مبانی فقهی وعده صادق
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پس از حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق و به شهادت رساندن تنی چند از فرماندهان و مستشاران نظامی کشور، قوای مسلح کشورمان در پاسخ به این اقدام رژیم صهیونیستی، در بامداد 26 فروردین ماه 1403 با اشراف و هماهنگی کامل و تحت تدابیر فرماندهی معظم کل نیروهای مسلح، با دهها فروند موشک و پهپاد تهاجمی، خاک این رژیم خبیث...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، پس از حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق و به شهادت رساندن تنی چند از فرماندهان و مستشاران نظامی کشور، قوای مسلح کشورمان در پاسخ به این اقدام رژیم صهیونیستی، در بامداد 26 فروردین ماه 1403 با اشراف و هماهنگی کامل و تحت تدابیر فرماندهی معظم کل نیروهای مسلح، با دهها فروند موشک و پهپاد تهاجمی، خاک این رژیم خبیث را هدف قرار داد. پیاده نظام رسانهای دشمن در داخل و خارج از کشور، اما بلافاصله پس از این عملیات، تلاش کردند مشروعیت و وجاهت قانونی اقدام جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال برده و در آن تشکیکهایی به وجود آورند.
با توجه به ماهیت اقدام کشورمان که از آن تعبیر به «مقابلهبهمثل» یا «اقدام تلافیجویانه» میشود، این یادداشت درصدد آن است که به تشریح مبانی فقهی اقدام تلافیجویانه و مبانی جواز آن در منابع فقهی بپردازد.
مقابله به مثل با عناوین گوناگون از قبیل اعتداء به مثل، معامله به مثل و... وارد شده است. مقابله به مثل دقیقاً معادل اعتداء به مثل است، اعتداء از ریشه «عدو» به معنای تجاوز و متضاد با التئام و در صلح و آشتی بودن است.
مهمترین آیهای که بر اعتبار اصل مقابلهبهمثل دلالت نموده، بیشترین حجم بحثهای تفسیری و فقهی را در این زمینه به خود اختصاص داده و از هر دو واژه قصاص و اعتداءبهمثل برای تبیین قاعده کلی مقابله یا اعتداءبهمثل استفاده کرده، آیه 194 سوره مبارکه بقره است: «الشَهرُ الحَرَامُ بِالشَهرِ الحَرَامِ وَالحُرُمَاتُ قِصَاص فَمَنِ اعتَدَی عَلَیکُم فَاعتَدُوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدَی عَلَیکُم وَاتَقُوا اللَهَ وَاعلَمُوا أَنَ اللَهَ مَعَ المُتَقِینَ- ماه حرام در برابر ماه حرام است [اگر دشمن حرمت آن را رعایت نکرد و با شما در آن جنگید، شما هم برای حفظ کیان خود در همان ماه با او بجنگید.] و همه حرمتها دارای قصاصند. پس هر که بر شما تعدی کرد، شما هم به مثل آن بر او تعدی کنید، و از خدا پروا نمایید، و بدانید که خدا با پروا پیشگان است».
مراد از اعتداء و تجاوز اولی همان ظلم و تعدی و معصیت است و اعتداء دوم، جزاء و کیفر ظلم اولی است و از این جزاء ظلم و تجاوز، به خاطر رعایت مشاکله و شبیه و هم شکل بودن به «اعتداء» تعبیر شده است.
اصل مقابله به مثل در اصطلاح نوعی عملیات نظامی تلافیجویانه در زمان جنگ محسوب میشود. گرچه در تعبیر قرآنی عمل تلافیجویانه یا مقابله به مثل، به طور کامل باید به حد و میزان اقداماتی که انجام گرفته انجام پذیرد و تأکید شده است که تناسب عملی که به عنوان مقابله انجام میگیرد با خطایی که رخ داده رعایت شود، مثلا گرچه قرآن جواز مقابله به مثل داده، لکن خداوند با ترسیم حدود و قیودی میفرماید: «وَلَا یَجرِمَنَکُم شَنَآنُ قَوم أَن صَدُوکُم عَنِ المَسجِدِ الحَرَامِ أَن تَعتَدُوا»؛ اعمال زشت کسانی که شما را از مسجدالحرام بیرون کردند شما را بر آن ندارد که به عملی ناروا و بیش از حد متناسب دست بزنید. (مائده 2) و نیز در آیه دیگر «تِلکَ حُدُودُ اللَهِ فَلَا تَعتَدُوهَا» احکام مرزهای خداست پس از آنها نگذرید و پافراتر ننهید.» (بقره، 229)
راهبرد مقابله به مثل، خلاف بسیاری از شیوههای مقابله و توسل به زور، از ماهیتی تجاوزکارانه برخوردار نیست. این در حالی است که گاهی برخی در راستای تحدید و کمرنگ نمودن مقابله به مثل نسبت به دشمن، مستند به آیاتی نظیر ذیل آیه «وَجَزَاءُ سَیِئَه سَیِئَه مِثلُهَا» که میفرماید «فَمَن عَفَا وَأَصلَحَ فَأَجرُهُ عَلَی اللَهِ اِنَهُ لَا یُحِبُ الظَالِمِینَ» (شورا 40) که بر گذشت از شر و بدی دیگران تاکید مینماید و ذیل آیه «وَاِن عَاقَبتُم فَعَاقِبُوا بِمِثلِ مَا عُوقِبتُم بِهِ» که میفرماید: «وَلَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیر لِلصَابِرِینَ» (نحل 126) که این فصل اخیر آیه نیز به صبر و شکیبایی شخص مورد تعدی و مصیبت دیده تشویق مینماید و نیز در دنباله آیه معروف مقابله به مثل: «وَاتَقُوا اللَهَ وَاعلَمُوا أَنَ اللَهَ مَعَ المُتَقِینَ»؛ برای خداوند حرمت نگه دارید و بدانید خدا با پارسایان است. (بقره، 194)، از این آیات دلالتی بر عفو یا گذشت نسبت به دشمن هم میکنند در حالیکه در اینجا ظرافت و باریکبینی خاصی نسبت به دو آیه قبل به کار رفته است و آن نکته این است که، چون دو آیه قبل بیشتر در مورد دعواهای شخصی بین خود مسلمانان میباشد لذا کلمات عفو و اصلاح و صبر آمده و به عفو و گذشت و شکیبایی ترغیب و تشویق نموده است، اما در این آیه که شأن نزول آن درباره هجوم و حمله کفار به مسلمانان در ماههای حرام و حرمتشکنی آنان است عفو و صبر را به کار نبرده، بلکه بر تقوای الهی تأکید نموده است که نشان میدهد در مقابل کفار حتماً باید مقابله به مثل و جهاد و دفاع انجام شود و عفو و گذشت معنا ندارد، اما باید حدود خداوند را در جنگ نیز رعایت نمود.
دومین دلیل اصل و قاعده مقابله به مثل از منابع و ادله فقهی سنن و روایات منقول و مأثور از ائمه معصومین علیهمالسلام است. امیرالمومنین علی (ع) در مورد روش برخورد با متجاوز و مقابله به مثل با دشمن فرمود: «ردو الحجر من حیث جاء، فان الشر لا یدفعه الا الشر»: سنگ را از همان جایی که دشمن پرت کرده بازگردانید که بدی را جز بدی پاسخی نیست.» (کلمات قصار، شماره 164) و در حدیث دیگری فرمودند: «من عامل بالبغی کوفی به»، آن کسی که ستم کند بخاطر همان ستم کیفر داده میشود.» (میزان الحکمه، 1362، ج 4168)
حضرت علی علیهالسلام در مورد عدالت و همسانی در قصاص و مقابله به مثل نیز فرمودند: «یا بنی عبد المطلب، لا ألفینکم تخوضون دماء المسلمین خوضا تقولون قتل امیر المؤمنین ألا لا تقتلن بی الا قاتلی انظروا اذا أنا مت من ضربته هذه، فاضربوا ضربه بضربه ولا تمثلوا بالرجل، فانی سمعت رسول الله (ص) یقول: ایاکم والمثله و لو بالکلب العقور»؛ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا پس از من دست به خون مسلمانان فرو برید و بگویید امیر مؤمنان کشته شد. بدانید جز کشنده من کسی دیگر نباید کشته شود. درست بنگرید، اگر من از ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اعضای او را نبرید. من از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود از بریدن اعضای مرده بپرهیزید اگر چه سگ هار و گزنده باشد. (نهجالبلاغه، نامه 47)
از مجموع آیات و روایات مورد اشاره میتوان جواز مقابله به مثل مسلمین با دشمن و تجاوزکار را دریافت و بر مسلمین و نیروهای مسلح مسلمین است که هم شر دشمن را دفع کنند و هم آنگونه که تخطی کرده و اقداماتی علیه مسلمین و بلاد اسلامی صورت داده، آن را پاسخ گویند، لذا بنا به ادله فوق، از حیث فقهی نمیتوان هیچگونه خدشهای به اقدام قاطعانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در پاسخ کوبنده و عبرتانگیز به اقدامات جنایتکارانه رژیم خبیث صهیونیستی وارد دانست.
همچنین جنایات وحشیانه اخیر رژیم سفاک صهیونیستی در رفح نشان داد هرگونه مسامحه و سهلانگاری در برخورد با آن، تنها موجب افزایش گستاخانه جنایاتش میشود و تنها راه آرامش کودکان فلسطینی، تنبیه این رژیم متجاوز است.