فیلم باید مخاطب را وارد چالش فکری کند
محمود گبرلو در ابتدای این نشست گفت: فیلم «سوءتفاهم» اثری سخت و پیچیده و دارای معانی و مفاهیم فراوانی است. در دنیا فیلم فلسفی امری رایج بوده و یک فیلمساز ایرانی نیز با آثار خود قدم در این ساحت گذاشته است.
وحیدالله موسوی، نویسنده نیز گفت: از طریق ساختارهای معنایی و نحوی میتوان مضامین گسترده فیلم «سوءتفاهم» را مورد توجه قرار داد. سینما خود یک وضعیت فلسفی است و بدیو فیلسوف فرانسوی نسبت به آن صحبت کرده است و سینما را وضعیت فلسفی میداند. او در کتاب خود فلسفه را از ساحت بیرونی وارد سینما نکرده و معتقد است از دل یک فیلم است که فلسفه ایجاد میشود. فیلم در انتها نقل قولی از بودریار را مطرح میکند و در اثر نیز از درون سناریو وضعیت فلسفی ایجاد میکند.
وی ادامه داد: «سوءتفاهم» تلفیقی از ژانرهای نوآر، کمدی سیاه و رمانس است و به همین دلیل شاهد یک فیلم تلفیقی هستیم. این وضعیت هنر در عصر سرمایهداری متاخر است و سینما به طور حتم باید به این سمت پیش برود و در تلفیق هنرمندانه ژانرها است که قدرت خلاقه مولف مشخص میشود.
موسوی خاطرنشان کرد: یکی از فیلسوفان عقیده دارد که سینما و فلسفه هر دو کار خود را از ناسرگی آغاز میکنند. آنتونیونی مفهوم اگزیستانسیالیسم و نظریات سارتر را در کارهای خود بازتاب میدهد و این کاری بسیار مشکل است. یک سینماگر زمانی که میخواهد موارد فلسفی را به وجود آورد، با پیچیدگیهای زیادی رو به رو است. سینما رسانهای تکثرگرا بوده و به همین دلیل باید با فیلمهای فلسفی با نگاهی نسبی رو به رو شد.
موسوی درباره فیلم «سوءتفاهم» بیان داشت: فیلم احمدرضا معتمدی تا حدودی خصوصیات پازل فیلم و مبحث پیچیدگیهای روایت را بازتاب میدهد. فرمالیستها عقیده دارند که فیلم باید مخاطب را وارد چالش فکری کند و عقیده داشتند سینمای هنری یعنی زمانی که از سالن بیرون میآید همچنان به آن فکر کنید و این اتفاق برای من با تماشای «سوءتفاهم» رخ داد. فیلم از جمله آثار والای ژانری است و به همین دلیل تفکر ویژهای را از مخاطب میطلبد.
وی ادامه داد: بازیگران دارای شمایل کمدی هستند و به همین دلیل انتخاب آنها را بسیار هوشمندانه میبینم. فیلم همچنین دارای فضایی تئاتری است که از سینمای مدرن و فاسبیندر الهام گرفته شده است و برای تقابل با بحران میزانسن در سینما مورد استفاده قرار میگیرد. رد پای آندره بازن و مقوله برداشتهای بلند به شکلی گیرا در فیلم وجود دارد و اثر دارای نوعی سبک مونتاژی است.
«سوءتفاهم» بازنمای مفهوم امپراتوری و حکومت رسانه است
در ادامه آنتونیا شرکا منتقد سینما نیز گفت: این فیلم را نخستین بار در جشنواره فیلم فجر دیدم. «سوءتفاهم» اثری پیچیده و دارای حال و هوای معمایی، پلیسی و روانشناختی است. فیلم دارای معانی عمیق و جنبههای مختلف است و مخاطب خود را مدام غافلگیر میکند و از نظر ژانری، دارای لایه بندیهای مختلف است. من فیلم را به نوعی بازنمای مفهوم امپراتوری و حکومت رسانه میدانم. هرکجا دوربین وجود دارد، باز هم نمیتوان واقعیت را از مجاز تشخیص داد.
وی ادامه داد: در فیلم گاهی دیالوگها تکرار شده و حتی با یکدیگر همپوشانی پیدا میکنند و درواقع نوعی ساختار «فیلم در فیلم» در این اثر برقرار است. فیلم دارای لایههای مختلفی است و اطلاعات و رویدادهای مختلف گاهی روی یکدیگر انباشته میشوند و این انباشتگی سرشار از سره و ناسره است و این موارد در دنیایی رخ میدهد که نمیتوان تشخیص درستی داشت.
شرکا افزود: در فیلم دنیایی چیده شده که هر لحظه امکان فروپاشی بخشی از آن وجود دارد. کارگردان شخصی مولف بوده و دیدگاه او در فیلم جاری است. مشکل من با «سوءتفاهم» این است که با اثری پیچیده و فلسفی روبهرو هستیم، اما قصه به واسطه نوع پایان بندی به مفهومی بسیار ساده و ابتدایی تقلیل پیدا کرده و باعث انحراف ذهن مخاطب میشود.
فیلم یک فیلمساز انعکاس تفکرات اوست
فرانک آرتا منتقد سینما نیز در این نشست گفت: خودم را مخاطب سینمای احمدرضا معتمدی میدانم، زیرا به سادگی نمیتوان آن را در یکی از دو دسته بندی رایج سینمای بدنه یا روشنفکری قرار داد. معتمدی فردی دغدغهمند بوده و ارادتی ویژه به دانش فلسفه دارد.
وی ادامه داد: «سوءتفاهم» در ژانر جنایی، پلیسی و روانشناختی ساخته شده است و آنچه در پس ذهن فیلمساز وجود دارد را در لایههای عمیقتر فیلم میبینیم و معنا و تبیین جهان امروز که در عین پیچیدگی ساده است، در اثر وجود دارد. در فیلم پیچیدگی فضا و مسائل روانشناختی نسبت به آدمهای پیرامون به چشم میخورد.
آرتا افزود: در فیلم به دیدگاه افلاطون درباره مجاز و واقعیت اشاره شده و تمثیل غار افلاطون و سایهها نیز مورد توجه قرار گرفته است. گویی فیلمساز مخاطب را در یک فضای خشن قرار داده است. فیلم دارای زیبایی شناسی مختص به خود و فضایی سرد، مدرن و پست مدرن است.
آرتا خاطرنشان کرد: تمام فلاسفه از دیروز تا حال به نوعی نسبت به جامعه پیرامونی خود تلنگری وارد کردهاند و معتمدی نیز با فضاسازی و داستانی سرشار از مجاز، مخاطب را وارد دنیای امروز میکند. از زمان یونان باستان تا عصر مدرن احساسات و عواطف بشر به زیباترین شکل ممکن مطرح میشود، اما در «سوءتفاهم» احساسات و عشق در پایینترین حد خود اتفاق میافتد و گویی دیگر عشقی وجود ندارد. در یکی از فرازهای فیلم بحثی درباره عقل وجود دارد، موضوعی که از دوره افلاطون تا به امروز درباره آن صحبت شده است.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر