مشاوران تألیف با تمرکز بر تفاوتها، ظرفیت غنیتر کردن آثار را دارند
به گزارش خبرنگار مهر، حمید احمدینیا راوی اثر در نشست نقد و بررسی کتاب «آهوی گمشده» با تشریح روند شکلگیری کتاب و ضرورت ثبت روایت آزادگان، بر اهمیت روایتگری صحیح اظهار: حدود سیودو، سه سال از زمان مبادله اسرا میگذرد و من در سال 97 و 98 به این نتیجه رسیدم که خاطراتم را تبدیل به کتاب کنم. علت اصلی این تصمیم نیز تأکید حضرت آقا بود. آقا فرمودند اگر ما ننویسیم، دیگران مینویسند؛ اگر ما روایت نکنیم، دیگران روایت میکنند و در نهایت، جای مظلوم با ظالم عوض میشود.
او با اشاره به مقدمات گردآوری این خاطرات توضیح داد: پیشتر مجموعهای از اسناد و یادداشتها را فراهم کرده بودم. بخشی از آن همان سالها در اختیار آقای دهنمکی قرار گرفت که بعدها بخشی از یک دایرهالمعارف بزرگ شد. بخش دیگری نیز توسط دوستان آموزشوپرورش و گروهی از همکاران صداوسیما برای طرح نوجوانان ایثارگر جمعآوری شده بود. در سال 97، همه این موارد را از دوستان بازپس گرفتم تا مقدمات کتاب مهیا شود.
وی درباره همکاری مجموعه پیام آزادگان در روند تألیف کتاب گفت: در ادامه با دوستان پیام آزادگان آشنا شدم. خانم قلعهقوند و دیگر همکاران آن مجموعه همراهی زیادی کردند. بهدلیل شرایط سخت دوران اسارت، ممکن است آزادگان از نظر روحی زود خسته شوند یا زود از کوره دربروند. با این حال، همکاران پیام آزادگان، بهویژه سرکار خانم علیعسگری، نویسنده اثر که از خانوادههای ایثارگر هستند، صبورانه روند آمادهسازی کتاب را پیش بردند.
راوی «آهوی گمشده» با اشاره به شرایط اجتماعی دهه 60 افزود: در آن دوره اگر جوانی بیکار بود، معمولاً از او پرسیده میشد که چرا سرکار نیست یا چرا به جبهه نمیرود. من همیشه به جوانان میگویم کار بزرگی نکردهام. اگر به جبهه نمیرفتم، مورد مؤاخذه مردم قرار میگرفتم. هر روز در محلهها خانواده شهید حضور داشتند و این فضا فراموششدنی نبود.
او با مقایسه وضعیت امروز و آن سالها ادامه داد: امروز اگر جوانی پای ارزشها، معارف و توصیههای حضرت آقا بایستد، حقیقتاً مجاهدت کرده است. شرایط فعلی، شرایط جنگ نرم است و همین احساس وظیفه ما را بیشتر میکند.
احمدینیا در بخش پایانی صحبتهای خود درباره هدف اصلی کتاب گفت: بخشهایی از زندگی شخصی و تجربههای فردیام ظرفیت این را داشت که در قالب داستان روایت شود و به شکلگیری ساختار کتاب کمک کند. امیدوارم این اثر دیده شود، تأثیرگذار باشد و بتواند به برخی پرسشهای نسل جوان پاسخ دهد.
مردم امروز بیش از هر زمان دیگری امکان ثبت روایت دارند
زهره علیعسکری، نویسنده کتاب «آهوی گمشده»، در این نشست اظهار کرد: از برگزاری جلسات نقد استقبال میکنم و آن را فرصتی ارزشمند برای ارزیابی آثار خود میدانم. شنیدن نقدها و بررسی دقیق نوشتهها، بهویژه زمانی که نقاط ضعف اثر آشکار میشود، برای من اهمیت دارد و این فرآیند را به منزله موقعیتی میدانم که نویسنده میتواند کاستیهای قلم خود را بشناسد و در مسیر اصلاح آن گام بردارد.
وی با اشاره به ضرورت توجه نویسندگان به نقدهای تخصصی افزود: این جلسات، بستری مناسب برای بازبینی آثار و دریافت بازخوردهای حرفهای است و من همواره بهرهگیری از این فرصت را ارزشمند دانستهام.
علیعسکری همچنین با بیان اینکه «مردم ایران در سالهای اخیر امکان ثبت روایتهای خود از تاریخ را یافتهاند» گفت: این ظرفیت، فرصتی مهم برای نویسندگان و حتی افراد عادی فراهم کرده است تا بدون واسطه، تجربهها و خاطرات خود را مستند کنند. از سال 1382 بهطور جدی وارد عرصه نوشتن شدهام.
او تأکید کرد: اگرچه ممکن است هر نویسندهای با محدودیتها و کاستیهایی در قلم خود روبهرو باشد، اما مهم آن است که این فرصت را نادیده نگیریم. مردم امروز بیش از هر زمان دیگری امکان دارند روایتهای شخصی از تاریخ کشور خود ثبت کنند؛ فرصتی که ممکن است در سالهای آینده تکرار نشود.
نویسنده «آهوی گمشده» با قدردانی از همراهی و صبوری اطرافیان و همکارانش اظهار داشت: فراهمشدن بستر ثبت و نگارش بخشی از زندگی مردم، نتیجه همت و تلاش جمعی است. در این مسیر، حمایت اطرافیان و همراهی گروههای جوان و علاقهمند نقش مهمی داشته است.
علیعسکری در پایان با اشاره به انتشار کتاب خود بیان کرد: این اثر حاصل تلاش گروهی و نتیجه استفاده از فرصتی است که در اختیار نویسندگان و مردم قرار گرفته است. حتی اگر کتاب دارای نقصهایی باشد، آمادگی دارم در این جلسات درباره آن گفتوگو کنم و از نقدها بهره ببرم.
ادبیات ما، ادبیات دفاع است
جواد کامور بخشایش، منتقد ادبی، در این نشست با اشاره به مطالعات خود درباره بایستهها و نابایستههای اسارت اظهار کرد: طی سالهای اخیر جلسات متعددی در این حوزه برگزار کردهام و امروز برای نخستینبار، مسئلهای را مطرح میکنم که در روند پژوهشیام شکل گرفته است. این مسئله به نظریه «اضطراب موقعیت» یا «اضطراب منزلت» آلن دوباتن، فیلسوف معاصر فرانسوی، بازمیگردد؛ نظریهای که تلاش میکند مفاهیم فلسفی را به زندگی روزمره پیوند دهد.
وی توضیح داد: در دیدگاه برخی روانپزشکان قرن بیستم، این نظریه با عنوان «اضطراب وجودی» نیز معنا میشود؛ احساس هراسی که انسان در مواجهه با فناپذیری و محدودیت موقعیت خود تجربه میکند. انسان در چنین شرایطی با پرسشهایی بنیادین درباره چرایی حضور، آینده و معنای زندگی روبهرو میشود و این پرسشها او را میان دو قطب زندگی و مرگ قرار میدهد؛ وضعیتی که گریز از آن امکانپذیر نیست و اضطراب وجودی را پدید میآورد.
کامور بخشایش افزود: در این شرایط، انسان ناچار است برای یافتن معنا، از محدوده جسمانی خود عبور کند. همین نقطه آغاز نظریه دیگری است که در روانشناسی با عنوان «اضطراب معنا» شناخته میشود. ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی، بر اهمیت یافتن معنا در زندگی تأکید دارد و معتقد است انسان زمانی که آزادی و کرامتش محدود میشود، بیش از هر زمان دیگر در معرض اضطراب معنا قرار میگیرد؛ اما میتواند از طریق یافتن چراییِ زندگی، بر هر «چگونگی» غلبه کند.
این منتقد ادبی با اشاره به کاربرد این نظریهها در تحلیل کتاب «آهوی گمشده» گفت: این طرح، بخشی از یک مسیر مطالعاتی گستردهتر است که تلاش میکنم آن را به نتیجه برسانم. یکی از هدفهای اصلی من، بومیسازی این نظریات غربی است؛ چراکه میتوان آنها را در بستر تجربه ایرانیِ اسارت بهطور دقیقتر بازخوانی کرد. در مطالعه اسرا بهویژه در اردوگاههای آلمان نازی یا موارد مشابه، توجه به مسئله معنا اهمیت زیادی دارد، اما پژوهشها در این حوزه هنوز اندک است.
او ادامه داد: در این مسیر، قصد دارم به این پرسش برسم که تفاوت اسیران ایرانی با سایر اسرا در مواجهه با اضطراب معنا چیست. مشاهده میکنیم که اسیر ایرانی، وقتی چرایی زندگی را مییابد، در برابر شرایط سخت، قدرت سازگاری پیدا میکند. او در فضایی محدود شبیه دیوارهای بتنی اردوگاهها معنایی میسازد که توان ادامهدادن را به او میدهد.
کامور بخشایش با اشاره به تجربه اسرا در اردوگاههای تکریت و دیگر اردوگاههایی که حتی صلیب سرخ نیز از آنها بیاطلاع بود، گفت: زیستن در چنین شرایطی ساده نیست. تفاوت اصلی اسیر ایرانی با بسیاری از اسیران دیگر، منبع معنابخشی اوست؛ عناصری مانند عشق، امید، توکل، توسل، تذکر و بهویژه تسبیحات حضرت زهرا (س) که در متن «آهوی گمشده» نیز تکرار و برجسته شدهاند. اگر بسامد واژه «اضطراب» را در بخشهای مختلف کتاب بررسی کنیم، میبینیم که روایت در ابتدا درگیر اضطراب است، اما بهتدریج مسیر معنا روشن میشود.
وی افزود: در بخشهای پایانی کتاب، دیگر با استرسهای ابتدایی روبهرو نیستیم؛ بلکه با مرحلهای از «تحول معنا» مواجه میشویم. راوی به آرامش نسبی رسیده و خواننده نیز در کنار او طی این مسیر، به نوعی رهایی درونی دست پیدا میکند. «الهیات متن» در این روایت نقش اساسی دارد و نشان میدهد که چگونه معنا یافتن، امکان مواجهه انسان با سختترین شرایط را فراهم میکند.
این منتقد ادبی سپس با اشاره به بحث روایت و ساختار اثر گفت: همانطور که در نقدها مطرح میشود، نقد یک علم صرف نیست بلکه نوعی هنر است. در برخی نظریات، نویسندگان به دو دسته «عام» و «خاص» تقسیم میشوند؛ گروه نخست با تمرین میتوانند به مهارت برسند و گروه دوم استعداد ذاتی دارند. در کتاب «آهوی گمشده» نثر زلال و روانی مشاهده میشود که قابل توجه است و کتاب از این نظر امتیاز دارد.
کامور بخشایش ادامه داد: باید توجه داشت که این کتاب اثری حجیم، حدود 470 صفحه، است و تحلیل آن در پنج فصل کار دشواری بود. پرسش اصلی من این بود که چرا اثر با این حجم، فاقد «ایستگاه» یا بخشهای تنفسی است. برخی عناوین نیز مانند «سلام به جنگ» با فضای اثر همخوانی کامل ندارند؛ چراکه این عنوان بار معنایی ضدجنگ دارد، درحالیکه روایت متعلق به حوزه ادبیات دفاع است.
او در ادامه به ساختار خردهروایتها اشاره کرد و گفت: بخش مهمی از جذابیت کتاب در همین خردهداستانکهاست که میتوان بهعنوان برشهای کوتاه داستانی نیز به آنها توجه کرد. بااینحال، در بخشهایی احساس میشود راوی سنی بالاتر از واقعیت دارد و روایت با تصویر ذهنی مخاطب هماهنگ نیست. از سوی دیگر، جزئینگاری از نقاط قوت کتاب است و روایت، رشتهای از تصاویر دقیق و پیوسته ارائه میدهد.
این منتقد ادبی درباره زمان و مکان روایت نیز گفت: در بخشهایی فاصله زمانی انتقال اسرا تا ورود به اردوگاه طولانی روایت شده و نیاز است که شرایط اردوگاهها با شفافیت بیشتری برای خواننده ترسیم شود. علاوه بر این، کتاب بیشتر شنیده میشود تا خوانده؛ چراکه نویسنده در بخشهایی کنار میکشد و تنها صحنهها را در اختیار مخاطب قرار میدهد. صداقت روایت از نکات مثبت اثر است و این ویژگی در ادبیات اسارت همیشه وجود ندارد.
وی افزود: در روایت اسارت، رعایت اخلاق بسیار اهمیت دارد؛ از جمله آنکه اسامی افراد مشکوک یا دارای رفتارهای نادرست بهصورت کامل ذکر نمیشود و تنها نام کوچکشان آمده است. این مسئله از اخلاق روایتگری در ادبیات اسارت محسوب میشود.
کامور بخشایش در پایان با اشاره به ویژگیهای نثر اثر گفت: نثر کتاب قوی، شفاف و قابل اعتناست. با این حال، به نظر میرسد لازم است پژوهشها در حوزه اسارت فراتر از تاریخنگاری صرف پیش برود. لایههای بسیاری در این متون وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد و پرداختن به مباحثی مانند اضطراب معنا میتواند نگاههای تازهای به آثار این حوزه بیفزاید.
جواد کلاته عربی، منتقد ادبی، در این نشست اظهار کرد: سه مقدمه برای کتاب «آهوی گمشده» نوشته شده است؛ مقدمه نویسنده، مقدمه راوی و مقدمه ناشر. انتظار میرفت مقدمه ناشر بیشتر به سیاستگذاریها، رویکردهای نشر و موضوعات کلان مرتبط با تولید اثر بپردازد، اما صرفاً معرفی کوتاهی از راوی ارائه شده که به نظر او در این بخش ضرورتی نداشته است.
وی افزود: در مقدمه نویسنده، نکاتی مطرح شده که میتوانست بهگونهای دیگر تنظیم شود. به این بخش به «شأن نزول» عنوان کتاب و تئاتری که احمدینیا در آن حضور داشته اشاره کرده است؛ همچنین فلسفه عنوان اثر و معرفی مقدماتی راوی و چگونگی اسارت در آن آمده است. بهتر بود بهجای این موارد، نویسنده درباره روش کار، شیوه مستندنگاری و نوع مواجهه خود با روایت توضیح میداد تا مخاطب از ابتدا بداند با چه نوع اثر و چه رویکردی مواجه است.
این منتقد ادبی گفت: در مستندنگاری برخلاف رمان، لازم است تکلیف مخاطب با روش روایت مشخص شود. در بخشهایی از متن، عبارات و صحنهپردازیهای زیبایی دیده میشود و تمایل داشتم بدانم این بخشها محصول روایت راوی است یا خلق نویسنده. نسبت واقعیت با متن و سهم نویسنده در روایتگری برای مخاطب اهمیت دارد و مقدمهها باید به روشنشدن این مسئله کمک کنند.
کلاته عربی با تقسیمبندی محتوای کتاب به سه بخش کودکی و نوجوانی، آموزشهای نظامی و عملیات، و نهایتاً اسارت اظهار داشت: بخش نخست که به کودکی و نوجوانی میپردازد، از نقاط قوت اثر است و نسبت به بسیاری از کتابهای حوزه خاطرهنگاری جنگ، اطلاعات و روایتهای دقیقتر و پربارتری ارائه میدهد. او این بخش را متمایز از آثار مشابه دانست و گفت روایت نوجوانی و فضای خانوادگی پرجمعیت، همراه با جزئیات فراوان، اثر را کششپذیر کرده است.
وی در ادامه افزود: کتاب در بخش آموزشهای نظامی و اعزام نیز روایت متفاوتی دارد؛ چراکه بسیاری از خاطرات فرماندهان و نیروهای ویژه در ادبیات دفاع مقدس کمتر ثبت شده است. روایت از آموزشهای سخت، مأموریتها و شرایط اقلیمی دشوار، ظرفیت آن را داشت که با تصویرسازی دقیقتر، در متن برجستهتر شود.
این منتقد با اشاره به ادبیات اسارت بیان کرد: کتابهای مرتبط با اسارت معمولاً با محدودیتهای ذاتی روبهرو هستند؛ از جمله فضای بسته، تکرار عناصر ثابت و محدود بودن تجربهها به یک چارچوب مشخص. در چنین آثاری دادهها اغلب تکراری است و روایتها شباهتهایی با یکدیگر دارند؛ اما «آهوی گمشده» توانسته با خردهروایتها و جزئیات متعدد، این تکرار را به متن آسیبزا تبدیل نکند.
او گفت: در برخی بخشها، روایتها باعث میشود که خواننده احساس کند با فردی 60 ساله صحبت میکند؛ در حالی که سن راوی در آن مقطع کمتر بوده و این عدم تناسب ممکن است برای مخاطب سؤالبرانگیز باشد. با این حال، جزئینگاری، تصویرسازی و صداقت در روایت را از نقاط قوت کتاب است.
کلاته عربی همچنین به نثر اثر اشاره کرد و گفت: نثر کتاب روان و قابل توجه است و همراهی آن با پژوهشهای دقیق، موجب شده اثر، جایگاه ویژهای در بین آثار حوزه اسارت پیدا کند.
او در پایان پیشنهاد کرد: مشاوران تألیف میتوانستند با حذف برخی روایتهای تکراری و تمرکز بر تفاوتها و زوایای کمتر گفتهشده، بر غنای کتاب بیفزایند. نه تنها این اثر بلکه دیگر آثار در حوزه اسارت میتواند چنین ویژگی داشته باشد.