مطلق انگاری از آفتهای دینداری نادرست و پندار مخرب انسان است
تهران - ایرنا - استاد دانشگاه تهران با اشاره به آسیبها و آفتهای دینداری نادرست، گفت: مطلق انگاری از جمله این آفتهاست، نگاه مطلق اندیش دیجیتالی و صفر و یک است و مطلق اندیش دین ورز دائما در حال تعارض و جدال با بیرون خویش است درحالی که دین، دین تعامل و شنیدن یستمعون القول است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، غلامرضا ظریفیان استاد تاریخ دانشگاه تهران، شامگاه گذشته، در دوازدهمین شب از مجموعه نشستهای «دین و چالشهای اخلاقی جامعه امروز» که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار می شود، به طرح بحث با موضوع «چالش های توهم دیندارپندارانه خود» پرداخت.
این استاد دانشگاه در ابتدا با توصیف مقدمه بحث بیان کرد: در ماه مبارک رمضان خداوند نفوذ فرقان را در بندگانش مبارک گرداند.
وی ادامه داد: دین الهی که زیباترین جلوه رهبانیت الهی است در طول تاریخ توانسته است توسط مبلغان خویش در معرض آسیب های متعددی قرار گیرد و قرآن کریم از زوایای مختلف به بررسی این آسیب ها پرداخته و از طریق تذکر به پیامبر به اهمیت آسیب ها و آفات دینداری نادرست پرداخته است.
یکی از این آسیب ها و آفت های دینداری نادرست، توهم دیندارپندارانه در میان پیروان ادیان است که اگرچه منشاهای متعددی چون سایکولوژی، جغرافیایی و محیطی و تعلیم و تربیت و رژیم های قدرت و... دارد اما در این فرصت کوتاه می خواهم فارغ از این منشاهای مختلف به آثار و پیامدهای خودپنداری دیندارانه توجه کنم.
ظریفیان ادامه داد: در قرآن با عباراتی مانند محاسبه، ضرب و... روبرو می شویم که اشاره به باورها و محاسبات نادرست برخی از دینداران است؛ و اساسا زغمت یزعمون و... به معنای پنداره ها و خیالات باطل است.
در آیه 60 سوره نسا اشاره شده است: انسان هایی که می پندارند مومن هستند، حکمیت و قضاوت خود را در اختیار طاغوت و باطل قرار می دهند و قرآن این پندار را گمراهی شیطان می داند.
وی افزود: در ادعیه مشهور از خدا می خواهیم که مارا از تاریکی های توهم و نه صرف توهم نجات دهد و ما را از ظلمات وهم نجات دهد چون پندارهای غلط ایجاد ظلمت و خواری می کند و پندار درست باعث کرامت است. به همین دلیل از خدا می خواهیم ما را از این پندارهای غلط نجات دهد.
نفی توهم پنداره سیطره
این استاد دانشگاه در توضیح پندارهای مخربی که باعث تباهی انسان می گردند، تصریح کرد: این پندارها وسیع هستند و من تلاش می کنم که در این فرصت محدود به برخی از آنان بپردازم؛ اولین مورد نفی توهم پنداره سیطره توسط علمای دین ورز است چرا که شان دین آزادی انسان از هر نوع خودکامگی و بندگی خداست.
قرآن صراحتا پیامبر را که اصلی ترین متولی دین است این گونه خطاب می کند که «شما تذکر دهنده اید و بر آنان (مردم) سیطره ندارید». یعنی اجازه نمی دهد حتی پیامبر از جایگاه خود پنداره نادرست داشته باشد و می گوید ای پیامبر نباید از موضع تحکم صحبت کنید و باید با زبان فطرت با مردم سخن بگویید؛ در نتیجه یکی از توهمات غلطی که ممکن است دینداران و دین ورزان به آن مبتلا شوند تقلیل دین به نظام سیطره و قدرت است.
وی افزود: سیطره در اطراف شخص دیندار با پنداره های غلط، هاله ای از قداست ایجاد می کند که به مافوق انسان و نه انسان مافوق تبدیل می شود به همین دلیل قرآن دائما به آخرین فرستاده اش تذکر می دهد که تو فرستاده و عبد هستی چرا که چنین روحیه ای آثاری خطرناک تر از سیطره اسلحه دارد.
متاسفانه به رغم تاکید قرآن در طول تاریخ با توهم غلط برخی مبلغان دین مواجه می شویم که به جای دعوت مردم به بندگی به خدا آنان را به بندگی خود وامی دارند و این را به دکان و ابزاری برای رسیدن به مطامع غلط خود و مرید پروری مردم وامیدارند.
ظریفیان ادامه داد: ماموریت بنیادین پیامبر به تعبیر علی (ع) در نهج البلاغه این است که پیامبران آمده اند بگویند شما بر گنجینه های بزرگی نشسته اید که یکی از آنها عقل است و ما آمده ایم که غبار این عقل را کنار بزنیم وشما را از زنجیرها (بردگی و خودکامگی و خودحق پنداری) آزاد سازیم و باری از روی دوش شما برداریم.
در آیه 25 سوره فرقان هوای نفس و خرد در مقابل هم قرار می گیرند و ادیان آمده اند که عقل و خرد را به تحرک وادارند که اشاره می شود جهنمیان دلیل جهنمی بودن خود را پیروی از خودپندارهای خویش می بینند. در نتیجه سیطره و حق سیطره، پنداره ای غلط است که دائما توسط دین و فرستادگان آن نقد می شود.
آفتی به نام توهم خودحق پنداری
این استاد دانشگاه در توضیح مورد دوم خاطرنشان کرد: مورد دیگر خودحق پنداری است و این توهم دینداران است که به حقیقت رسیده و بالاتر از آن صاحب و مالک حقیقت اند؛ مادامی که این تفکر صرفا در اندیشه است آثار وضعی اندکی دارد اما زمانی که آثار بیرونی پیدا می کند بسیار خطرناک می شود و تاریخ گواه جنایاتی است که به واسطه این خودحق پنداری ایحاد گردیده است.
وی افزود: بر اساس این تفکر جامعه را به اقلیتی از رستگاران و اقلیتی از گمراهان بدل می سازند که نتیجه آن به نسل کشی های گذشته و رفتارهایی چون داعش منجر می شود.
دین می تواند حق باشد اما ضرورتا دین حق، منجر به «من» حق نمی شود؛ موضوعی که به واسطه این توهم، دیندار خودحق پندار به خود اجازه می دهد تمام گزاره های اخلاقی را زیرپا بگذارد و در جایگاه خدا قرار می گیرد که حتی از او نمی شود سوال و پرسش کرد. در حالی که در قرآن و سیره پیامبر و اهل بیت انسان سالک کسی است که نسبت به خود سوءظن و به دیگران حسن ظن دارد.
ظریفیان یادآور شد: خوارج نمونه ای ابتدایی از این توهم خودحق پنداری بودند که به رغم دینداری بسیار از راه خارج شدند و به خطا رفتند. این موضع در وهابیت و القاعده و داعش و حتی در برخی از ما شیعیان بازتولید شد. توهمی که از پاکدینی خود و تکفیر دیگران می آید. و قرآن این افراد را که سعی در گمراهی دیگران دارند، بدترین افراد می داند که عمل خود را بهترین رفتار می دانند و در این توهم و خودشیفتگی عمل خود را زیباترین عمل می دانند.
امیرالمومنین این افراد را مسلمانانی می داند که در بین سایرین (به واسطه این توهم) گمراهی ایجاد می کنند و معتقد است که ابتلا و بیماری و شکست برای انسان قرار داده شده تا به نفی اسکتبار خویش نائل شده و از توهم خودبزرگ بینی نجات یابد.
موضوعی که امیر المومنین آن را به معاویه تذکر می دهد که معاویه تو را نهیب می زنم از این که پیوسته در فریب توهم بمانی. همچنان که خود این حضرت خود را دائما در موضع شکستن این توهم قرار می دهد.
قرآن و اهل بیت تلاش می کنند تا ما را از این توهم برهانند چون حق لایتناهی است و حتی برای فرستاده خداوند هم تماما قابل حصول نیست و صرفا این فرستاده می تواند مدعی باشد که در مسیر درست حرکت می کند و نه این که صاحب حق است.
توهم مطلق انگاری
ظریفیان آخرین آفت را مطلق انگاری تعریف کرد و مصادیق آن را این گونه برشمرد: مطلق انگاری یعنی خود را مطلق دیدن و آرا و اندیشه دیگران را ندیدن و هرچیز را به خود منتهی کردن و سخن خود را حق مطلق دانستن و نظر خود را به دیگران تحمیل کردن که تمامی این رفتارها از نتایج این توهم است.
نگاه مطلق اندیش دیجیتالی و صفر و یک است و مطلق اندیش دین ورز دائما در حال تعارض و جدال با بیرون خویش است درحالی که دین، دین تعامل و شنیدن یستمعون القول است.
وی افزود: این نگاه خشونت را سکه رایج می گرداند که در نتیجه آن تروما و آسیب بزرگی چون خشونت را به رسمیت می شناسد. از آسیب های جدی مطلق انگاری نقد ناپذیری است. در این مفهوم مطلق انگار برای ناقد جایگاهی قائل نیست و هر حرف مخالفی را در دیدگاه بدعت و بددینی قرار می دهد. در حالی که امیر المومنین عقیده دارد که اساسا حق خواهی از رهگذر خیرخواهی و نصیحت با تمام توان ممکن نیست.
در نتیجه نقدکردن و نقد شدن امری است که امر به معروف و نهی از منکر را در این بستر محقق می سازد و امیرالمومنین می گوید من علی را نقد خیرخواهانه کنید که از جمله حقوق شما بر من است و شما و نهان و آشکار می توانید بر من نقد کنید.
وی ادامه داد: و قرآن حتی از این بالاتر می رود و می گوید مومنین کسانی هستند که وقتی یاد آیات اصلی خداوند می کنند با این آیات کورکورانه و بدون تامل روبرو نمی شوند و نوع نگاه قرآن و سیره پیامبر دین باوری مطلق انگارانه نیست.
دین پنداری متوهمانه که از آن به ناپختگی معنوی هم تعبیر می شود باعث می شود که انسان دین ورز متوهم به سمت توهم روانی (که از یونگ وام گرفته ام) برود و نوعی توهم روانی شخصی و جمعی حاصل می گردد که همگی منجر به نوعی خودشیفتگی می گردند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: خودشیفتگی ناشی از دین ورزی متوهمانه فرد یا جامعه بیمار را با مشکلات ناشی از این توهم همچون: جزمیت و عاشق خود بودن، نفرت افراطی به کسانی که شبیه او نمی اندیشند، بهره کشی از دیگران، سوءظن به دیگران، توجیه زیرپاگذاشتن گذاره های اخلاقی و... مواجه می سازد.
قرآن می گوید این افراد به درجه ای می رسند که دوست دارند دیگران آنان را برای عمل انجام نداده تمجید و تشویق کنند که درنهایت فساد و تباهی فردی و جمعی چیزی جز عاید این دیدگاه نیست. در حالی که دین ورزان حقیقی سلوک کرده و هرگز از روی تکبر با مردم برخورد نمی کنند.
*س_برچسبها_س*