مسیح؛ پیامبری که در بین «دینداران» برانگیخته شد!
بیست و پنجم دسامبر میلادی یا همان چهارم دی ماه شمسی، سالروز ولادت یکی از معجزات الهی، پیامبر مهر و دوستی، حضرت «کلم الله و روحه» عیسی بن مریم (علیه السلام) است.
فارغ از هر نوع نگرش و اعتقاد دینی وقتی نزد ما از میلاد حضرت مسیح صحبت میشود، بلافاصله ذهنمان به سمت مراسم آیینی کریسمس و سال نوی میلادی میرود. اما اگر از این پیش ذهن های بابانوئلی فاصله بگیریم و کمی جدیتر به بعثت این رسول گرامی خدا و برانگیخته شدن حضرت مسیح (که سلام خدا بر او و مادر پاک دامنش باد) نظر کنیم به موضوعاتی بر خواهیم خورد که احتمالا سؤالات مهمی را پیرامون اساس بعثت ایشان در پیش روی آورد.
با نگاهی گذرا به قرآن و آیات مربوط به بعثت انبیا آنچه که به عنوان اهداف اصلی برانگیختن پیامبران شمرده شده است سه امر اساسی است
1- دعوت مردم به عبودیت خدا و توحید:
(لقد أرسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره) (اعراف: 59). "همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم. پس به آنان گفت، خدا را عبادت کنید، شما را جز او خدایی نیست". (والی عاد أخاهم هودا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره) (اعراف: 65). "و برای قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم. او گفت، ای قوم! خدا را عبادت کنید، شما را جز او خدایی نیست".
همینطور در چند آیه قرآن، عبادت خدا، به عنوان هدف اصلی بعثت تمام انبیاء ذکر شده است. نظیر آیه 36 نحل که خداوند میفرماید: (ولقد بعثنا فی کل أم رسولا أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت). "همانا در بین هر امتی، رسولی فرستادیم که خدا را عبادت کنید و از طاغوت بپرهیزید".
2- بر پایی عدالت در جامعه:
لقد أرسلنا رسلنا بالبینات وأنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط). "همانا فرستادگانمان را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان را فرو فرستادیم تا زندگی مردم بر پایه قسط استوار گردد".
و در سوره شوری آیه 15 میفرماید: (وقل آمنت بما أنزل الله من کتاب وأمرت لأعدل بینکم). "بگو: به آنچه خدا فرستاده از کتب الهی ایمان دارم و به من امر شده است که را در میان شما بر پا دارم".
3- بر پایی حکومت الهی (و در مرتبه اقل آن زمینه سازی چنین حکومتی):
در قرآن کریم بارها به بیان این هدف پیامبران که اقامه حکومت الهی است، اشاره شده. از جمله در سوره شعراء آیات 108، 110، 126، 131، 144، 150، 163 و 179، پیام انبیا را در این جمله خلاصه میکند: (فاتقوا الله وأطیعون). یعنی: "پرهیزگاری خدا را پیشه کنید و از من اطاعت کنید".
در این آیات، انبیای الهی، بشر را به پذیرش رهبری خود فراخوانده اند و آنان را به برپایی حکومتی که رهبریاش را انبیا بر عهده دارند، دعوت کرده اند. در همین سوره، در آیات 150، 151، 153، پیام صالح، یکی از پیامبران بزرگ الهی، به قومش چنین بیان شده است: (فاتقوا الله وأطیعون * ولا تطیعوا أمر المسرفین * الذین یفسدون فی الأرض ولا یصلحون). "تقوای خدا را پیشه کنید و از من اطاعت کنید و از تجاوزکاران و مسرفانی که فساد بر پا میکنند و زمین را آباد و اصلاح نمیکنند، اطاعت نکنید".
حال سوال اساسی و کلیدی این است که هدف بعثت مسیح علیه السلام چه بود؟
آیا فضای بعثت و جامعه که ایشان پیام خود را در آن تبلیغ فرمود به معنای مصطلح کفرآمیز، مشرکانه و بت پرستانه بود؟
حضرت عیسی در جامعه ای میزیست که از لحاظ تدین و دینداری در اوج خود بود، نظامی مستقر از دیانت در تار و پود روابط فردی و اجتماعی حکمفرما بود. اکثریت مردم متشرعین به شریعت یهودیت بودند و جای جای سرزمین فلسطین پر بود از کنیسه ها و معابد یهودی، حال چه شده است که خدا برای اجرای فرمان خود دست به بعثت پیامبری آنهم با شریعتی جدید در میان مردمی دیندار با طایفه ای بزرگ از مبلیغین مذهبی میزند؟
برعکس پیامبر ما حضرت محمد مصطفی (صلوات الله علیه)، حضرت عیسی با جامعه ای جاهلی و بت پرست رو به رو نبود، بلکه اساسا جبهه مقابل نهضت ایشان عالمان و رهبانان دین یهودی بودند که از قضا قرار است مجرای احقاق اراده خدا شوند، اما چه میشود که این عالمان دین تبدیل به دشمنان دین خدا میشوند؟
جامعه دینی زمان حضرت عیسی چه کم داشت که اراده خدای تعالی به برانگیخته شدن پیامبری جدید تعلق گرفت؟
شاید پاسخ به این سوال بتواند دریچه ای به فهم بهتر و تفقه در دین باز نماید. و بیگمان چنین است که از خلال فهم آن گذشته، به امروز جهان، زمان حال و مکان فعلی حیات بشری بیندیشیم و وضع دیانت را در سامان خودمان بازنگریم و چه بسا برای شیعیان منتظر المهدی این موضوع با باور مهدویت یک در همآمیختگی ای داشته باشد که با فهم آن معنای جدیدی برای مقوله انتظار پیدا کنیم.