مراسم بدرقه ایران درودی به خانه ابدی برگزار شد
امروز فضای باز موزه هنرهای معاصر تهران، میزبان آیین بدرقه هنرمندی بود با نام «ایران» و با روحی به وسعت تمام «ایران»؛ ایران درودی نماد کاملی از یک هنرمند عاشق میهن بود که صبح سهشنبه 11 آبان ماه برای همیشه مردمش را تنها گذاشت و به نور پیوست.
مراسم تشییع پیکر ایران درودی با حضور سیف الله صمدیان (مستندساز)، احسان آقایی (رییس موزه هنرهای معاصر تهران)، نیکنام حسینپور (مدیر عامل موسسه هنرمندان پیشکسوت)، عمید نائینی (روزنامه نگار و رییس بنیاد ایران درودی)، هادی مظفری (مدیرکل اداره هنرهای تجسمی)، سیدمحمد طباطبایی (فعال فرهنگی و دبیر سابق شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران کشور)، طاها بهبهانی (نقاش و مجسمهساز)، جواد مجابی (شاعر، نویسنده و روزنامهنگار)، فاطمه معتمدآریا (بازیگر)، لیلی گلستان (مترجم، نگارخانهدار ایرانی و عضو کانون نویسندگان ایران)، احمد مسجدجامعی (عضو و رئیس پیشین شورای اسلامی شهر تهران)، حبیب صادقی (نقاش و کاریکاتوریست)، آزاده درودی (برادرزاده ایران درودی)، محمدجواد حقشناس (عضو پیشین شورای شهر تهران)، علیرضا اسماعیلی (دبیر فرهنگستان هنر) و جمعی از هنرمندان و دوستداران این هنرمند در فضای باز موزه هنرهای معاصر تهران همراه بود.
این مراسم که با قرائت آیاتی از قرآن مجید شروع شد، با سخنرانی عمید نائینی، رییس بنیاد ایران درودی ادامه یافت. نائینی با اشاره به این نکته که گفتنیها درباره این هنرمند تمامنشدنی است، اینچنین اظهار کرد: «اگرچه برای خانم درودی گویی هدف حیات نقاشی بود، اما استعداد آفرینش در او وسعتی گسترده داشت.» وی همچنین ادامه داد: «دریغ است اگر به هنر او در زمینه نویسندگی اشاره نکنیم. خانم درودی مدتی در بحث اندیشه و نوشتن خاطرات بود اما از زمانی که دست به قلم شد چند نمونه پیشنویس در اختیار دوستانش از جمله من قرار داد تا نظرشان را بداند. وقتی این متن را خواندم به جد میگویم که غافلگیر شدم. او نشان داد جدا از تسلطی که بر زبان فرانسه دارد، به زبان مادری خودش نیز آگاه بود.»
او همچنین به عشق بیاندازه این بانوی هنرمند به سرزمین مادریاش اشاره کرد و گفت: «یک زاویه دیگر از شخصیت خانم درودی، عشق بیاندازه او به ایران و سرزمین مادری بود. همواره به ملیت ایرانی خود میبالید و در هر حال به آن افتخار میکرد و چنان عاشقانه درباره آن صحبت میکرد که گویی تکهای از وجود اوست.»
جواد مجابی هم در سخنانی با اشاره به این نکته که در 100 سال اخیر ایران، هر متفکری با این سوال مهم روبهرو بوده که ما چه بودیم، که هستیم و چه خواهیم کرد، گفت: «ایران درودی جزو متفکران تاریخ ما است که همواره این دغدغه را داشتند که ما که هستیم و چه باید بکنیم. درودی به عنوان یک هنرمند به مسائل زمان خودش اشراف داشته و مسئله سرنوشت این سرزمین جزو دغدغههایش بوده و برای همین در قلب روشنفکران و مردم ایران جایگاه خودش را دارد.» این روزنامهنگار، منتقد هنرهای تجسمی و نقاش همچنین ادامه داد: «معمولا هنرمند برای این سوال که برای فردا چه باید کرد، پاسخی ندارد اما ایران درودی با نقاشیهایش ناآرامیهای ذهنی یک هنرمند را بازتاب داد و همین برای یک هنرمند کافی است. جز اینکه افسوس بخوریم او در میان ما نیست اما وظیفه خودش را در قبال مردم کشور و سرزمینش انجام داده، حرف دیگری ندارم.»
طاها بهبهانی، نقش و مجسمهساز ضمن اشاره به این نکته که هیچوقت باورش نمیشد ملاقاتی این چنین با بانو درودی داشته باشد، متنی را که از قبل نوشته بود، قرائت کرد: «هروقت که به پیشت میآمدم انقدر عشق به زندگی داشتی که ساعتها فراموش میکردم در کجا زندگی میکنم. حرف میزدی، سیگار میکشیدی، از بیخوابیهایت میگفتی، از تلاشت برای پشت سهپایه نشستن و از ناتوانی دستهایت. اما در نهایت همه را با یک جمله پس میزدی وقتی میگفتی اما الان خیلی خوب و پر از انرژیام.
بانوی جنگجو و بیپروا بودی و زبانت شمشیر بود. بیمهابا میزدی بر هر کس که پست و فرومایه بود. آرزو داشتی موزهای داشته باشی از آثارت.
چقدر آزارت دادند. میگفتی نمیخواهم باور کنم که بازی دارند.
وجودت سرشار از دوست داشتن و عشق و محبت بود. به ظاهر یک نفر بودی اما هرجا میرفتی لشکری بودی از وقار، متانت و راستی و درستی.
با اینکه سالها دور از وطن بودی اما عشق به ایران باعث شد تا برگردی و خدمت کنی. چقدر از نسل جوان تو را دوست داشتند و دارند. عشق به میهن و زندگی را به آنان آموختی.
دریغ که آخرین آرزویت را هم نه گفتند.
دریغ بانو.
میدانم که چقدر بخشنده بودی و همه را بخشیدهای. همه آنها که به تو بد کردند. همانطور که همه تابلوها و همه چیزت را بخشیدی.
پیکر خستهات در این تابوت است ولی روح بزرگت در این گردهمایی حاضر و ناظر است و صدایت را میشنوم که میگویی طاها امروز خیلی خوبم و پر از انرژی هستم.»
پیام دهکردی، بازیگر و کارگردان تئاتر که به عنوان مجری در این مراسم حضور داشت، پس از طاها بهبهانی در یک سخنرانی از مسئولان فرهنگی و هنری بابت راهاندازی نکردن موزه ایران درودی انتقاد کرد و گفت: «امیدوارم واقعا موزه ایران درودی به سرانجام برسد. به هر حال این واقعهی نشدنها در سیاره ایران در حوزه فرهنگ و هنر رسم دیرینهای است. فرهنگ در تمام این سالها و هنر به طور ویژه بخش بیاهمیت این سرزمین در حوزه سیاستگذاری بوده است.» وی ادامه داد: «امروز در نهایت خجالت و سرشکستگی باید شاهد سخنان سوزناک و جگرسوز استاد بهبهانی باشیم. این اتفاق، اتفاق تازهای نیست. من یاد حمید سمندریان افتادم. یادتان هست که چطور دستش از گور بیرون ماند برای اجرای نمایش گالیله. این رسم همیشه این سرزمین بوده. فرهنگ و هنر هرگز به مثابه آب و نان درنیامده است. چرا؟ چون نخواستیم.» او ادامه داد: «ایران درودی فرزند زمانه خودش بود من افتخار دارم که تا زندهام شاگرد حمید سمندریان بودم و او هم فرزند زمانه خودش بود. در سی و سه سال، چهار تئاتر روی صحنه برد.»
آزاده درودی، برادر زاده این هنرمند که در این مراسم حضور داشت نیز به ایران درودی به عنوان تنها یادگار از خانواده پدری اشاره کرد و متنی را که از پیش نوشته بود قرائت کرد: «عمه ایران عزیزم، تنها یادگار از خانواده پدری که اکنون از پیشم رفتی.
اشکهایم بند نمیآیند؛ چراکه انقدر جسور بودی که باورش برایم سخت است که نیستی.
فقط یاد تو برایم مانده که میگفتی دعا کن خداوند ایمان مرا قویتر کند چراکه من زندگی را با دردهایش دوست دارم و این دردها است که مرا زنده نگه داشته است.
میگفتی ارزشها را با قیمتها یکی نکن و عاشقانه زندگی کن.
میگفتی من از هیچچیز نمیترسم. چراکه مرگ باشکوهترین قسمت زندگی است و همانطور که زندگیام با شکوه است، مرگم نیز با شکوه خواهد بود.
عمه ایران عزیز تو به نور رسیدی و همانطور که میگفتی دوباره نقاشی خواهی کرد.
امیدوارم بنیاد درودی ادامه دهنده راه تو باشد.»
به گزارش ایسنا، پس از این سخنان، نماز میمت به امامت حجتالاسلام محمود دعایی برگزار و پیکر ایران درودی برای خاکسپاری در قطعه هنرمندان، راهی بهشت زهرا (س) شد.
در ادامه مراسم، در ساعت 13 و 30 دقیقه پیکر ایران درودی در ردیفی که پیشتر پیکر جمشید مشایخی در قطعه هنرمندان خاکسپاری شده بود، به خاک سپرده شد.
مراسم یادبود ایران درودی امروز سه شنبه 11 آبان ماه در خانه هنرمندان برگزار و به یاد او شمعهایی روشن می شود.