ماجرای عفونامه نواب به شاه چه بود؟
مرکز اسناد انقلاب اسلامی با انتشار گزارشی به ادعایی علیه شهید نواب صفوی مبنی بر اینکه او یک روز پیش از تیرباران در نامهای دستنویس خطاب به شاه از او درخواست عفو کرده، پاسخ داده است.
به گزارش ایسنا، در این بررسی که متن کامل آن در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی قابل مشاهده است، آمده است:
«این ادعا که نامه مذکور در آرشیو مرکز اسناد است، کذب است. پرونده شهید نواب صفوی در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است که شامل گزارشهای منابع امنیتی رژیم، اعلامیهها، جلسات بازجویی و... میشود اما نامه مورد نظر در این آرشیو موجود نیست.
نامهای که گفته میشود نواب ساعاتی پیش از اعدام آن را با خط خود خطاب به شاه نگاشته هرگز وجود خارجی ندارد. در این رابطه تنها یک نامه «تایپ شده» و «بدون امضاء» موجود است که آن را به شهید نواب صفوی منتسب میکنند که در جای خود صحت و سقم آن مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
متن مذکور در زمستان 1394، در جلد سوم از کتاب «جمعیت فدائیان اسلام در آئینه اسناد» و توسط موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران چاپ شده است.
در 26 دی ماه 1334 یعنی درست یک روز قبل از تیرباران نواب، سه نامه دستنویس از طرف نواب صفوی، محمد واحدی و خلیل طهماسبی خطاب به دادستان ارتش ارسال میشود. در نامهای که به نام سید مجتبی نواب صفوی نگاشته شده آمده است: «دادستان محترم ارتش، جناب آقای تیمسار سرلشگر آزموده؛ محترما نسبت به رای صادره از دادگاه تجدیدنظر تقاضای رسیدگی فرجام مینمایم.» این متن دستنوشته و غیرتایپی و فاقد امضا است؛ اما باید توجه کرد که متن فرجامخواهی از حکم صادره که خطاب به دادستان نظامی است با درخواست عفو از شاه تفاوت دارد؛ درخواست فرجامخواهی از حقوق متهمین است. به علاوه در این درخواست هیچ نشانی از عجز دیده نمیشود.
ماجرای نامه عفو نواب صفوی خطاب به شاه
چنانکه ذکر شد، در ادعای مطرح شده علیه نواب از نامهای سخن به میان میآید که شهید نواب صفوی شب پیش از تیرباران آن را خطاب به شاه نگاشته و طی آن درخواست عفو ملوکانه کرده است. نامه مذکور به صورت تایپشده در سربرگ «اداره دادرسی ارتش» نگاشته شده و متن آن بدین قرار است:
«هوالعزیز بسماللهالرحمنالرحیم پس از عرض سلام
این بنده که احوال و روحیاتم شاید بر شخص شخیصتان پوشیده نیست، آنچه کردهام اگرچه افراط و غلط بوده باشد براساس یک تعصب دینی و صداقت بوده و هیچگونه نظر سوئی نسبت به شخص اعلیحضرت همایونی نداشته و ندارم، بجز اجرای (حداقل) سه حکم اسلامی (جلوگیری از بیحجابی، موسیقی، مسکرات)؛ که اینک هم از پیشگاه معظمتان آن را استدعا میکنم که بعد از آن مخلص صادقی باشم و مشمول مرحمت و عفوتان قرار گیرم و نسبت به قتل تیمسار رزمآرا به طوری که در تحقیقات و در محاکمات به عرض رسیده و در مواجهات هم روشن شده، آیتالله کاشانی و آقایان دکتر مصدق و حائریزاده و دکتر شایگان و حسین فاطمی و حسین مکی و آزاد و نریمان و دکتر بقایی عامل موثر بوده و مبلغ و محرک امر بودهاند و تنها ارتباط با این بنده خدا نداشته است. بقا و دوام مقام عالی را به رای اجرای احکام اسلام و سعادت کشور شیعه اسلامی از خدا میخواهم. به یاری خدای توانا؛ سید مجتبی نواب صفوی؛ 26 دیماه 1334»
در انتهای این برگه نیز آمده است: «در حضور اینجانبان، سید مجتبی نواب صفوی پس از فرجامخواهی، شرح بالا را نوشت و تقاضا نمود به شرف عرض اعلیحضرت همایون شاهنشاه برسد. دادستان ارتش سرلشکر آزموده - سرلشکر کیهانخدیو - 26/ 10/ 1334»
الف) چند نکته درباره نامه - این نامه در سربرگ «وزارت جنگ - اداره دادرسی ارتش» نوشته شده است؛
- نامه به صورت تایپشده میباشد؛ از این منظر میتوان حدس زد که این برگه از پیش آماده شده بود و مسئولین زندان ماموریت داشتند آن را به امضای نواب برسانند.
- تاریخ نامه 26 دیماه 1334 یعنی درست یک روز قبل از تیرباران شهید نواب صفوی است؛
- هیچ امضایی از نواب صفوی که تائیدکننده متن نامه باشد، در آن دیده نمیشود؛ چنان که پیداست این متن قبل از اعدام نواب پیش روی وی قرار میگیرد تا او با امضای آن، درخواست عفو نماید؛ اما نواب از امضای عفونامه مذکور خودداری میکند.
- نامه تقریبا مشابهی در همان تاریخ به نام خلیل طهماسبی خطاب به شاه نوشته شده که البته وی نیز همانند نواب حاضر به امضای آن نامه نشد. - هیچ قرینهای دال بر وجود نامه مشابهی با دستخط نواب صفوی با این مضمون وجود ندارد.
ب) نگاهی به محتوای نامه سندپژوهان و سندشناسان برآنند که هر سندی به خودی خود اعتبار ندارد و برای راستیآزمایی میبایست آن را با قرینههای موجود تطبیق داد. در رابطه با این نامه نیز میتوان چنین کرد.
آنچه روشن است، محتوای نامه با دفاعیات نواب صفوی مغایرت دارد. او در دادگاه هرگز صحبتی از «افراط و غلط» بودن هیچیک از کارهایش نمیکند اما میگوید که هدف وی از افعالی که مرتکب شده، «به هم زدن اساس حکومت یا ترتیب وراثت تخت و تاج و یا تحریص مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت» نبوده است.
بر اساس آنچه از شواهد پیداست، رژیم بر آن بود تا با تهیه متنی سرشار از عجز و امضای آن توسط نواب، یک سناریوی ساختگی علیه نهضت راه بیندازد تا ضمن افترا بستن به نواب و یارانش، برخی شخصیتها از جمله آیتالله کاشانی را نیز در افکار عمومی تقصیرکار جلوه دهد. از این رو در متن، اسامی افرادی چون کاشانی، مصدق، حائریزاده، شایگان، فاطمی و... درج میشود تا بلکه با امضای نواب در پای آن نامه، برای دیگر رهبران نهضت پروندهسازی کنند. اما نواب از امضای آن خودداری میکند. این در حالی بود که نواب و یارانش به شدت در زندان شکنجه شده بودند و آثار شکنجه در آخرین ملاقات نواب با خانوادهاش هنوز بر بدن او بود. اما این شکنجهها نیز باعث نشد تا وی امضای خود را پای نامه جعلی ثبت کند.
در راستای همین سناریوی رژیم، روزنامه اطلاعات صبح روز 27 دیماه و پس از تیرباران نواب و یارانش، ضمن درج خبری درباره اعدام آنها مینویسد: «نواب دیروز عریضهای به پیشگاه شاهنشاه نوشت و آن را به وسیله دادستان ارتش به حضور ملوکانه تقدیم داشت.» این گزارش افزوده بود: «به طوری که کسب اطلاع شده، این دو نفر [نواب و واحدی] ضمن عریضهای که به پیشگاه اعلیحضرت همایونی نگاشتهاند در تائید مطالبی که ضمن تحقیقات در محضر بازپرس دادستانی ارتش اعتراف کرده و همچنین مطالبی که در دادگاه اقرار کردهاند، مطالب دیگری نوشتند و حقایقی را مجددا افشا کردند و تصریح نمودند که چه کسانی به آنها در قتل رزمآرا دستور داده بودند و محرک آنها در قتل رزمآرا چه کسانی بودهاند...» با وجود این پروندهسازیها نه آن روز دستخطی از نواب صفوی در روزنامهها و مطبوعات منتشر شد و نه در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی چنین مدرکی وجود دارد. و چنانکه گفته شد تنها متنی تایپشده که آن نیز فاقد امضای شهید نواب صفوی است موجود میباشد.
نکته مهم اینکه منابع امنیتی رژیم برای تکمیل سناریوی خود، این نامه تایپشده، ساختگی و بدون امضاء را در پرونده نواب و طهماسبی قرار میدهند. در 27 فروردین 1335 یعنی درست سه ماه بعد از تیرباران نواب و یارانش، دادستانی ارتش، پرونده ترور رزمآرا را که مشتمل بر 21 پوشه و 271 برگ بوده به دادسرای تهران ارائه میدهد که دو برگ «رونوشت عریضه سید مجتبی نواب صفوی و خلیل طهماسبی به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی» نیز در آن وجود دارد. (یک برگ نامهی تایپ شده و بدون امضای نواب و یک برگ نامهی بدون امضای خلیل طهماسبی). و اینگونه این نامههای ساختگی به عنوان «نامه عفو نواب صفوی و خلیل طهماسبی از شاه» در تاریخ ثبت میشود.»
انتهای پیام