چهارشنبه 7 آذر 1403

قفلی بر گردن اژدها!/ شناسایی خطرناک‌ترین نقطه اشتعال جهان

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
قفلی بر گردن اژدها!/ شناسایی خطرناک‌ترین نقطه اشتعال جهان

اقتصادنیوز: مساله تایوان برای اژدهای زرد هر روز بحرانی‌تر می‌شود.

به گزارش اقتصادنیوز، جنگ ناباورانه‌ای که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه علیه اوکراین به راه انداخت، باعث شد که تحلیل‌گران وقوع حادثه مشابه با آن را دیگر دور از ذهن نپندارند. در این میان، وعده‌های جاه‌طلبانه شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین برای الحاق تایوان به سرزمین اصلی، این جزیره را به محتمل‌ترین گزینه برای چنین سناریویی مبدل کرده است.

اکوایران در این باره نوشت: در چنین شرایطی، هَل برندز، استاد امور جهانی در دانشکده مطالعات بین المللی پیشرفته جان هاپکینز، با انتشار یادداشتی با عنوان «کاهش بازدارندگی تایوان» در فارین پالیسی، سیاست بازدارندگی ایالات متحده در قبال چین برای جلوگیری از وقوع چنین حادثه‌ای را به نقد کشیده است. اکوایران این یادداشت بلند را در دو بخش ترجمه کرده که در ادامه بخش اول آن ارائه می‌شود:

جنگی در پیش است؟

«احساسم به من می‌گوید که در سال 2025 جنگی در پیش خواهیم داشت.» این بخشی از یادداشتی است که ژنرال مایک مینیهان از نیروی هوایی ایالات متحده در ژانویه خطاب به افسران فرماندهی نیروی هوایی نوشت. این یادداشت که بلافاصله به رسانه‌ها رسید، هشدار می‌داد که ایالات متحده و چین با سرعت زیاد به‌سوی جنگ در تایوان در حرکت هستند. وزارت دفاع ایالات متحده بلافاصله خودش را از ارزیابی بی‌پرده مینیهان دور کرد. با این همه، حرف‌های خصوصی این ژنرال چیزی نبودند که مسئولان نظامی و غیرنظامی به‌صورت عمومی نگفته باشند.

در اوت 2022، سفر سخنگوی مجلس نمایندگان، نانسی پلوسی، باعث شدیدترین بحران تنگه تایوان در ربع قرن اخیر شد. هواپیماهای چینی از خط‌میانی تنگه تایوان گذشتند؛ کشتی‌هایش هم در آب‌های اطراف این جزیره می‌چرخیدند؛ موشک‌های بالستیکش در خطوط کشتیرانی مهم فرود آمدند.

چند ماه پس از اینکه تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین، به همه یادآوری کرد که دوره جنگ‌های بزرگ نگذشته است، بحران تایوان به همه نشان داد که حمله چین به این جزیره می‌تواند باعث درگیری میان دو قدرت برتر جهان شود.

واشنگتن قطعا [از تحولات جدید] نکته‌برداری کرد. یک سال قبل، ژنرال چهار ستاره فیلیپ دیویدسون، رئیسِ وقت فرماندهی اقیانوس هند و آرام ایالات متحده، پیش‌بینی کرده بود که احتمال دارد در سال 2027، جنگ در تنگه تایوان از راه برسد.

پس از بحران ماه اوت، این «پنجره دیویدسون» به چیزی مثل خرد متعارف تبدیل شد و مینیهان، وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن و دیگر مسئولان آمریکایی پیشبینی می‌کنند که مشکل شاید حتی زودتر از راه برسد. اگر ایالات متحده و چین واقعاً بر سر تایوان با هم درگیر شوند، جنگی خواهد بود که همه پیش‌بینی‌اش می‌کردند - و همین مسئله این ناتوانی در جلو‌گیری ازش را دردناک‌تر خواهد کرد.

ابهام استراتژیک و خطرناک‌ترین نقطه اشتعال جهان

جو بایدن هم تشدید این تنش را به یکی از اولویت‌هایش تبدیل کرده است. علیرغم سیاست قدیمی «ابهام استراتژیک»، بایدن چهار بار به‌صورت علنی اعلام کرده که در صورت حمله به تایوان، ایالات متحده به آنجا خواهد رفت.

اما بازدارندگی چیزی بیش از اعلامِ سیاست است: نیازمند ایجاد مجموعه محدودیت‌های بزرگ‌تری است که با القای ترس نسبت به نتیجه و پیامد جنگ، صلح را حفظ کند. بیش از یک ماه پس از بحران ماه اوت و نزدیک به سه سال پیش از پنجره دیویدسون، ایالات متحده و دوستانش در تلاش هستند آن مجموعه را در مدت زمان محدود باقی‌مانده ایجاد کنند.

تایوان از بسیاری جهات مهم است: به‌عنوان یک مرکز حیاتی در زنجیره‌های تأمین فناوری؛ در مقام یک دموکراسی که از جانب حکومتی خودکامه تهدید می‌شود؛ و به‌عنوان میراث حل نشده جنگ داخلی چین. اما تایوان بیش از هر چیز به دلایل راهبردی، به خطرناک‌ترین نقطه اشتعال جهان تبدیل شده است.

قفلی دور گردن اژدهای بزرگ

همانطور که یکی از تحلیلگران نظامی چینی، ژو تینگ‌چانگ، نوشته است تایوان «قفلی دور گردن اژدهای بزرگ است.» اولین جزیره از رشته جزیره‌های متحدان و همکاران ایالات متحده در بستن راه چین به اقیانوس آرام است. اگر چین تایوان را بگیرد، این زنجیره دفاعی گسسته خواهد شد و راه برای تأثیر - و زورگویی - بیشترش در منطقه و فراتر از آن، باز می‌شود.

در سال 1972، رهبر چین، مائو تسه‌تونگ، به رئیس‌جمهور ایالات متحده، ریچارد نیکسون، گفت که پکن می‌تواند 100 سال برای بازپسگیری تایوان صبر کند. رهبر کنونی چین، شی جین‌پینگ، آنقدر صبور نیست و گفته این وضعیت ناجور جزیره نمی‌تواند از نسلی به نسل بعد برسد؛ مطابق گزارش‌ها به ارتش آزادی‌بخش خلق دستور داده است برای عملیات در سال 2027 آماده باشد. البته نظامیان همیشه آماده عملیات‌هایی می‌شوند که اجرا نخواهند شد. اما با افزایش توانایی‌ها - و فوریت - چین، خطر جنگ افزایش می‌یابد.

پکن ثمره دهه‌ها تمرکز بر کشتی‌ها، هواپیماها و دیگر پلتفرم‌های لازم برای اعمال قدرت در بخش غربی اقیانوس آرام را برداشت می‌کند؛ توانایی‌های «ضدمداخله» ای مانند موشک‌های ضدکشتی و پدافندهای هوایی پیچیده مورد نیاز برای نگه داشتن آمریکایی‌ها در خلیج؛ و حالا ظرفیت‌های هسته‌ای باید گزینه‌های چین برای بازداری و زورگویی را افزایش دهد.

مقیاس و گستره این برنامه‌ها قابل توجه است. ژانرال چهارستاره، جان آکوییلینو، جانشنین دیویدسون در فرماندهی اقیانوس هند و آرام، در ماه آوریل گفت که چین «بزرگ‌ترین، سریع‌ترین و جامع‌ترین رشد نظامی از جنگ جهانی دوم به این سو» را آغاز کرده است.

در نتیجه، توازن قدرت به‌سرعت در حال تغییر است. چند ارزیابی تازه از این می‌گویند که تا اواخر دهه 2020 شاید کار واشنگتن برای نجات تایوان از یک حمله قطعی دشوار باشد.

بمب ساعتی؛ تلاش برای الحاق بی‌خونریزی

بدون شک «شی» ترجیح می‌دهد تایوان را بدون جنگ بگیرد. در حال حاضر می‌کوشد با فشار نظامی، اقتصادی و روانی، جز جنگ، تایوان را مجبور به اتحاد کند. اما این راهبرد جواب نمی‌دهد. تایوانی‌ها با مشاهده سرکوب بی‌رحمانه هنگ کنگی‌ها به دست شی، تمایل چندانی به اتحاد ندارند.

از سال 2016 به این سو، حزب جنگجوتر و بیشتر موافق استقلالِ تایوان، حزبِ مترقی دموکراتیک، در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری از کومینتانگ طرفدار پکن جلو بوده است. اگر حزبِ مترقی دموکراتیک برنده انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی در ژانویه سال 2024 شود - کاندیدای آن، لای چینگ‌ته که الآن در نظرسنجی‌ها پیشتاز است - ممکن است شی به این نتیجه برسد که زورگویی شکست خورده و به گزینه‌های خشن‌تر فکر کند.

بایدن از افزایش تهدید مطلع است - او اخیراً چین را یک «بمب ساعتی» نامیده است - و برای همین بارها تکرار کرده که در صورت حمله پکن، واشنگتن کنار نمی‌ایستد. اما اشتباه نکنید: جنگ ابرقدرت‌ها بر سر تایوان فاجعه‌بار خواهد بود.

چنین نبردی از تمامی نبردهای چند نسل اخیر ایالات متحده بی‌رحمانه‌تر خواهد بود. اقتصاد جهانی را دچار مشکل خواهد کرد و خطرات واقعی تنش هسته‌ای را افزایش خواهد داد. از همین رو، سؤال اصلی این است که آیا واشنگتن می‌تواند از جنگی که امیدوار است در آن نجنگد، پیشگیری کند یا خیر.

همه چنین فکری نمی‌کنند. گفته می‌شود رئیس‌جمهور ترامپ در سال 2019 گفته است «تایوان در دو متری چین است. ما سیزده‌هزار کیلومتر دورتریم. اگر حمله کنند، هیچ غلطی نمی‌توانیم بکنیم.» اما حفاظت از تایوان به آن غیرممکنی که نقشه نشان می‌دهد نیست.

مزایای بنیادین چین نزدیکی و حجم نیرویی است که می‌تواند به آن سوی ساحلش بفرستد. مزیت ایالات متحده این است که کنترل از انکار دشوارتر است، به‌ویژه وقتی کنترل نیازمند عبور از حجم عظیمی از آب‌های مورد مناقشه است. حمله به تایوان با خندق اقیانوسی و زمین ناهموارش، یکی از دلهره‌آورترین عملیات‌های نظامی تاریخ خواهد بود، چیزی شبیه حمله متفقین به نورماندی در سال 1944.

گزینه‌هایی جز جنگ، مانند محاصره یا بمباران، تضمین نمی‌کنند که تایوان تسلیم شود. با توجه به خطری که جنگی ناکام می‌تواند متوجه رژیم شی یا حتی جانش بکند، احتمالاً رهبر چین در صورت حمله خواهان شانس بالایی برای پیروزی باشد. از همین رو، ایالات متحده و دیگر کشورها باید چنان تردیدی را وارد این محاسبه کنند که حتی شیِ خطرپذیرتر هم به این نتیجه برسد که جنگ فکر بدی است.

پنج ستون بازداری پکن

این مسئله نیازمند دو نوع بازداری است که یکدیگر را تقویت می‌کنند. «بازداری با انکار» اینطور عمل می‌کند که دشمن قانع شود اگر این کار را انجام دهد شکست خواهد خورد. توانایی بازداری از حمله به معنی توانایی به شکست کشاندن آن است.

«بازداری با مجازات» دشمن را قانع می‌کند که در صورت حمله - حتی با موفقیت - بهای بسیار سنگینی خواهد پرداخت. این نوع بازدارنده‌ها، مهاجم را با هزینه‌های بسیار بالا و احتمال موفقیت پایین روبه‌رو می‌کنند. از همین رو مأموریت ایالات متحده در غرب اقیانوس آرام این است که نشان بدهد تایوان می‌تواند از حمله چین جان سالم به در ببرد - و چنین جنگی چین را فقیرتر و ضعیف‌تر می‌کند و از ثبات سیاسی‌اش خواهد کاست.

در عمل، این رویکرد بر پنج ستون استوار خواهد بود: نخست، تایوانی که می‌تواند مانع پیروزی سریع یا ساده چین شود چون تا بن دندان مسلح و آماده مقاومت تا پایان است؛ دوم، ارتش آمریکایی که می‌تواند ناوگان مهاجم چین را غرق کند، اسکادران محاصره را نابود کند و نیروهای متخاصمی را که می‌خواهند تایوان را بگیرند عقب براند؛

سوم، ائتلافی از متحدان که می‌توانند این دفاع انکاری را تقویت کنند و با مجبور کردن چین به نبرد در جنگی پراکنده و منطقه‌ای، هزینه راهبردی این جنگ را برای چین بالا ببرند؛ چهارم، یک کارزار مجازات جهانی که به اقتصاد چین - و شاید نظام سیاسی‌اش - آسیب بزند، فارغ از اینکه چین در تنگه تایوان برنده شود یا ببازد؛ و پنجم، یک توانایی معتبر برای جنگیدن در جنگی هسته‌ای در غرب اقیانوس آرام - حتی اگر فقط برای این باشد که چین را قانع کند که نمی‌تواند با استفاده از زرادخانه در حال افزایش خود، مانع دفاع ایالات متحده از تایوان شود.

اگر به نظرتان [این‌ها] خیلی زیاد است، خب درست فکر می‌کنید. باز داشتن تجدیدنظرطلبان مصمم هرگز کار ساده‌ای نبوده است. اگر فکر کردن به این مراحل بسیار وحشتناک است، خب واقعاً همینطور است. بازداشتن شامل آمادگی برای چیزهای غیرقابل تصور با هدف کاستن از احتمال وقوعشان است. ایالات متحده و متحدانش در تمامی این حوزه‌ها پیشرفتی واقعی، و حتی تاریخی، می‌کنند. متأسفانه، هنوز نتوانسته‌اند از تهدید جلو بزنند.

به تایوان فکر کنید. آن کشور نخستین خط دفاع در غرب اقیانوس آرام است. شاید ضعیف‌ترینش هم باشد.

اگر بخواهیم منصف باشیم، تایوان در سرسخت شدن در برابر همسایه بزرگش با مأموریتی حماسی رو‌به‌رو است. برای انجام این کار، مفهوم دفاعی هوشمندانه و نامتقارنی را در پیش گرفته که به قول مسئول دفاعی سابق ایالات متحده، دیوید هِلوی، بر استفاده از «تعداد زیادی از چیزهای کوچک» تأکید دارد - مین‌های دریایی، موشک‌های ضدکشتی، پدافند هوایی متحرک - تا از سرعت و قدرت نیروهای چینی بکاهد.

تایوان دارد کشوری می‌سازد که می‌تواند نیروهایش را به سواحل محل حمله برساند؛ و نیروی ذخیره‌ای می‌سازد که می‌تواند در زمین‌های ناهموار تایوان به شکل نیروهای شبه‌نظامی بجنگد. ایالات متحده دارد موشک، پهپاد و دیگر سلاح‌ها را به تایوان می‌فروشد - و حالا صرفاً می‌دهد - تا این تحول سرعت بگیرد. این کشور به آرامی آموزش‌ها و حضور مشاوره‌ای خود را در این جزیره افزایش می‌دهد. اگر تایوان فرصت داشته باشد، می‌تواند خودش را به یک خارپشت تبدیل کند. سؤال اینجاست که چقدر زمان خواهد برد.

همچنین بخوانید