لیبرالیسم بی دُم و سر و اِشکم!
حکایت لیبرالیسم در جامعه ما همین حکایت شیر بی دم و سر و اشکم شده که دولتها را به آن متهم و منتسب میکنند ولی حاضر به قبول الزامات آن نیستند و تنها شکلی از آن را میخواهند که به قول مشهور دم و سر و اشکم ندارد. لیبرالیسمی که هیچ شباهتی با آموزه های آدام اسمیت ندارد.
عصر ایران؛ امید جهانشاهی - اعتراض به وضعیت کشور و نقد عملکرد ضعیف اقتصادی همه دولتها که هم عوام و هم حاکمان را خوش میآید، حمله به لیبرالیسم است. چرا این همه گرانی است و چنین تورم داریم؟ به خاطر لیبرالیسم. چرا اختلاس میشود و فساد اقتصادی داریم؟ به خاطر سرمایهداران، به خاطر لیبرالیسم.
اما واقعاً تا چه حد عملکرد دولتها با لیبرالیسم منطبق بوده است و آیا آنچه به عنوان خصوصیسازی و سیاست آزادسازی بر ما رفته است به معنای تحقق لیبرالیسم در ایران معاصر بوده است؟
مشهور است مردی رفت تا شیری بر بازو خالکوبی کند به رسم پهلوانی. هر سوزن که میخورد نهیبی از درد سر میداد که شیر باشد اما حالا دم نداشته باشد! مگر چه می شود... شیر باشد اما شکم نمیخواهد به دردسرش نمیارزد... یال نگذار، دردش زیاد است و... کار به آنجا رسید که خالکوب دست از کار کشید که «شیر بی سر و دم و اشکم که دید؟». حکایت لیبرالیسم در جامعه ما همین حکایت شیر بی دم و سر و اشکم است.
سیاست واگذاری به بخش خصوصی مستلزم به رسمیت شناختن بخش خصوصی است و این به معنای به رسمیت شناختن صدای بخش خصوصی و کنشگری فعالان آن در عرصههای اجتماعی سیاسی در کنار فعالیتهای اقتصادی است.
لیبرالیسم مستلزم به رسمت شناختن نهادهای مدنی و تحقق جامعه مدنی است. نمیتوان گفت ما از بخش خصوصی حمایت میکنیم اما از جامعه مدنی نه. نمی توان گفت ما از بخش خصوصی حمایت میکنیم اما از رسانههای خصوصی نه؛ و همه رسانههای بزرگ کشور باید وابسته به سازمانها و ارگانهای دولتی و حاکمیتی باشند؛ و صوتوتصویر فراگیر کلاً در کنترل آنچه ویترین حاکمیت است و بس. این وضعیت البته منحصر به رسانهها هم نیست. حتی بزرگترین باشگاه های فوتبال هم دولتی هستند.
با چنین مالکیت و حاکمیت گسترده سازمانهای دولتی و ارگانهای حاکمیتی در صنایع مختلف، فحش دادن به لیبرالیسم به عنوان مسبب گرانی و تورم و مشکلات اقتصادی کشور حقیقتاً اسباب خنده است و البته مایه تاسف بسیار که چگونه برخی «رفقا» عالمانه و عامدانه با ژست روشنفکری و بدون توجه به مختصات و مناسبات حاکم، به لیبرالیسم میتازند و آن را عامل مشکلات معرفی میکنند.
این در حالی است که لیبرالیسم بدون کنشگری به اصطلاح بخش خصوصی و جامعه مدنی و رسانههای خصوصی کاملاً بیمعنی است. مساله اصلی در اینجا دفاع از لیبرالیسم نیست. موضوع این نیست که لیبرالیسم ماه تمام است و حُسن مدام. البته که لیبرالیسم هم قابل نقد است و باید مورد بحث و نقد قرار گیرد. اما نکته در این است که آنچه در این چند دهه بر جامعه و اقتصاد ایران رفته است، هیچ و دقیقاً هیچ ربط و سنخیتی با روح و معنای لیبرالیسم ندارد.
چراکه لیبرالیسم مترادف با واگذاری کارخانجات دولتی به آنچه در ظاهر خود را بخش خصوصی به جامعه معرفی می کند نیست، بلکه لیبرالیسم یک سری مبانی معرفتی و ارزشی دارد که با آنها بخش خصوصی به معنای واقعی کلمه هویت می یابد، مناسباتش با دولت و حاکمیت معنا می شود و کنشگری اش در عرصههای مختلف تعریف میشود. این مبانی معرفتی و ارزشی که روح لیبرالیسم است نه تنها در طول این چند دهه مورد توجه نبوده است که اتفاقاً مورد غضب هم بوده است.
در چنین شرایطی فحش دادن به چنین شیر بی سر و دم و اشکمی به عنوان مسبب مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه، واقعاً هنر میخواهد که فقط از عهده «رفقا» برمیآید، چون تنها راه اثبات برادری است برای این جماعت «رفقا».
تماشاخانه