سه‌شنبه 6 آذر 1403

مبارک‌ها و نامبارک‌های بخشنامه برنامه هفتم توسعه کشور

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
مبارک‌ها و نامبارک‌های بخشنامه برنامه هفتم توسعه کشور

بخشنامه خط مشی‌ها و چارچوب کلان برنامه هفتم توسعه کشور بتاریخ 2/9/1401 از سوی رئیس‌جمهور ابلاغ شده است. با نگاهی به مفاد بخشنامه مذکور که در تنگنای زمانی تدوین بودجه 1402 و برنامه هفتم توسعه، توسط سازمان معظم برنامه و بودجه نگاشته و توسط رئیس جمهور ابلاغ شده است، می توان به چند گزاره تحلیلی پرداخت که برخی از منظری مبارک و برخی از منظری نامبارک اند:

1. امر مبارکی است که سازمان برنامه و بودجه و نگارندگان بخشنامه برنامه هفتم به پشتوانه درک و جایگاه رفیع کلان خود و مستظهر به مطالعات و اعلان های اندیشمندان، منسوخ بودن برنامه های جامع متعارف را اعلام داشته و به "قاعده گذاری" توجه رسمی نشان داده اند: " لازم است رویکرد برنامه از «برنامه‌ریزی متمرکز جامع» به رویکرد «جامعیت در قاعده‌گذاری و تمرکز بر مسائل کلیدی» تغییر یابد." این نوعِ نگاه، حاصل درکِ درست از برنامه های بلند مدت 7-5 ساله است که تاکنون بدین صراحت مورد نسخ عملی قرار نگرفته بود. باید این درک صواب را به متولیان و نگارندگان متن تبریک گفت.

2. بدون تردید ارزشمند و مبارک است که برنامه نویسان و برنامه سازان، تصمیم گرفته اند از ابعاد و احجام کتاب برنامه و مجلدات برنامه بکاهند و برنامه ای کم حجم بنویسند: "سازمان برنامه و بودجه کشور موظف است با رعایت زمان‌بندی، برنامه‌های زیر را جمع‌بندی و ارائه نمایند تا پس از تصویب دولت به مجلس شورای اسلامی تقدیم شود: - برنامه اقتصاد کلان - برنامه عملیاتی موضوعات کلیدی (پیشران‌ها، چالش‌ها و بسترسازها) - پیش‌نویس احکام قانونی"

البته اینکه چنین سه گانه ای برای برنامه هفتم نهایتا در دالان اداری دستگاهها به تطویل و تفضیل بوروکراتیک و بخشی منجر شود، در آینده معلوم خواهد شد.

3. مبارک تر این که سازمان برنامه و بودجه صریح و البته در چارچوب اتمسفر کلان ملی، توانسته آدرس روشنی از برخی آسیب ها اعلام نماید: "بررسی و آسیب‌شناسی برنامه‌های شش‌گانه توسعه بعد از انقلاب به مخاطبان می‌آموزد که نبود درک مشترک میان برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران و مجریان از مفاهیم و راه‌حل‌ها، حاکمیت روش‌های متمرکز و غیرمشارکتی در تدوین و اجرای برنامه‌های توسعه، نبود سازوکار حل تعارض منافع بین بازیگران و کنشگران توسعه سرزمینی، با ثبات در نظر گرفتن شرایط و عدم توجه به سناریوهای احتمالی در آینده، نداشتن برنامه عملیاتی در پیوند با برنامه مصوب، وجود جهت‌گیری‌های بخشی، منطقه‌ای و محلی در تصویب برنامه‌ها، تکیه مفرط بر منابع دولتی و عدم توجه به ظرفیت‌ها و منابع داخلی و خارجی، ضعف شدید سازوکارهای نظارتی و انگیزشی، عدم توجه به نظام اصلاح و تعدیل در سیاست‌ها، اهداف و برنامه‌های اجرایی بعد از نظارت و ارزیابی، کم توجهی به اسناد آمایش سرزمین، از آسیب‌های جدی برنامه‌های توسعه قبلی بوده است."

4. نامبارک اما فراز های بعدی بخشنامه است که نشانه هایی از یک آینده روشن و مطلوب را گواهی نمی نماید. مطالعه مفادی از بخشنامه نشان می دهد که نگارندگان "خط مشی‌ها و چارچوب کلان برنامه هفتم توسعه کشور" برای نیل به آینده، همچنان محتاط و گویی ناقادر به نگارش هستند. بنظر می رسد متن در مقام آینده نگری و آینده سازی، نسخه روشنِ بدیعی برای برون رفت (فراتر از برخی عبارات عموما تکراری و مسبوق به سابقه در سایر برنامه های گذشته) ندارد و این بدان مفهوم است که آسیب شناسان حاذق، در مقام درمان و بهبود نمی توانند نسخه شفابخشی اعلام نمایند! دقیق تر اینکه اشاره به آسیب ها بدون برقراری یک ارتباط پیشین و پسین با زمینه ها و الزامات برون رفت، محافظه کارانه است و نهایتا می تواند یک برنامه اداری و یک مجموعه فاقد پشتوانه را شکل دهد. مصادیق این گزاره با تاملات بیشتر، روشن تر قابل تبیین است:

نگارندگان"خط مشی‌ها و چارچوب کلان برنامه هفتم توسعه کشور" با کدام رویکرد یا مدل ابتکاری می خواهند "درک مشترک میان برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران و مجریان از مفاهیم و راه‌حل‌ها" را شکل داده و اجرایی نمایند؟

آیا برای "حاکمیت روش‌های متمرکز و غیرمشارکتی در تدوین و اجرای برنامه هفتم توسعه" شیوه بدیعی خلق شده است؟

آیا سازوکاری برای "حل تعارض منافع بین بازیگران و کنشگران توسعه سرزمینی" در نظر گرفته شده است؟

برنامه هفتم برای مواجهه با آسیب "با ثبات در نظر گرفتن شرایط و عدم توجه به سناریوهای احتمالی در آینده"، چه رویکردی دارد؟

آیا "جهت‌گیری‌های بخشی، منطقه‌ای و محلی در تصویب برنامه‌ها" در برنامه هفتم نمود نخواهد داشت؟ آیا تصویب کنندگان برنامه تغییر کرده اند؟ آیا نقش نهاد تصویب کننده احکام برنامه (قوه مقننه) محدود و مشروط به جهت گیری های ملی شده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی از " جهت‌گیری‌های بخشی، منطقه‌ای و محلی" منع شده با خواهند شد؟ نظام منابع دولت و تنوع بخشی به منابع در برنامه هفتم چه تغییری کرده است که قرار است از آسیب"تکیه مفرط بر منابع دولتی و عدم توجه به ظرفیت‌ها و منابع داخلی و خارجی" دور شویم؟ آیا برای تحقق ظرفیت های خارجی مدل نویی ابداع و اعلام شده است؟

"کم توجهی به اسناد آمایش سرزمین" یک آسیب است اما آیا در برنامه هفتم نهادها و بازیگران با اسناد آمایش، فعالیت های خود را سامان خواهند داد؟ چنین مصادیقی آشکارا نشان می دهد نگارندگان بخشنامه، احتمالا انتظاری اداری از برنامه دارند و چندان به اصلاحات عمیق و بهبود چشمگیر امیدوار نیستند. چنانچه اینگونه باشد و این فرضیه در تاملات بیشتر تایید شود، می تواند نامبارک باشد که انتظار از برنامه هفتم توسعه به یک برنامه اداری و کارمندی و یک مجموعه محتوایی و شکلی بوروکراتیک تقلیل خواهد یافت.

5. در فرازی از بخشنامه به "راهبردهای الزامی برای دستیابی به هدف پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت" پرداخته شده است اما روشن نیست که راهبردهای ارزشمند ذیل (مندرج در متن)، چگونه در برنامه مستقر و ممیزی خواهند شد؟ ارتقای بهره‌وری از طریق رانت‌زدایی افزایش سرمایه‌گذاری خارجی در ایران کاهش انحصار و مداخلات دولت در اقتصاد حذف نهادهای ناکارآمد افزایش سرمایه اجتماعی 6. بخشنامه ابلاغی فراز ارزشمند و مبارکی با خود دارد آنجا که در مقدمه متن بخشنامه آمده است: "سه شرط مهم برای موفقیت و حصول به اهداف این برنامه، تعهد و صداقت و تلاش مخلصانه و جهادی مجموعه حاکمیت به ویژه دستگاه‌های اجرایی و کارگزاران نظام و دولت، همراهی و همفکری متخصصان، صاحب‌نظران و دانشگاهیان و اعتماد و همراهی آحاد مردم و فعالان اقتصادی است". اما در ادامه متن و یا در قالب "موضوعات کلیدی"، راهبرد مشخصی برای آینده درج نشده است و روشن نیست که این شروط در آینده چگونه شکل یافته و اجرایی خواهد شد.

7. برخی عبارات و واژگان مندرج در بخشنامه بنظر اشاراتی فرمیک و فرمال بشمار می آیند که بنظر با مقاصد خاصی نگاشته شده اند. "تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی"، "سند تحول دولت مردمی"، " اقتصاد جهانی متأثر از جنگ روسیه و اوکراین"،" کشاکش راهبردهای غرب و شرق و بازآرایی پیمان‌هایی مانند ناتو و شانگهای"، از جمله این اشارات فرمال بشمار می آیند.

بعلاوه بخشنامه ابلاغی مشحون از عبارت پردازی های آرمانی اما فاقد آینده مشخص است. تکیه بر برخی عبارات و واژگان خاص از جمله "سبک زندگی اسلامی"، "توجه به فضای مجازی"، "اثربخشی رسانه ملی"، "ارتقای نظام آموزشی و پژوهشی" به چه مقصودی در این بخشنامه نگاشته شده است؟ آیا چنین نوع عبارت پردازی هایی نشان دهنده آرمانگرایی های فاقد صورت بندی دقیق و روشن در اجراء و نیز استمرار روند برنامه های پیشین است؟ در شرایطی که ورود به چنین مقولاتی شکننده و واجد اقتضائات پیچیده بنظر می رسد، آیا درج چنین عباراتی به کلیشه ای بودن برنامه نمی انجامد؟

با چنین توصیفیاتی، به نظر همچنان باید در جستجوی یک پرسش کلیدی بود:

آیا برنامه هفتم توسعه می تواند پاسخگوی مطالبات فوری و اولویت های مورد اجماع توسعه و تعالی کشور در ایران 1402 باشد؟ آیا شاخص ها و سنجه های "توسعه" در زمان پایان برنامه هفتم، نوید بخش ایرانِ ایستاده بر بلندای توسعه خواهد بود؟

*صاحبنظر در حوزه برنامه ریزی و توسعه

کد خبر 1700953