مظنون به طبقه متوسط
مظنون بودن وعبور نظام حکمرانی از طبقه متوسط، می تواند پیش درآمد بحران برای هر جامعه ای باشد. شکاف طبقاتی ونابرابری درآمدی، عوارض اجتماعی گسترده ای دارد که نشانه های آن را به روشنی می توان دید.
عصر ایران؛ سجاد بهزادی - بخش هایی از نظام حکمرانی همیشه به طبقه متوسط مظنون بوده است. آنها فکر می کنند این طبقه حامل ارزش های آنها نیست. این طبقه چموش و بی قرار است. مطالبه گری می کند و مدام فریاد دمکراسی خواهی سر می دهد. پس چه اتهامی بالاتر از بیقراری و "موی دماغ" ماندن.
این طبقه در همه دولت ها مظنون اول بود. حتی دولت اصلاحات که ازبطن طبقه متوسط برخاست. بخش هایی از نظام حکمرانی در طول تاریخ، هرگز نمی خواست طبقه متوسط را باور کند، چون احساس می کرد نیازی به این طبقه ندارد. این در حالی بود که اگر چه طبقه متوسط بی قرار بود اما هرگز طغیان نکرد و مطالبات خود را در محیطی مدنی مطرح می کرد. با این وجود طبقه متوسط به بازی گرفته نمی شد وارزش های این طبقه به رسمیت شناخته نمی شد. ظنین بودن به طبقه متوسط و مهجوری این طبقه دو دستاورد برای نظام حکمرانی بعد از انقلاب داشت. اول اینکه این طبقه را آنگونه که ماکس وبر می گفت از " منزلت اجتماعی" انداخت و دیگر جنس خواسته هایش مورد احترام طبقه حاکم نبود. دوم اینکه او را تا پایین ترین سطح طبقاتی جامعه فرو نشاند و با طبقه فقیر و پرولتاریا هم نوا شد.
دیگر نه تنها از آن پیدایش طبقه متوسط تنومند دوران اصلاحات خبری نیست بلکه روایت ها و نشانه های اجتماعی و اقتصادی که فرادستان و بخش هایی از نظام حکمرانی از خود بروز داده اند در نهایت به غیبت و حتی حذف کامل طبقه متوسط منجر شده است.
امروز طبقه متوسط جامعه ایران سه ملاک ثروت، منزلت و قدرت (موقعیت اقتصادی، اجتماعی در کنار توانمندی و تخصص) را نیز از دست داده است و عرصه های عمومی و مدنی جامعه خالی از این طبقه است. بسیاری از آنها با نظام سیاسی قهر کرده اند و نظام سیاسی نیز به قول استاد تقی آزاد ارمکی "در برابر فهم واقعیتهای موجود مقاومت میکند."
مظنون بودن به طبقه متوسط همچنان در بخش هایی از لایه های سخت قدرت ادامه دارد و سبب سرخوردگی و رنجور شدن این طبقه شده است.
امروز جامعه ایران بدون یک طبقه متوسط فربه اداره می شود. طبقه ای که برای ظهور توسعه واقعی مستعد تر و سزاوار تر بود. طبقه باهوشی که مناسبات بین الملل را بهتر می فهمید و زخم ها را بهتر بازسازی می کرد. با این طبقه می شد نسخه اصلاح جامعه که از آن گریزناپذیر هستیم، راحت تر پیش برد. منطق حکمرانی به ما می گوید جامعه بدون طبقه متوسط، مستعد خشونت و بهم ریختگی مضاعف می شود.
مظنون بودن وعبور از طبقه متوسط، می تواند پیش درآمد بحران برای هر جامعه ای باشد. شکاف طبقاتی ونابرابری درآمدی، عوارض اجتماعی گسترده ای دارد که نشانه های آن را به روشنی می توان دید.
نقشه جدید فقر و ثروت در ایران می گوید، طبقه متوسط در نحیف ترین وضعیت خود به سر می برد واین وضعیت به سود هیچ جریان وگروهی نیست.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: عبور از رنج ها آتش به جان سرمایه ملی آمار تکاندهنده از کاهش تعداد صاحبخانهها و سیل اجارهنشینها در پی جهش قیمت مسکن رُمان بخوانیم / «گشنگی»؛ روان، ارزان و سرگرمکننده ارزان زندگی نمیکنیم؛ چون خودمان خواستیم؟ جامعه ایران و حسرت توسعه تماشاخانه