شنبه 3 آذر 1403

قتل زنجیره ای 6 نفر پس از آزادی از زندان / با قصاص برادرم زندگی ام تمام شد

وب‌گاه عرشه آنلاین مشاهده در مرجع
قتل زنجیره ای 6 نفر پس از آزادی از زندان / با قصاص برادرم زندگی ام تمام شد

مردی که در جریان سرقت‌های مسلحانه 6 نفر را کشته است، جزییات زندگی و جنایت‌هایش را بازگو کرد. مردی که در جریان سرقت‌های مسلحانه 6 نفر را کشته است، جزییات زندگی و جنایت‌هایش را بازگو کرد. به گزارش عرشه آنلاین؛ عاشق برادرش بود و همیشه در کنارش. روزی که در زندان همدان برادرش را برای اجرای حکم قصاص پای چوبه‌دار بردند، زندگی هم برای او تمام شد. چندبار خواست به زندگی‌اش پایان دهد اما به دادش...

مردی که در جریان سرقت‌های مسلحانه 6 نفر را کشته است، جزییات زندگی و جنایت‌هایش را بازگو کرد.

به گزارش عرشه آنلاین؛ عاشق برادرش بود و همیشه در کنارش. روزی که در زندان همدان برادرش را برای اجرای حکم قصاص پای چوبه‌دار بردند، زندگی هم برای او تمام شد. چندبار خواست به زندگی‌اش پایان دهد اما به دادش رسیدند و زنده ماند. وقتی از زندان آزاد شد، با هم‌بندی خودش سرقت‌های خشن را آغاز کردند؛ سرقت‌هایی که در آن به‌راحتی دست روی ماشه می‌بردند و مرتکب قتل می‌شدند. گفت و گوی جام جم با این قاتل را بخوانید.

*خب سعید چقدر درس خواندی؟

تا پنجم ابتدایی.

*قبل از دستگیری چه کاره بودی؟

کشاورز.

*مجردی؟

بله. عاشق یکی از دخترهای فامیل بودم. او هم عاشق من بود اما شرایط زندگی‌ام اجازه نداد به هم برسیم.

*معتادی؟

بله. شیشه می‌کشم و قرص‌های روانگردان هم مصرف می‌کنم. وقتی این قرص‌ها را می‌خورم، مثل جغد می‌شوم و تا صبح پلک نمی‌زنم. حالا حساب کن وقتی مغز چند روز استراحت نکند، تعطیل می‌شود و هیچ قدرتی برای تشخیص خوب از بد را ندارد. اصلا می‌روی در فضایی که دستور از مغز نمی‌گیری.

*چه شد یک جوان کشاورز و آرام، تبدیل شد به قاتلی خشن؟

من برادری داشتم که عاشق او بودم. او هم عاشق من بود. پشت هم بودیم. او عاشق دختری بود و برای رسیدن به آن دختر رقیب عشقی خود را کشت و من در کنارش بودم. سال1393 دستگیر شدیم و پس از محاکمه، برادرم به قصاص و من به زندان محکوم شدم. دو سال بعد او را در زندان قصاص کردند. روزی که برادرم را قصاص کردند، زندگی‌ام تمام شد.

*چندبار اقدام به خودکشی کردی؟

دو بار در زندان و یک بار در بیرون از زندان، اما هربار به دادم رسیدند و زنده ماندم.

*خب برویم سراغ قتل‌ها، چطور با همدستت آشنا شدی؟

او هم‌بندی من در زندان بود. خوب حرف می‌زد و آدم تحت تاثیرش قرار می‌گرفت. وقتی آزاد شدم، سراغش رفتم و فهمیدم وضع مالی‌اش خوب شده‌است. می‌گفت باید طوری زندگی کرد که جیبت همیشه پر پول باشد. آن‌قدر روی مخم کار کرد که قبول کردم با او همراه شوم.

*نقشه‌تان چه بود؟

قرار بود در پوشش مسافر سوار خودروهاشده و با سلاح راننده را تهدید وخودرویش را سرقت کنیم. بعد هم به شمال تهران برویم و ازخانه‌ها سرقت کنیم. یادم است اولین سرقت را در سه‌راه آدران انجام دادیم. سوار خودرویی شدیم وهمدستم با شلیک گلوله راننده را کشت و ماشینش را سرقت کردیم. من شیشه و قرص مصرف کرده‌بودم و حال خوبی نداشتم اما یادم هست خیلی راحت راننده را کشت.

*بعد چه شد؟

به محله‌ای در شمال تهران رفتیم. خانه‌های آنجا لاکچری بود. منتظر ماندیم تا یکی ازساکنان وارد خانه شود وما پشت سرش وارد شویم و با تهدید اسلحه سرقت کنیم. چند ساعتی منتظر ماندیم اما سوژه‌ای پیدا نکردیم و دست خالی برگشتیم.

*خودروی سرقتی را فروختید؟

نه در محلی خلوت رها کردیم.

*خب دومین قربانی را چه کسی کشت؟

من. روز بعد در ملارد سوار خودروی دیگری شدیم. من روی صندلی عقب و پشت‌سر راننده نشسته بودم. در محل خلوتی، با اشاره همدستم به راننده شلیک کردم و او را کشتم. بعد دوباره به آن محل شمال تهران رفتیم که باز هم دست خالی برگشتیم. ماشین را هم مثل قبلی رها کردیم.

*و همچنان همین رویه را ادامه دادید؟

نه. بعد از قتل دوم، چند روزی جرایم خود را متوقف کردیم و به دیدن خانواده‌مان رفتیم. پدر و مادرم بعد از اعدام برادرم بیمار شده بودند. چند روز بعد دوباره به تهران برگشتیم و سراغ سومین راننده رفتیم. این راننده را دو نفری و با ضربه‌های چاقو کشتیم و جسدش را در جوی آب انداختیم. این بار هم نقشه‌مان با شکست روبه‌رو شد. سه نفر را برای هیچ کشتیم. بعد از قتل سوم دوباره چند روزی قتل‌ها را متوقف کردیم و دوباره به تهران آمدیم و راننده تیبایی را کشته و نقشه را عوض کردیم.

چه تغییری؟

من پیشنهاد دادم سراغ مرد پولداری در قروه کردستان برویم و او را به گروگان بگیریم.

*او را می‌شناختی؟

چند وقتی در مزرعه‌اش کار می‌کردم. خلاصه با تیبای سرقتی به آنجا رفتیم و مرد پولدار و دو کارگرش را گروگان گرفتیم. خواستیم دو میلیارد برای آزادی‌اش بدهد اما باز هم با شکست روبه‌رو شدیم و من به آنها شلیک کردم. دو کارگر مزرعه مردند اما صاحب آنجا زنده ماند که ما را لو داد و دستگیر شدیم.

*اگر دستگیر نمی‌شدید، همچنان ادامه می‌دادید؟

به این فکر نکرده بودم.

*الان پشیمانی؟

بعد از این همه قتل پشیمانی فایده‌ای ندارد. مغزم به خاطر مصرف شیشه تعطیل شده‌بود.

*قاتلان چطور دستگیر شدند

تحقیقات جنایی در این پرونده همزمان با جنایت در مزرعه کشاورزی در قروه آغاز شد و تیم جنایی پس از صحبت با صاحب مزرعه که به طرز معجزه‌آسایی زنده مانده‌بود، هویت یکی از قاتلان را شناسایی و خیلی زود او و همدستش را دستگیر کردند. با توجه به این‌که قاتلان به راحتی دست به اسلحه برده و شلیک می‌کردند، احتمال وقوع قتل‌های دیگر توسط آنها مطرح شد. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا این‌که کارآگاهان دریافتند مرد جوان و همدست میانسالش در مدت دو ماه گذشته در خانه یکی از دوستان‌شان در سه‌راه آدران در غرب استان تهران ساکن بوده‌اند ودراین مدت رانندگانی دراین محدوده بااسلحه کشته شدند. بررسی نوع اسلحه به کار رفته در جنایت مزرعه و قتل رانندگان هیچ جای شکی برای پلیس باقی نگذاشت که این دو مرد در قتل سریالی رانندگان هم دست داشته اند که آنها تحت بازجویی قرار گرفته و به سه قتل در غرب استان تهران اعتراف کردند.

منبع: ایران هم اکنون دیگران می خوانند -->

بیشتر بخوانید

قتل زنجیره ای 6 نفر پس از آزادی از زندان / با قصاص برادرم زندگی ام تمام شد 2
قتل زنجیره ای 6 نفر پس از آزادی از زندان / با قصاص برادرم زندگی ام تمام شد 3