت مونث به کار می‌رود. این نوع عنکبوت پس از باردار شدن، شریک مذکر خود را که طعمه می‌پندارد، می‌کشد.

زمان گذشته

هفده، هجده سال پیش؛ اواسط دهه 80، مردی مسن در روستای «ولاشید» به طرز مشکوکی جانش را ازدست می‌دهد. روز حادثه زن این مرد مسن به کوچه می‌آید و فریاد می‌زند شوهرش دیگر نفس نمی‌کشد و فوت کرده است...

زمان حال

11 شهریور ماه 1402؛ حسن مفخمی، فرمانده انتظامی مازندران اعلام می‌کند زنی 56 ساله در قالب ازدواج با افراد مسن آن‌ها را شناسایی و به قتل رسانده. قاتل پس از به قتل رساندن هفتمین طعمه خود دستگیر شده است. او تاکنون به قتل‌های سریالی خود اعتراف و صحنه جرم‌ها را بازسازی کرده است. قاتل در اعترافات خود در مورد نحوه به قتل رساندن قربانیانش اظهار کرده که قرص دیابت یا فشار خون را در آب یا نوشیدنی‌های دیگر حل می‌کرده و به طعمه‌های خود می‌خورانده است. او چندین بار این کار را تکرار می‌کرده تا حال آن‌ها بد شود. سپس با زیرکی قربانیان را نجات و به بیمارستان می‌رسانده و بعد در مرحله آخر مقدار دارو را افزایش می‌داده تا قربانی کشته شود. قاتل در اعترافات خود مدعی شده با این اقدام هم پرونده پزشکی برای قربانیان تشکیل می‌شده و هم دیگر کسی به او شک نمی‌کرده است. همچنین روابط عمومی نیروی انتظامی مازندران در مورد پرونده این قاتل سریالی اعلام کرد: «زن 56 ساله هفته گذشته دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او که دید دستش نزد پلیس رو شده علاوه بر قتل پیرمرد 82 ساله به قتل 6 نفر دیگر هم اعتراف کرد. هر 6 نفر مردان مسن بودند. زن جنایتکار ابتدا به صورت موقت با آن‌ها ازدواج می‌کرده و پس از دو، سه ماه زندگی مشترک با خوراندن قرص یا حل کردن آن در نوشیدنی طعمه‌هایش را به قتل می‌رسانده است. قاتل از شوهر اولش یک پسر دارد که سال‌ها بعد فوت می‌کند و از ازدواج دومش یک دختر.» یک منبع آگاه نیز در مورد قربانی آخر توضیح می‌دهد: «خانواده قربانی آخر یکی از افراد سرشناس در محمودآباد هستند. قاتل با قربانی آخر حدود یک ماه زندگی کرد. در این مدت کوتاه او از خانواده مقتول تقریبا 100 الی 200 میلیون تومان گرفته بود. فرزندان مقتول ایران نیستند، اما یکی از پسران او که ایران است و از وضعیت جسمی پدرشان اطلاع داشت، مرگ مشکوک او را به پلیس گزارش می‌دهد. البته قربانی آخر طی تماس تلفنی با یکی از فرزندانش عنوان کرده بود این زن به زور به او دارو خورانده است. پس از تشکیل پرونده، ماموران پلیس به‌طور نامحسوس در مراسم ختم مقتول حضور پیدا می‌کنند تا سرنخ‌هایی به دست بیاورند. بالاخره قاتل به صحنه قتل برمی‌گردد و در یکی از مراسمات ختم حاضر می‌شود و به فرزندان مقتول عنوان می‌کند مهریه‌اش که 500 میلیون تومان است را بدهند. همانجا ماموران پلیس به این زن مظنون و او را بازداشت می‌کنند.» در حال حاضر رسیدگی به پرونده برای روشن شدن زوایای پنهان جنایات ادامه دارد...

زمان آینده

اولیای دم قربانیان تقاضای قصاص دارند / دومین قربانی؛ روستای ولاشید ساری

«کلثوم. ا»؛ ملقب به کلثوم ننه، اهل روستای ملک‌آباد ساری است. سال 1385 از طریق فردی به یک مرد مسن که اهل روستای «ولاشید» بود، معرفی می‌شود. گفته شده معرف این زن تاکنون در اکثر ازدواج‌های موقت او نقش داشته است. وقتی قاتل به این مرد مسن معرفی می‌شود، ادعا می‌کند شوهر اولش فوت کرده است، اما بعد از مدتی این مرد مسن نیز به طرز مشکوکی جانش را از دست می‌دهد. فرزندان این مرد که خانه‌شان دیوار به دیوار آن‌ها بوده آن روز با شیون‌های کلثوم گمان می‌کنند پدرشان با مرگ طبیعی فوت کرده است. چند سال بعد تنها پسر قاتل نیز به دلایلی ناشناخته از دنیا می‌رود. به همین ترتیب شش مرد دیگر هم که کلثوم صیغه موقت آن‌ها بوده به طرز مرموزی فوت می‌کنند، اما آخرین قربانی راز جنایت‌های این زن قاتل را برملا می‌کند و او توسط ماموران پلیس دستگیر می‌شود. در روز‌های اخیر بازسازی صحنه‌های جرم صورت گرفته است. یکی از افرادی که در جریان ازدواج دوم قاتل در روستای ولاشید است می‌گوید: «به او کلثوم ننه می‌گفتند. او را می‌شناختم. شوهر دومش را در روستای ولاشید ساری به قتل می‌رساند. چند روز پیش قاتل را از اداره آگاهی برای بازسازی صحنه آوردند. در بازسازی صحنه گفته بود که ابتدا چند عدد قرص به شوهرش داده و سپس او را با دستمال خفه کرده است. حالا نمی‌دانیم شوهر اولش را هم خودش کشته یا فوت کرده! ولی چند سال بعد از اینکه دومین قربانی‌اش را کشت پسرش هم به طرز مشکوکی فوت کرد. آن زمان پسرش شانزده، هفده ساله بود. هر کسی یک چیز می‌گوید، ولی همه می‌دانند پسرش را هم خودش کشته است، اما کسی جرات نمی‌کند حرفی بزند. این زن یک دختر هم دارد که در حال حاضر به همراه همسرش در ساری زندگی می‌کند.» یکی از نوه‌های قربانی در مورد قتل پدربزرگش که دومین شکار قاتل بوده است می‌گوید: «هجده سال پیش وقتی مادربزرگم فوت می‌کند یک مرد واسطه می‌شود و کلثوم را به پدربزرگم برای ازدواج معرفی می‌کند. آن‌ها ازدواج می‌کنند. خانه پدربزرگم کنار خانه ما بود. یک روز کلثوم به کوچه آمد و خانواده ما را صدا زد و فریاد کشید؛ پدرتان نفس نمی‌کشد! پدر و مادر من هم سریع بالای سر پدربزرگم رفتند و دیدند دیگر زنده نیست و فوت کرده است. این ماجرا تمام شد تا همین چند روز پیش که متوجه شدیم این زن به همراه ماموران به خانه پدربزرگم آمدند تا صحنه قتل را بازسازی کنند. قاتل در بازسازی صحنه جرم اعتراف کرده؛ ابتدا به پدربزرگم شربت متادون داده و سپس داخل دهانش الکل ریخته و بعد هم با دستمال او را خفه کرده است. پدربزرگم مرد پولداری نبود، اما ملک و املاک زیاد داشت. همه زمین‌های پدربزرگم را این زن بالا کشید و رفت.»

سال 1399؛ طعمه‌ای که زنده ماند

سه سال از زمانی که کلثوم به عقد موقت «مسیح. ن» مرد 82 ساله در بابل درآمد، می‌گذرد. قاتل پنج، شش ماه پس از زندگی با این مرد یک شب در شربت او دارو می‌ریزد تا او را خفه و به قتل برساند، اما دارو‌ها بر بدن این مرد مسن اثری نمی‌کند و لحظه ارتکاب جنایت را می‌بیند و قاتل را فراری می‌دهد. یک منبع آگاه در مورد این حادثه به «اعتماد» می‌گوید: «این مرد تنها طعمه قاتل بود که دارو‌ها را مصرف کرد و زنده ماند. قاتل سال 99 از طریق مردی که در ساری بوده به این خانواده معرفی می‌شود و این زن به عقد موقت پدر مسن آن‌ها در می‌آید. وقتی ازدواج کردند این زن به خانواده شوهرش اعلام می‌کند که حتما باید تنها زندگی کنند. برای همین به طبقه بالای همان خانه می‌روند تا زندگی مشترک‌شان را آغاز کنند. خانواده این مرد شاهد بودند که هر روز نزدیک غروب کلثوم برای پدرشان شربت درست می‌کند تا به او بدهد. یک شب حدود ساعت یک بامداد خانواده او متوجه می‌شوند از خانه پدرشان سر و صدا می‌آید. یکی از اعضای خانواده برای پیگیری ماجرا به خانه آن‌ها مراجعه می‌کند، اما میان راه می‌بیند کلثوم وسایلش را برداشته و در حال فرار از خانه است. او که گمان می‌کرده پدرشان با این زن بحثش شده از او می‌پرسد که چرا این ساعت شب دعوا می‌کردید! مرد مسن به او می‌گوید؛ کلثوم می‌خواست مرا خفه کند.» این منبع آگاه در ادامه توضیح می‌دهد: «پس از حادثه این مرد مسن به خانواده‌اش گفت از سر شب کلثوم به او دارو داده و او منگ شده، اما به هوش بوده و همه‌چیز را می‌دیده فقط نمی‌تواسته از جایش بلند شود تا اینکه ساعت 12 بامداد متوجه می‌شود این زن روی سر و صورت او روسری انداخته و قصد داشته با بالشت او را خفه کند. این مرد مسن با هوشیاری قاتل را به گوشه‌ای پرت کرده و توانسته از خودش دفاع کند. قاتل هم وقتی دیده اقدامش بی‌نتیجه مانده سریع وسایلش را که از قبل جمع کرده بود، برداشته و از خانه فرار کرده است. خانواده مرد مسن پس از این اتفاق ماجرا را پیگیری نمی‌کنند، چون نمی‌خواستند 70 میلیون تومان مهریه بدهند. مهریه قاتل آن زمان 70 میلیون تومان بود. برای همین خانواده اقدامی نمی‌کنند، اما سه سال پس از این ماجرا خانواده این مرد با دیدن کلثوم ناگهان شوکه می‌شوند. اواخر هفته گذشته این قاتل سریالی را برای بازسازی صحنه به خانه تنها بازمانده شکار قاتل برده بودند.» کانال عصر ایران در تلگرام تماشاخانه

جشنواره ای که بی خانمان شده است / چرا برند کرمان را خراب کردید؟ (فیلم)

ایران یا خشکستان؟ کجای ایران بیشتر با خطر بی‌آبی روبه‌رو هستند؟ مسئولان یکبار درست بشنوید: برای نجات ایران وقت نداریم، وقت نداریم... (فیلم)

فیلم های دیگر
فقط یک شوهر توانست از چنگ قاتل سریالی مازندران فرار کند 2
فقط یک شوهر توانست از چنگ قاتل سریالی مازندران فرار کند 3
فقط یک شوهر توانست از چنگ قاتل سریالی مازندران فرار کند 4