جمعه 2 آذر 1403

معرکه‌ای که «صداتو» راه انداخت و صداوسیما را دنبال خود کشاند

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
معرکه‌ای که «صداتو» راه انداخت و صداوسیما را دنبال خود کشاند

آنچه عجیب است تقلید صدا و سیما از روی دست همسایه داخلی خود یعنی پلتفرم هاست. دوباره موج بازگشت سلبریتی‌ها آغاز شد و باز هم تلفن‌ها برای تهیه کنندگانی مانند رضائیان به صدا درآمد.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - محمدحسین سلطانی؛ 10 خرداد 1402 فیلیمو خبر از پخش مسابقه‌ای در حوزه‌ی موسیقی می‌دهد، مخاطب انتظار یک تلنت شو (برنامه‌ی استعداد یابی) دارد؛ مانند آکادمی گوگوش یا شب کوک، اما حامد جوادزاده می‌خواست محصول وارداتی‌ای به بازار رسانه‌ی این مملکت بیاورد به نام صداتو. صداتو دستش را از ابتدا رو کرده و مرجع تقلیدش را برنامه‌ی فرنگی I can see your voice معرفی می‌کند. ادعای صداتو این است که ما میخواهیم این برنامه را ایرانیزه کنیم. اینکه منظور تهیه کننده از ایرانیزه کردن دقیقا چیست، به وضوح محل ابهام است، زیرا عوامل این برنامه حتی از استفاده‌ی واژگان فارسی هم ابا دارند، به عنوان مثال جای واژه‌ی کمک یا کمک کننده از واژه‌ی helper استفاده می‌شود.

صداتو خیلی سریع و پس از حدود 9 ماه خودش مرجع تقلید برنامه‌ای دیگر می‌شود. در اواخر دی ماه خبر می‌آید که سازنده "کتاب باز"، "سیم آخر" و "شب‌های مافیا: زودیاک" یعنی محمدرضا رضائیان می‌خواهد برنامه‌ای به نام معرکه را روی آنتن شبک‌ی سه ببرد.

اولین قسمت معرکه مخاطبان صداتو رو شوکه کرد. معرکه حتی در دکور هم تقلیدی از صداتو است. دکوری مشبک که در هر قسمت شش نفر روی صحنه‌ی آن حاضر می‌شوند. تهیه کنندگان معرکه حتی به خود زحمت نداده اند تعداد شرکت کنندگان را عوض کنند. اگر در صداتو تماشاچیان فریاد می‌زدند "یک دو صداتو" در معرکه این فریاد جایش را به "خودتو به ما نشون بده" داد. البته معرکه یک مقلد صرف نبوده و سعی در خلاقیت نیز داشته است. معرکه شکل کلی برنامه را عوض کرده و به جای برنامه‌ای برای پیدا کردن کسانی که خواننده هستند، برنامه‌ای شده برای تمام زمینه‌های ورزشی و هنری و عملا برنامه را از مدل اصلی خود یعنی برنامه‌ی فرنگی I can see your voice جدا نموده و سعی در ساخت یک برنامه‌ی جدید دارد.

تقلید برای امروز نیست محمدرضا رضائیان کارگردان معرکه سابقه ساختن مسابقه‌هایی اینچنین تقلیدی را داشته، برنامه‌ی سیم آخر با اجرای رضا رشیدپور تقلیدی از برنامه‌ی اسرائیلی boom! بود، اما آنچه که عجیب است تقلید صدا و سیما از روی دست همسایه داخلی خود یعنی پلتفرم هاست. سیم آخر هم دقیقا در زمان روی آنتن شبکه‌ی سه آمد که عده‌ای از سلبریتی‌ها از آبان ماه 98 با تلویزیون قهر کرده بودند و رضائیان واسطه‌ی آمدن رشیدپور به تلویزیون شده بود. این بار با تغییر ریاست صدا و سیما و بعد از نتیجه نگرفتن برنامه‌هایی همچون پاورقی و سید خندان که به گفته‌ی فرهیختگان آماری زیر 10 درصد ازآن خود کردند. حال دوباره موج بازگشت سلبریتی‌ها آغاز شد و باز هم تلفن‌ها برای تهیه کنندگانی مانند رضائیان به صدا درآمد.

جدای از پانتولیگ که گلزار را به میدان آورد معرکه هم جواد رضویان را وارد میدان کرد. در محتوای برنامه هم ریسکی انجام نشد و تلویزیون سمت کم خطر‌ترین و کم ریسک‌ترین گونه برنامه سازی یعنی مسابقه رفت. مدل برنامه هم به نوعی تقلید از صداتو است. پس در نتیجه باید مخاطب خودش را بگیرد. اما معرکه در بالاترین حد بازدید خود به ده هزار نفر بیننده هم در تلوبیون نمی‌رسد و این در حالی است که عصرجدید در کمترین بازدید‌های خود در فصل سوم برنامه آمار 15 هزار نفری را به ثبت می‌رساند. این موضوع نشان از شکست واضح این برنامه در جذاب مخاطب بعد از حدود دو ماه بودن روی آنتن تلویزیون دارد.

اما دلیل این عدم توانایی در جذب مخاطب چیست؟ روزنامه هفت صبح در گزارشی سعی در پرده برداشتن از این ایرادات دارد: خطر اصلی «معرکه» به تکرار افتادن آن است. اساس برنامه به گونه‌ای است که می‌تواند هر بار از چند استعداد مختلف (ورزشکار، خواننده، آتش‌نشان و...) بهره ببرد، اما خط کلی مسابقه، ثابت است. به بیان دیگر معرکه سعی داشت با جدا کردن خود از یک برنامه‌ای صرفا در حوزه‌ی آواز مزیت رقابتی‌ای برای خود در مقابل صداتو بسازد و مانند عصر جدید بتواند موجی را ایجاد کرده و مخاطب را جذب کند، اما همین تکثر محتوا نه تنها کمکی به برنامه نکرد بلکه معرکه به یک برنامه‌ای سرگردان تبدیل شد که نهایتا برای هر اجرای شش شرکت کننده‌ی خود بیش از 1 دقیقه زمان ندارد.

دلیل دیگر ضعیف‌تر بودن معرکه نسبت به مرجع تقلید خود یعنی صداتو را باید در مقایسه صحبت‌های تهیه کنندگان این دو برنامه جست. حامد جواد زاده تهیه کننده صداتو در گفت و گویی با قدس بیان می‌دارد که ما از تیر ماه 1401 تا اردیبهشت 1402 در گیر پیش تولید برنامه بودیم و صرفا نزدیک شش ماه پیدا کردن شرکت کنندگان برنامه به طول انجامید. این در حالی است که حمید مراوندی در گفتگو با جام جم تمام زمان به اجرا رسیدن معرکه را چهار ماه عنوان کرد. از طرفی دیگر معرکه حتی بر اساس تبلیغات ابتدایی خود نشان داد که برنامه ایست که تنها می‌خواهد از ظرفیت جواد رضویان استفاده کند و چیزی به نام کمک کننده جایی در فرایند برنامه ندارد. اما صداتو به جز محسن کیایی به عنوان مجری از چهار کمک کننده نیز استفاده کرده که آن‌ها سرعت و قدرت برنامه را به وضوح افزایش داده اند.

اما آنچه که تفاوت اصلی را میان صداتو و معرکه رقم میزند داشتن روایت و قصه است. معرکه فاقد هرگونه روایت و قصه‌ای که مخاطب را با رقابت کنندگان همراه کند. معرکه به مانند مسابقات دهه شصت تلویزیون دو گروه را مقابل یکدیگر قرار می‌دهد، اما در صداتو قصه‌ی آدم‌ها و مسئله‌ای را که می‌خواهند برای آن پول و جایزه را صرف کنند مهم است. شاید بتوان گفت چیزی که باعث جذابیت عصر جدید و مسابقات از این قبیل می‌شود، همین موضوع است. در صداتو مخاطب با شرکت کننده‌ی مسابقه همراه می‌شود و با او همزاد پنداری می‌کند. این موضوع تفاوت آثاری مانند سیم آخر و معرکه را با صداتو و عصر جدید مشخص می‌کند. حال باید دید آیا معرکه با این میزان از مخاطب و این ایرادات فنی و محتوایی به فصل دوم خود خواهد رسید و آیا گرته برداری صدا و سیما از پلتفرم‌ها ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر؟