سه‌شنبه 6 آذر 1403

قصه هزار و یک شب محمد امامی و پول‌های مشکوک

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
قصه هزار و یک شب محمد امامی و پول‌های مشکوک

تمام این پول‌ها به‌علت تحصیل‌شان از منابع نامشروع باید به خزانه برگردند و عوامل فیلم‌ها شکایت جداگانه‌ای تنظیم کنند و از امثال امامی و رضوی بخواهند تا پول‌شان را از منبعی مشروع پرداخت کنند.

به گزارش مشرق، روز گذشته ذبیح‌الله خداییان، سخنگوی قوه‌قضائیه در نشست خبری خود و در پاسخ به سوالی درباره آخرین وضعیت رسیدگی به پرونده بانک‌سرمایه خبر داد که محمد امامی به جرم اخلال کلان در نظام اقتصادی از طریق تحصیل وجه نامشروع به 20سال حبس، رد مال و انفصال از خدمات دولتی محکوم شده است.

او همچنین گفت پرونده‌های متعددی درخصوص بانک‌سرمایه تشکیل شده و برخی پرونده‌ها منجر به صدور حکم قطعی و اعلام شده است. اخیرا نیز احکامی در این پرونده صادر شده است که درمجموع افرادی به بیش از 170سال حبس محکوم شدند. خداییان همچنین از محکومیت سیداحمد هاشمی‌شاهرودی به 10سال حبس، رد مال و شهاب‌الدین غندالی به 12سال و 6ماه حبس محکوم خبر داد و گفت: «یکی دیگر از همدستان آنها نیز به 20سال حبس و رد مال محکوم شده است اما چون رای غیابی است نام آن فرد را ذکر نمی‌کنم. 6نفر از این متهمان به حبس محکوم شدند. همچنین 15نفر دیگر هم هریک به پنج‌سال حبس و رد وجوه محکوم شدند.»

پرونده سیدمحمد امامی یکی از جنجالی‌ترین و البته خبرسازترین پرونده‌های اقتصادی و البته هنری سال‌های اخیر بوده است. اگر هنوز هم نمی‌دانید امامی کیست شما را ارجاع می‌دهیم به سریال شهرزاد و ماجراهای او با قباد و فرهاد و اقبال عمومی فوق‌العاده مردم به این مجموعه تلویزیونی. پخش شهرزاد در سال94 برای امامی هم شهرت آورد و هم ثروت. مهرماه سال95 او نه به‌واسطه ساختن فیلم یا سریال تازه، بلکه به‌خاطر بازداشتش مشهورتر شد. بازداشتی که البته بعد از مدتی لغو شد.

جالب اینکه تا قبل از دستگیری اول و با وجود بازبودن پرونده‌های محمد امامی در قوه‌قضائیه به‌دلیل اتهام اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان، چندین و چند پروژه سینمایی دیگر را هم جلوی دوربین فرستاد که از «ابد و یک‌روز» گرفته تا «خوب، بد، جلف» و فیلم‌هایی مثل «مصادره»، «مغزهای کوچک زنگ‌زده»، «بمب» و «اتاق تاریک»، همگی جزء این پروژه‌ها بودند. جالب است بدانید امامی چند روز بعد از برگزاری دوازدهمین دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران، از کانادا ویدئویی منتشر کرد و در آن اعلام کرد قصد شکایت از نادر فتوره‌چی را به‌عنوان آغازگر کمپین «نه به شهرزاد» دارد.

دیگر اسم امامی همراه شد با عبارت «پول‌های کثیف» که به ادبیات سینمای ایران اضافه شده بود. رسانه‌ها و مردم علاقه‌مند بودند که واکنش بازیگران سریال شهرزاد که ظاهرا دستمزدهای غیرمتعارفی هم گرفته بودند را به اتفاقات پیرامون یکی از تهیه‌کنندگان این سریال ببینند. ایجاد کمپین «نه به شهرزاد» و همچنین درخواست برای برگرداندن پول‌های بازیگران سریال شهرزاد، تنها بخشی از واکنش‌های اهالی رسانه و فضای مجازی به ماجرای دستگیری امامی و پرونده بانک‌سرمایه بود. امامی از مهرماه97 تا مهرماه99 که دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده‌اش برگزار شد در بازداشت موقت بود. امامی و دوستان اقتصادی و رسانه‌ای او تلاش‌های زیادی برای تطهیر چهره وی در بین اهالی فرهنگ و هنر کردند. به‌عنوان نمونه و به بهانه شیوع کرونا و پس از نوروز99 و درحالی که قوه‌قضائیه تصمیم به آزادی تعدادی از زندانیان گرفت، نامه‌ای منتسب به برخی هنرمندان و اهالی سینما منتشر شد که در آن درخواست آزادی محمد امامی مطرح شده بود. نامه‌ای که البته با بی‌اطلاعی و حتی تکذیب تعداد قابل‌توجهی از هنرمندانی همراه بود که اسامی‌شان به‌عنوان امضاکننده زیر نامه درج شده بود.

حالا که حکم امامی آمده و به‌نظر قطعی هم می‌رسد بررسی رفتارهای او و تاثیراتش بر سینما و شبکه نمایش خانگی می‌تواند مانع از تکرار بروز و ظهور چهره‌هایی شبیه به امامی در هنر این کشور شود. بدیهی است که کسی مخالف حضور فعال و موثر بخش خصوصی در هنر کشورمان نیست اما نبودن یک قانون مشخص و همچنین پاسخگو نبودن به مبادی و مراکز نظارتی ازجمله مسائلی است که باید جلوی آن گرفته شود.

گران‌نمایی یا گران‌فروشی

سیر صعودی دستمزدهای بازیگران اگرچه در اواخر دهه80 و با ساخت سریال‌های شبکه نمایش خانگی شتاب بیشتری به خودش گرفت اما اوج آن بی‌تردید به اوایل دهه90 و سریال «شهرزاد» برمی‌گردد. دستمزدها در این سریال دیگر 20 و 30درصد افزایش پیدا نکرد و به‌یک‌باره چندبرابر شد. رقم‌هایی که هنوز هم اثرات آن بر شبکه نمایش خانگی، سینما و تلویزیون دیده می‌شود.

افزایش این رقم‌ها خاص بازیگران نبود و درباره کارگردانان و نویسندگان و برخی عوامل مهم دیگر هم صدق می‌کرد. فارغ از کیفیت پایین سریال‌های تولیدی تلویزیون در سال‌های اخیر و همچنین عملکرد بد برخی از مدیران شبکه‌های تلویزیونی اما نمی‌توان منکر تاثیر افزایش بی‌منطق دستمزدها بر سبد خالی سریال‌های تلویزیونی شد. اگر آن‌طور که می‌گویند ترانه علیدوستی برای بازی در شهرزاد در سال94، 900میلیون تومان و شهاب حسینی در همان سال یک‌میلیارد و 200میلیون تومان گرفته باشد آیا بازیگران دیگر به خودشان حق نمی‌دهند که در سال1400 یا 1401 رقم‌های عجیب‌وغریب به شبکه نمایش خانگی و تلویزیون پیشنهاد بدهند.

سنگ‌اول این بنا را امامی و رضوی و دوستانش بد گذاشته‌اند و حالا اول مردم و سپس سازندگان سریال‌ها باید تاوانش را پس بدهند. هنرمند که طبیعتا نمی‌آید بگوید دستمزد من بالاست و آن را کم کنید.

بخش بزرگی از شرایط آشفته فعلی فیلمسازی در بستر شبکه نمایش خانگی ناشی از همان از کیسه خلیفه خرج کردن است. البته همان زمان صحبت از بازگرداندن پول‌های نامشروع بود و از بازیگران سریال شهرزاد خواسته شده بود که آن پول‌ها را پس بدهند. رسول کوهپایه‌زاده، وکیل دادگستری در گفت‌وگو با «فرهیختگان» در خرداد98 صراحتا گفته بود: «تمام این پول‌ها به‌علت تحصیل‌شان از منابع نامشروع باید به خزانه برگردند و عوامل فیلم‌ها شکایت جداگانه‌ای تنظیم کنند و از امثال امامی و رضوی بخواهند تا پول‌شان را از منبعی مشروع پرداخت کنند.» این حرف‌های حقوقی واکنش‌های برخی بازیگران را به‌همراه داشت. رضا کیانیان به این صحبت‌ها جواب قابل‌تاملی داد که شاید حالا گریبانش را بگیرد: «بعضی از همراهانم مدعی هستند، منابع مالی سریال «شهرزاد» پاک نیست و درنتیجه از من پرسیدند چرا پذیرفتم که در فصل دوم این سریال بازی کنم؟ من ابتدا خواهش می‌کنم، درستی این مطلب را روشن کنند و دلایل مستند خود را مبنی‌بر این ادعا ارائه کنند.»

ضربه به اعتبار هنرمندان

شاید اگر برخی بازیگران و هنرمندان را فضای پرزرق و برق فرش قرمزها و جشن‌های امامی و دوستانش نمی‌گرفت آنها باید اولین گروهی می‌شدند که به امامی اعتراض می‌کردند. مشخص بود که امامی و دوستانش با آن نوع ورود و بدون سابقه شفاف هنری و همچنین عدم وضوح در بیان منابع مالی، قصد استفاده ابزاری از هنر و هنرمند را دارند و این نگاه در نوروز99 بار دیگر ثابت شد. جایی که دوستان امامی به‌خود حق دادند بدون اطلاع بخشی از هنرمندان اسم آنها را پای نامه‌ای بیاورند که در آن خواسته شده بود امامی را به‌خاطر کرونا آزاد کنند.

وجود این نگاه بالا به پایین به هنرمند که چون زمانی به آنها دستمزد بالا دادیم پس حق داریم نظرات آنها را هم سال‌ها بعد بخریم و حق معامله هویت حقوقی آنها را هم به‌نفع خودمان سلب کنیم حتما توهین‌آمیز و آزاردهنده است. هنرمند باید آزاده باشد و این آزادگی صرفا در برابر حاکمیت‌ها و دولت‌ها نیست بلکه در برابر ابزارهای وسوسه‌کننده‌ای مانند پول و ثروت و جایگاه هم هست. در شرایطی که مردم با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کردند و بسیاری از آنها در پرداخت کرایه خانه‌شان هم در مضیقه بودند و حقوق بعضی از آنها دوماه یا سه‌ماه پرداخت نشده بود، شنیدن و خواندن خبر دریافت دستمزدهای چندصدمیلیونی و میلیاردی بازیگران، به‌جز تنفر چیزی در دل آنها نمی‌رویاند؛ تنفری که ریشه‌اش در تبعیض بود و قیاس وضعیت کاری و مالی خودشان با ستاره‌هایی که به‌واسطه پول‌های بادآورده یک تهیه‌کننده جوان هر روز ثروتمندتر از قبل می‌شدند و اصلا قید زندگی در ایران را هم می‌زدند.

همه‌گیرشدن واژه «سلبریتی» از همان سال‌ها آمد و وجود بار منفی بالایش در ایران، ریشه در همان اتفاقات سریال شهرزاد دارد. کمتر هنرمندی را پیدا می‌کنید که علاقه داشته باشد به او سلبریتی بگویند و حتی در گفت‌وگوهایشان هم این را به‌صراحت گفته‌اند. ضربه زدن به‌اعتبار هنرمندان، خطایی نیست که حالا قوه‌قضائیه بتواند جزایش را مشخص کند و اثرات این خطا تا سال‌های بعد هم دیده خواهد شد. حتی آنهایی که تازه به عرصه بازیگری وارد شده‌اند هم چوب عملکرد امامی و برخی هنرمندانی را می‌خورند که هنوز هم خودشان را موظف به پاسخگویی نمی‌دانند. همان‌هایی که تمام‌قد از تهیه‌کننده‌شان دفاع کردند و افسوس بر بازیگرانی که افسار اعتبار خود را به ترانه‌ای دادند که هنوز جوان بود برای راهبری یک مسیر سنگلاخ و پیچیده.

تهیه‌کننده؟ نه، پول‌آور

یکی دیگر از مضرات حضور محمد امامی در سینما و شبکه نمایش خانگی ایجاد خدشه به جایگاه تهیه‌کنندگی بود. تهیه‌کنندگان واقعی سینما معتقد بودند که او فقط سرمایه‌گذار است و برای تهیه‌کننده بودن نیاز به شرایط دیگری است که او نداشت و ندارد. در همان روزهای اعتراض به این تسخیر جایگاه حقوقی، دبیرخانه شورای عالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران اعلام کرد که محمد امامی متهم پرونده اقتصادی، تهیه‌کننده سینما نبوده و نیست و به همین جهت هیچ‌گونه پروانه فیلمسازی (ساخت) فیلمی در معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نام وی صادر نشده است. گفتنی است مرجع شناسایی حرفه «تهیه‌کنندگی سینما» شورای عالی تهیه‌کنندگان و درنهایت شورای صدور پروانه فیلمسازی سازمان سینمایی کشور است.

این واکنش با همراهی اکثریت تهیه‌کنندگان مواجه شد اما کم نبودند سرمایه‌گذارانی که به قصد شهرت یا کسب درآمد بیشتر وارد سینما شده بودند و سریال‌ها و فیلم‌های نیمه‌کاره یا ضعیفی را ساخته بودند و تسویه‌حساب کامل هم با همه عوامل نکرده بودند. آنها دلخوش به انتشار عکس‌هایشان بودند و افزایش صفرهای جلوی موجودی حساب بانکی‌شان. این افراد با استفاده از خلأ قانونی و همچنین سوءاستفاده از حضور فعال بخش خصوصی در دهه 90 پایه‌های کجی را بنا گذاشتند که هم‌اکنون نیز شاهد دیوارهای کج‌ومعوجش هستیم. دیوارهایی که به دور از شفافیت مالی ساخته شدند و خراب کردن‌شان نیاز به همکاری سازمان سینمایی و دستگاه‌های نظارتی و قضایی دارد. در سه دهه اخیر تهیه‌کنندگانی را دیده‌ایم که خودشان مولف بودند و نگاهی به کارنامه کاریشان نشان می‌دهد که دست‌کم و فارغ از کیفیت آثار تولیدشده، نگاه خاص خودشان را دنبال کرده‌اند. تهیه‌کنندگانی که در سینمای ایران جریان‌ساز بوده‌اند و با همه سختی‌های مالی و محدودیت‌هایی که وجود داشته کار کرده‌اند. همان‌هایی که در دهه 60 و در دوران جنگ فیلم ساختند و گروهی دیگر که برای معرفی سینمای ایران به جهانیان، اصرار بر تولید فیلم‌های ایرانی خوش‌ساخت داشتند، درحالی که می‌دانستند ممکن است در گیشه شکست بخورند.

امامی و دوستانش به اعتبار تهیه‌کنندگی و تهیه‌کنندگان کاربلد هم لطمه زدند و جایگاه آنها را در حد «پول بیار» یا سرمایه‌گذار پایین آوردند. یکی دیگر از ضربات رفتار امامی و دوستانش، بستن راه روی علاقه‌مندان به سینما بود که سرمایه‌ای داشتند و دل‌شان می‌خواست که در ساخت یک اثر قابل‌دفاع و جذاب مشارکت کنند. این گروه هم باتوجه به اتفاقاتی که دید ترجیح داد که سرمایه‌اش را جای دیگر ببرد و دست‌کم نگران این نباشد که ممکن است سر از زندان دربیاورد یا فیلمش را بایکوت کنند.

حالا دیگر وقتش رسیده که طرفداران و مدافعان امامی به میدان بیایند و درباره حکم صادرشده و همچنین صحبت‌های پیشین خودشان توضیح بدهند. مردم حرف‌ها و عملکرد آنها را فراموش نکرده‌اند. گره زدن اعتبار چندین ساله یک هنرمند به اشتباه یا خطای آشکار یک فرد دیگر، اشتباه محاسباتی بود که برخی از هنرمندان دچارش شدند. اشتباهی که حالا وقتش رسیده جبران کنند تا مسیر برای اصلاح چهره‌شان بین مردم هموار شود.

منبع: روزنامه فرهیختگان