یک‌شنبه 4 آذر 1403

متأسفانه در ایران شاهد عدم توجه به اقتباس و آثار مکتوبیم / فعالان سینما و رسانه غالباً با کتاب و کتابخوانی بیگانه‌اند

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
متأسفانه در ایران شاهد عدم توجه به اقتباس و آثار مکتوبیم / فعالان سینما و رسانه غالباً با کتاب و کتابخوانی بیگانه‌اند

محمد میرکیانی نویسنده صاحب سبک و از مدیران قدیمی تلویزیون درباره حوزه اقتباس و کم‌توجهی‌ها نسبت به نویسندگان سریال‌ها و برنامه‌ها نکات قابل توجه و قابل تأملی را مطرح کرد.

- اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: محمد میرکیانی بدون هیچ آشنایی با داستان‌نویسی، در مسیر فراز و نشیب‌های زندگی و به واسطه اینکه در 15 سالگی کارگر حروفچین چاپخانه می‌شود، به داستان و قصه علاقه‌مند شده، در مسیر قصه‌نویسی برای کودکان گام نهاده است.

او در مسیر تکوین شخصیت خود از تربیت خانواده‌ای مذهبی و رزق حلال پدری زحمت‌کش بهره‌مند بوده و نگاه واقعی، امیدوارانه و ادبی که در خانواده از آن بهره‌مند شده در داستان‌هایش نیز مؤثر افتاده، به‌گونه‌ای که خودش معتقد است تمام کسانی که با قصه‌های او خو گرفته‌اند افرادی مؤدب‌اند که کتاب‌های او را برای فرزندانشان نیز تهیه می‌کنند.

مصاحبه با محمد میرکیانی، نویسنده صاحب سبک و خوش‌روی کشورمان که چهار دهه است کتاب‌هایش را می‌خوانیم، بهانه نمی‌خواهد او همیشه پاسخگوی رسانه‌ها و مراجعانش است و با روی گشاده و البته در نهایت دقت و امانت پاسخ می‌دهد.

اما به هر حال اعلام نام او به عنوان یکی از نویسندگان محبوب و شناخته شده در فروش کتاب‌های کودک و نوجوان، موضوع اقتباس، کم‌توجهی به نویسندگان در برآورد و جایِ خالی کتاب و فیلمنامه‌های جذاب در سینما و تلویزیون بهانه‌ای شد، تا از او بخواهیم لحظاتی میهمان گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم شود.

آقای نویسنده را بسیار خوش‌قول و وقت‌شناس یافتیم که به قول خودش کار رسانه‌ای هم به این وقت‌شناسی‌اش افزوده است.

گپ‌و‌گفت دوستانه‌ای درباره دغدغه‌های میرکیانی و به خصوص شخصیت و آثارش داشتیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

ابراز تأسف خالق «قصه‌های کمال» از گرایش کودکان ایرانی به آثار ترجمه + فیلم

* نمایشگاه کتاب چند سالی به خاطر کرونا و اتفاقاتی دیگر نتوانست خیلی پرشور ناشران و مؤلفان و نویسندگان را گردهم آورد. اما امسال با آماری که از حضور و استقبال مردم اعلام می‌شود نوید پررونق‌تر شدن نسبت به گذشته را می‌دهد. نظرتان در این زمینه چیست؟

برگزاری خود نمایشگاه فی‌نفسه کار خوبی است. نمایشگاه برای هر موضوعی، جدای از اینکه چه تأثیری دارد اولین اتفاق، این است توجه مردم به آن موضوع جلب می‌شود. از ویژگی‌های مثبت هر نمایشگاه این است که مسئولین توجه‌شان به آن موضوع جلب می‌شود که در اخبار می‌بینیم این اتفاق رخ می‌دهد.

حالا اگر نمایشگاه، نمایشگاه کتاب باشد توجه خیلی‌ها را به خودش جلب می‌کند. 10، 12 روز برگزاری به همراه قبل و بعد یک ماه دائم در همه‌جا بحث کتاب است. کتاب بخریم، کتاب ببینیم و بچه‌هایمان را به نمایشگاه ببریم و کتاب انتخاب کنیم. ویژگی نمایشگاه این است حتی حضور، حضور خانوادگی یا به مانندِ گردش، تفریح و یک خاطره باشد.

مهم این است چشم همه به کتاب روشن شود

مهم این است چشم همه با کتاب آشنا شود. باورم این است برپایی مثل نمایشگاه کتاب باعث می‌شود اگر بچه‌ها کتاب هم نخرند کتاب را می‌بینند و این اتفاقات بی‌تأثیر نیست. برگزاری نمایشگاه کتاب همچون برگزاری یک جشن فرهنگی بزرگ می‌ماند که در حین برگزاری مخاطبان بدون تردید در معرض اطلاعات مرتبط قرار می‌گیرند و ناخودآگاه تاثیر می گیرند.

نمایشگاه کتاب تهران جزو نمایشگاه‌های سرآمد دنیاست؛ با توجه به این همه مشکلاتی که در چند سال اخیر داشتیم نمایشگاه کتاب‌مان نمایشگاه خوبی است که خوشبختانه با استقبال و اقبال عمومی مردم مواجه شده است.

آوازه نمایشگاه کتاب تهران به دنیا رسیده است / هیچ کشوری با ما قابل مقایسه نیست

* با توجه به حضور شما در نمایشگاه‌های کتاب کشورهای خارجی، مقداری درباره جایگاه نمایشگاه ایران در مجامع بین‌المللی بگویید و اینکه چرا امسال تاجیکستان مهمان ویژه سی و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب شد؟

متأسفانه غالباً در رسانه و سینما اهل مطالعه نیستند و در واقع با کتاب هیچ انسی ندارند. در حالی‌که باید کتاب جزئی از زندگی خانواده سینما، رسانه و خالقان آثار نمایشی ما باشد. چون اگر این طور نباشد نمی‌توانند تحلیلی از اتفاقات مختلف داشته باشند. کسی که مطالعه نکند واژه و کلمات را در اختیار ندارند و نمی‌تواند تجزیه و تحلیل مناسبی از مسائل داشته باشد.

من نمایشگاه‌های کشورهای دیگر که رفتم اصلاً قابل مقایسه با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیست. حتی نمایشگاه مثل ترکیه که به نسبت دیگر کشورها جایگاه ویژه‌تری دارد را نمی‌توان با نمایشگاه ما مقایسه کرد. عظمت و آوازه نمایشگاه کتاب ایران به همه‌جای دنیا رسیده است. نمایشگاه بین‌المللی کتاب ایران همواره میان جامعه کشورمان جایگاه ویژه‌ای داشته و هرسال می‌بینیم مورد استقبال گسترده قرار می‌گیرد به همین دلیل تجمع گسترده ایرانیان زیر سقف فرهنگ و ادب همیشه برای دیگران جالب توجه است و توجه زیادی را به خود جلب می‌کند.

البته امسال غرفه تاجیکستان به دلایلی برای ما ارزش‌های ویژه‌ای دارد. در وهله اول مردم‌شان با ما هم‌دین و همزبان‌اند. ما با کشور تاجیکستان احساس همدلی و همراهی بیشتری می‌کنیم تا کشورهای دیگر بنابراین اینکه امسال پذیرای این کشور به عنوان مهمان ویژه بوده‌ایم را باید به فال نیک گرفت چون احتمالا شاهد اتفاق‌های مناسبی در حوزه نشر ادبیات میان دو کشور خواهیم بود. نکته بعد این است آثار ما در کشور تاجیکستان قابل ارائه است. همچنان که آثار مکتوب و فرهنگ تاجیکستان نیز در کشور ما قابل ارائه است و این تبادل می‌تواند سایر بخش‌ها را نیز تقویت کنید.

هر اندازه به کودک و نوجوان توجه کنیم به اندیشه و فرهنگ آیندگان توجه کردیم

* موضوع ادبیات کودک یا بطور کلی بگوییم آثار فرهنگی، هنری و ادبی کودک برای شما همواره دغدغه است در این زمینه بیشتر توضیح دهید.

به عقیده من بحث کتاب کودک و نوجوان از این جهت اهمیت دارد که خوانندگان کتاب کودک و نوجوان خوانندگان آینده ادبیات و آثار فرهنگی ما هستند، بنابراین هر اندازه به غرفه‌های کودک و نوجوان توجه بیشتری نشان دهیم در حقیقت به آرا، اندیشه، هنر و فرهنگ آیندگان این سرزمین توجه کردیم. پس هرچه بیشتر در بخش کودکان و آثار مربوط به آنها سرمایه‌گذاری کنیم در واقع پایه‌های آینده جامعه را تقویت کرده‌ایم چون آنچه در اختیار کودکان قرار می‌دهیم در مدیریت آینده جامعه بروز و ظهور می‌کند.

* اسم شما در بسیاری از آثار خوب و نوستالژی تلویزیون بخصوص کودک و نوجوان دیده می‌شود، همانطور که می‌دانید یکی از معضلات در سریال‌سازی و برنامه‌سازی ما ایده و خلاقیت است. کتاب‌ها و نویسندههای خوبی داریم، اما در نهایت برنامه آنطور که متصور بودیم روی آنتن یا پرده نمی‌رود. همیشه نویسنده آخرین نفری بوده که برای او برآورد می‌شود. در حالی‌که 75 درصد بودجه خیلی از فیلم‌هایمان صرف بازیگرانش می‌شود. یک مقداری از عدم توجه به نویسنده و کتاب در ساخت سریال‌ها و برنامه‌ها برای ما بگویید.

اقتباس در همه‌جا یک اعتبار ویژه‌ای دارد. در خیلی از جشنواره‌های بین‌المللی جایزه ویژه اقتباس داریم. ما متأسفانه کم‌توجهی شده هم از طریق رسانه و هم سینماگران‌مان. در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های خارجی تیتراژ ما آمده که براساس رمان فلان فیلمنامه به نگارش درآمده است.

کسانی که در دنیا این نوع آثار را می‌بینند آن تهیه‌کننده و کارگردان آدم‌های باسوادی بودند؛ تعداد زیادی کتاب خواندند؛ یک کتاب را انتخاب کردند مبنای تولید فکر و اندیشه‌شان شد. متأسفانه در ایران بعد از این قضایایی که در جشنواره‌ها بحث سینماگر مؤلف پیش آمد خیلی‌ها این را کنار زدند. حتی برخی از آثار، در تیتراژ این اعتقاد را داشتد از آثار مکتوب نامی نبرند.

متأسفانه در ایران شاهد عدم توجه به اقتباس و آثار مکتوبیم

در حالی‌که نامی از آثار مکتوب آورده شود باعث اعتبار و ارتقایِ آن فیلم می‌شود. متأسفانه این مشکل فرهنگی را در رسانه هم داریم. در جاهایی که مدیر و مسئول اجرایی در رسانه داشتیم یکی از دغدغه‌هایم تولید براساس آثار مکتوب بود. جالب است بدانید زمانی که در مرکز صبا مسئولیت داشتم آثار بسیاری از نویسندگان تبدیل به پویانمایی شد.

زمانی که سال 1361 در رادیو نویسنده «ظهر جمعه» بودم؛ کار ما همراه با خلاقیت بود و همه این متون رادیویی این برنامه را من می‌نوشتم. خدا لطف کرد در رسانه آثار مکتوب و تولیداتی که داشتم با اقبال عمومی مواجه شد.

غالباً کسانی که در سینما و رسانه کار می‌کنند؛ با کتاب و کتابخوانی بیگانه‌اند

* یک مشکلی هم داریم. در صحبت‌هایتان اشاره کردید در مواجهه با مقوله اقتباس، مُدلی را به کار گرفتیم که بیشتر خودنمایی است تا تأثیرگذاری؛ از طرفی دیگر نمایشنامه‌نویسان ما بیشتر به آثار خارجی توجه می‌کنند. اخیراً سریال‌های خانگی و حتی در تلویزیون هم دیده شده بارها از نمایشنامه‌ها و کتاب‌های خارجی استفاده شده است. در حالی با اقتباس از کتاب‌های ایرانی می‌توان همذات‌پنداری را میان مخاطب و آن اثر ایجاد کرد. ضمن اشاره به این موارد، بفرمایید اقتباس اساساً باید به چه صورت اتفاق بیفتد؟

یک بخشی را که شما اشاره کردید عدم همراهی برنامه‌سازان و سریال‌سازان با کتاب و کتابخوانی، کاملاً درست است. آنها کتاب نمی‌خوانند و در واقع منتظر یک لقمه آماده و نمایشنامه آماده‌اند. وقتی کسی با کتاب مأنوس نباشد و در جریان تولید فکر قرار دارد این مشکلات و معضلات را ایجاد می‌کند.

این مشکل را باید حل کنیم؛ این رفتارِ برخی از سازندگان و مدیران فرهنگی مرا یاد این نکته می‌اندازد که من به عنوان یک نویسنده فیلم نبینم؛ اگر نویسنده‌ای از این فضاها دور باشد که نمی‌تواند درست بنویسد و در واقع کار خلاقه انجام دهد.

متأسفانه غالباً در رسانه و سینما اهل مطالعه نیستند و در واقع با کتاب هیچ انسی ندارند. در حالی‌که باید کتاب جزئی از زندگی خانواده سینما، رسانه و خالقان آثار نمایشی ما باشد. چون اگر این طور نباشد نمی‌توانند تحلیلی از اتفاقات مختلف داشته باشند. کسی که مطالعه نکند واژه و کلمات را در اختیار ندارند و نمی‌تواند تجزیه و تحلیل مناسبی از مسائل داشته باشد.

ما مشکل‌مان این است غالباً کسانی که در حوزه نمایش، سینما و رسانه کار می‌کنند؛ با کتاب و کتابخوانی بیگانه‌اند. به ویژه کسانی که تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیرنده‌اند باید اهل مطالعه باشند. بارها دیده‌ایم که فلان مدیر فرهنگی با فلان نویسنده، نمایشنامه‌نویس و کارگردان نمی‌توانند با هم ارتباط بگیرند چون هیچ تفکری نسبت به آن اثر، فیلمنامه و نمایشنامه ندارند.

همه‌چیز از همین غرفه‌ها، واژه‌ها و کلمات آغاز می‌شود. در دنیا کسانی که می‌نویسند و تولید فکر می‌کنند جایگاه ویژه‌ای دارند. طبق خیلی از قراردادهای هالیوودی برای پخش هر بار اثر اقتباسی به فیلمنامه‌نویس حق الزحمه پرداخت می‌کنند اما اینجا چنین اتفاقی نمی‌افتد؛ حتی حق‌الزحمه اولیه را هم به نویسنده نمی‌دهند.

باید برویم و شکایت کنیم، بازرسی برویم و گردن کج کنیم. اما تولید فکر گام اول برای تولید فرهنگ است. متأسفانه این مشکل وجود دارد. اقتباس هم شکل‌های گوناگونی دارد. زمانی اقتباس از ساختار یک اثر است، اقتباس از شخصیت‌پردازی یک اثر و زمانی هم اقتباس از موضوع است. همه این‌ها زمینه اقتباس را فراهم می‌کند.

شما ببینید «بی‌نوایان» ساخته می شود و سریال و پویانمایی و بسته کامل نمایشی از آن ساخته می‌شود ما چقدر این کارها را می‌کنیم و به این سمت می‌رویم. البته آثار اقتباسی هم باید این ظرفیت تکرار مجدد و دیده شدن را داشته باشد. تا بارها و بارها بتوانند از رسانه پخش شوند. به هر حال اگر مدیران در این زمینه ایرادی می‌گیرند، به جاست؛ چون باید اقتباس از آثاری انجام شود که ظرفیت پخش چند باره را داشته باشند و مورد استقبال مدیران و سازندگان قرار بگیرد.

بسیاری از مدیران ما با تولید فکر و آثار مکتوب آشنا نیستند

* نویسنده‌های ما همان طور که شما اشاره کردید حق الزحمه‌شان را نمی‌گیرند و به آنها کم‌توجهی می‌شود. حتی در کیفیت نوشته‌شان تأثیر می‌گذارد بی‌انگیزه می‌شوند. چون بالأخره نویسنده یک جهانی دارد که همچون هنرمندان از لطافت خاصی برخوردار است. برخوردی که برخی مدیران نسبت به نویسنده و کتاب دارند و این کم‌توجهی خودش را در برآورد نویسندگان در جریان تولید سریال‌ها و فیلم‌ها هم نشان می‌دهد. بیشتر بودجه به بازیگران و عوامل دیگر فیلم و سریال اختصاص پیدا می‌کند و نویسنده در آخر صفِ برآورد قرار می‌گیرد.

علت آن این است که خیلی از مدیران ما با تولید فکر و تولید آثار مکتوب و در واقع حوزه نگارش آشنا نیستند. نوشتن یک قصه و کار مداوم یک نویسنده، رنج‌ها، سختی‌ها و لحظه‌های دشواری است که به او متحمل می‌شود. کسانی که از این حوزه دور باشند نمی‌توانند درک کنند و مشکل ما همین‌جاست.

حداقل از فکرهای خلاق استفاده کنند

* ایده و خلاقیت لازمه ساخت برنامه‌ها و نگارش فیلمنامه‌هایمان است که کمتر به آن توجه می‌شود. در حالی که شما و بسیاری از همکاران‌تان در رسانه ملی کارهای نوستالژی و ماندگاری را بر جای گذاشتید که نشان می‌دهد این خلاقیت، نوآوری و ایده‌پردازی‌های خوب کجا شکل گرفته است. نسخه‌ای برای سیاستگذاران فرهنگی و دوستان فعال حوزه کودک و نوجوان داشت باشید که به جای این همه کپی‌سازی و تغزیه کودکان‌مان از انیمیشن‌های خارجی، اتفاقات ماندگار دهه‌های گذشته دوباره تکرار شوند؟

تصمیم‌گیرندگان ما باید قدرت طراحی و تولید فکر داشته باشند. طراحی در حقیقت یعنی ساماندهی محتوا؛ کسی به آن توجه نکرده است. کسانی که قدرت طراحی و ساماندهی محتوا را داشته باشند باید تصمیم‌گیرنده باشند. مدیری فقط مدیر اجرایی است باید خودش بپذیرد مدیر اجرایی است و مدیر فرهنگی نیست.

در واقع این دسته از مدیران می‌توانند از عناصری که قدرت طراحی و توان تولید فکر و فرهنگ دارند به عنوان مشاور استفاده کنند؛ این کار را نمی‌کنند و بر این باورند همه‌چیز را هم می‌دانند زمان هم به سرعت از دست می‌رود.

زمانی که مدیر بودم به همکارانم در رسانه می‌گفتم مراقب باشید فرصت‌ها را از دست ندهید. زمانی که ما ایستادیم بقیه دارند حرکت می‌کنند. چون وقتی ایستادیم فکر نکنیم بقیه ایستادند. دنیا حرکت می‌کند تلویزیو ن و هنر و رسانه همچون یک قطار در حال حرکت است و این قطار را در حرکت باید تجهیز کرد و نباید آن را متوقف کرد.

چون دیگران به سرعت نور در حال حرکت‌اند و فرصت‌ها را نباید از دست داد؛ بنابراین کسانی که در رأس هرم‌های تصمیم‌گیری‌اند باید با جریان تولید، فکر و فرهنگ آشنا شوند به این ترتیب می‌توانند فضا را برای تولید فرهنگ، فیلم، داستان و ادبیات آماده کنند.

متأسفانه عناصری که در رأس این منشورها قرار دارند از آن قدرت برخوردار نیستند. اما راهش این است حداقل از فکرهای خلاق استفاده کنند تا گره‌گشایی شود.

متأسفانه در ایران شاهد عدم توجه به اقتباس و آثار مکتوبیم / فعالان سینما و رسانه غالباً با کتاب و کتابخوانی بیگانه‌اند 2