چهارشنبه 4 مهر 1403

مهاجرت با درد و خونریزی / با وجود کمبود پزشک بازهم صادرات پزشک داریم

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
مهاجرت با درد و خونریزی / با وجود کمبود پزشک بازهم صادرات پزشک داریم

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو - زینب مختاری؛ چند روزی از حالش بی خبر بودم. طبق عادت همیشگی شماره را که گرفتم، بوق خورد و قطع کرد. یادم افتاد دوشنبه است وشیفت بیمارستان مشغولش کرده. او پزشک خانمی در یکی از بیمارستان‌های دولتی است و در کارش بسیار حاذق. همسرش هم رییس بیمارستان است. رفاقت قدیمی خانوادگی ما باعث شده مثل دخترش باشم. شروع به صحبت که کردیم بعد از مقدمه چینی گفت: ویزایشان آمده...

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- زینب مختاری؛ چند روزی از حالش بی خبر بودم. طبق عادت همیشگی شماره را که گرفتم، بوق خورد و قطع کرد. یادم افتاد دوشنبه است وشیفت بیمارستان مشغولش کرده. او پزشک خانمی در یکی از بیمارستان‌های دولتی است و در کارش بسیار حاذق. همسرش هم رییس بیمارستان است. رفاقت قدیمی خانوادگی ما باعث شده مثل دخترش باشم. شروع به صحبت که کردیم بعد از مقدمه چینی گفت: ویزایشان آمده و دوم اردیبهشت بلیط گرفته‌اند. قرار است برای همیشه از ایران مهاجرت کنند، از شرایط خوب برای پزشکان مهاجرت کرده در خارج از کشور گفت و تأکید کرد که اکثر همکارانش رفته‌اند. چند دقیقه‌ای صدای اطراف در ذهنم قطع شد. ناخودآگاه پرت شدم وسط خیابان دکتر قریب، درست در خیابان نصرت همان جایی که چشم‌هایت چادر‌های مسافرتی رنگی‌ای را می‌بیند که در پیاده‌رو برپا شده است. نه رودخانه‌ای آن سمت است و نه جنگلی که خانواده هارا برای برپایی چادر به آنجا بکشاند؛ ولی کمی آن طرف‌تر ساختمان قهوه‌ای بزرگی با نوشته‌های آبی رنگ، توجهت را جلب می‌کند که اینجا مرکز طبی کودکان است. چادر‌ها متعلق به خانواده‌هایی است که فرزندانشان در این بیمارستان بستری هستند. آن‌ها ماه‌ها قبل به دلیل کمبود پزشک متخصص، محیط امن خانه‌ی خود را از نقاط مختلف کشور رها کرده و به تهران آمدند. پدری که کودک سرطانی خود را از هرمزگان با ماشین راهی بیمارستان کرده و حالا خود با همسرش در سرمای زمستان زیر چادر نفس می‌کشد. نمی‌دانستم برای کدام باید غصه بخورم! درد مهاجرت پزشکان یا درد فراق... آمار چه می‌گوید؟ براساس آمار 91 شهرستان بدون پزشک متخصص است. این یعنی اگر فردی بیمار شود یا باید سختی سفر را تحمل کند یا درمان را عقب بیاندازد و عواقب جبران ناپذیری را به جان بخرد. توزیع نامتوازن پزشک به ویژه در مناطق محروم، از اساسی‌ترین علت‌های این معضل به شمار می‌رود؛ ولی عاملی این درد را عمیق‌تر کرده و آن هم کمبود پزشک در سطح کشور است. چندی قبل بود که دکتر حسین شمالی پژوهشگر و کارشناس حوزه سلامت در برنامه‌ی ثریا که از شبکه یک سیما روی آنتن رفت، گفت: «در ایران 11/7 پزشک به ازای هر ده هزار نفر وجود دارد، اما در بسیاری از کشور‌های پیشرفته در نظام سلامت، این عدد بالای 30 یا 40 است.» طبق گفته محمد رئیس زاده، رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران، خطر عقبگرد به 40 سال قبل و وارد کردن پزشک از سایر کشور‌ها و به تبع عزیمت بیماران به خارج در کمین ایران است. در چنین شرایط بحرانی مهاجرت این قشر تاثیرگذار و مهم، نمک بر این زخم می‌پاشد. چندی قبل بود که حسین‌علی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، آمار پزشکان و پرستاران مهاجرت کرده در دوسال اخیر را حدود شش هزار نفر اعلام کرد و در ادامه گفت: «آن‌ها مشغول انجام کار تخصصی و فوق تخصصی خود در آمریکا و اروپا هستند.» در بهار 1400 رصد خانه مهاجرت ایران، پیمایشی از پزشکان و پرستاران انجام داد که طبق شاخص میل به مهاجرت، از درصد فراوانی پاسخ (خیلی زیاد) به سوال (هم اکنون چه میزان تمایل به مهاجرت دارید؟) آمار زیر به دست آمده است: این اعداد نشان از تمایل 45 درصدی این جامعه آماری نسبت به مهاجرت دارد که از این آمار تاثیر عوامل بیرونی یعنی شرایط کلی کشور 71 درصد، عوامل درونی یعنی مسائل شخصی و فردی 16/6 درصد و همچنین تاثیر تحولات اقتصادی کشور مانند تورم و تحریم‌ها به ترتیب 73 و 63 درصد است. همچنین آمار حاکی از آن است که درخواست برای دریافت گواهی گود استندینگ یا همان گواهی حسن انجام کار روند افزایشی داشته است؛ زیرا این گواهی لازمه‌ی اصلی برای مهاجرت شاغلین حوزه‌های پرستاری و پزشکی است که ثابت می‌کند فرد در طول خدمت خود سوء پیشینه‌ای نداشته است.

به نقل از روزنامه ایران «در پنج سال گذشته تعداد گواهی‌های حسن سابقه‌ای که سازمان نظام پزشکی صادر کرده است، در حوزه تخصص، فوق‌تخصص و فلوشیپ، بیش از 8 برابر و تعداد گواهی صادر شده در حوزه داروسازی بیش از 3 برابر افزایش پیدا کرده است. این آمار در حوزه دندانپزشکی بیش از 5 برابر و در حوزه مامایی و پیراپزشکی 10 برابر افزایش یافته است و متأسفانه روند افزایشی این اعداد بسیار بالاست.» در همین رابطه با یکی از دانشجویان پزشکی پیرامون تمایل او و هم رشته‌ای هایش به مهاجرت صحبت کردیم.

این دانشجوی سال چهارم پزشکی گفت: «پایه‌ی دهم که بودم شب‌ها از استرس کنکور نمی‌خوابیدم. دوستانم هم همین وضعیت را داشتند، یکی از همکلاسی هایم از شدت استرس و فشار کنکور، در 17 سالگی بیشتر موهایش سفید شده بود. در کنار همه‌ی این ها، شما فشار خانواده‌ها را هم اضافه کنید. حالا یک نوجوان که بعد از تحمل کردن این فشار‌ها پزشکی قبول شده است، با یک سختی بیش از حد رو به رو می‌شود. نمی‌گویم نباید سخت باشد بالأخره رشته‌ی حساسی است و جان آدم‌ها وابسته به ماست. اما این فشار‌های بیش از حد و غیر منطقی است که آزارمان می‌دهد؛ وگرنه همه‌ی ما با علم به سخت بودن پزشکی، آن را انتخاب کرده ایم.»

او ادامه داد: «در دوران اینترنی نیمی از روز‌های ماه، در بیمارستان هستیم و دیگر فرصت زیادی برای تفریح و انجام فعالیت‌های روزمره نداریم. این یکی از مهم‌ترین علت‌های فراگیری افسردگی و اضطراب هم رشته‌ای هایم است. جدای از شب بیداری‌ها و استراحت کم، بعضاً شاهد این هستیم که رفتارمناسبی با دانشجویان پزشکی نمی‌شود. بعضی از سال بالایی‌ها ما را راحت تحقیر می‌کنند. به عنوان مثال ما علاوه بر کار‌های خودمان، مجبور به انجام کار‌های شخصی آن‌ها هم هستیم، بعضی اساتید هم همین طور.»

بیشتر حرف از رفتن است تا ماندن!

از او درباره‌ی نظر اساتیدش درباره‌ی مهاجرت کادر درمان، علی رغم نیاز داخل کشور که سوال کردم پاسخ داد: «از تمامی این مشکلات که عبور کنیم، به مرحله‌ی ناامید کردن دانشجو توسط اساتید می‌رسیم. فضا را آن چنان تلخ و تاریک توصیف می‌کنند و می‌گویند آینده‌ای در ایران ندارید که ما دیگر نه انگیزه برای ادامه‌ی تحصیل داریم و نه حوصله‌ای برای انجام فعالیت‌های متفرقه. در طول این چهار سال آرامشی که قرص پروپرانولول به من داده است، اساتید نداده اند بلکه ناامیدتر هم کرده اند! بیشتر همکلاسی هایم قصد رفتن دارند، من هم اگر احساس دِین به خانواده و کشورم نداشتم، می‌رفتم و البته اگر همه بروند، چه کسی وضعیت را بهتر کند؟»

از رنجی که می‌بریم!

او در ادامه تاکید کرد: «بعضی اوقات این پزشکان، چون گوشی برای حرف هایشان پیدا نمی‌کنند، می‌روند. اگر مسئولان بیشتر پای حرف ما دانشجویان و اساتید بشینند و امید بدهند، وضعیت قطعاً بهتر می‌شود. ما هم مانند همه‌ی انسان‌ها نیاز به حمایت داریم، ولی فضای رسانه‌ای و بعضی اساتید اوضاع را غیر قابل تحمل توصیف می‌کنند و همین مقدمه‌ی مهاجرت است. الان نرخ رایج در آرایشگاه‌های زنانه چندین برابر ویزیت یک پزشک است! در سال 1403 پزشکی که دارای مدرک دکتری تخصصی در علوم پایه و پروانه دار است بابت هر ویزیت 126 هزار تومان می‌گیرد. درحالی که اگر یک نگاهی به درآمد پزشکان در کشور‌های حوزه‌ی خلیج فارس بیندازیم چندین برابر است. البته بی انصافی است اگر که نگویم همین مهاجرت پزشکان موجب افزایش کار بر رزیدنت‌ها و اینترن‌ها شده و کمبود پزشک را در پی آورده است. من مطمئنم همه‌ی افرادی که رفتن را به ماندن ترجیح دادند، قلبشان در این آب و خاک مانده است.»

هزینه‌ی تحصیل هر دانشجوی پزشکی معادل 20 عمل قلب باز

صحبت از مهاجرت که می‌شود دو برخورد پیش روست. یا از جانب مسئولان انکار می‌شود یا پی درمان آن برمی آیند. مهاجرت کادر درمان، مسئله‌ای تازه نیست، ولی عدم نگاه جدی به این مهم، وضعیت را بدتر می‌کند. فرض کنید شما برای دوخت لباسی زحمت می‌کشید و از هزینه و وقت خود صرف نظر می‌کنید، هنگامی که وقت استفاده از آن می‌رسد، غریبه‌ای بیاید و لباس را از شما می‌گیرد. مهاجرت نخبگان هم شبیه همین است، از زحمت جسمی و روحی این قشر که بگذریم هزینه‌ی مصرف شده توسط دولت برای هر فردی که مشغول به تحصیل در رشته‌ی پزشکی است 12 میلیارد ریال برآورد شده و این یعنی از دست دادن سرمایه‌های مادی و معنوی.

از مهم‌ترین قدم‌ها برای حل این مشکل، شناسایی میزان فراگیری آن است، اما متاسفانه ما شاهد عدم وحدت ارقام روایت شده از سوی مسئولان مربوطه هستیم. البته نگاه دیگری هم به این مسئله وجود دارد و آن هم این است که مهاجرت را یک فرصت در نظر بگیریم چرا که نخبه‌ی ما می‌رود، آنجا تحصیل کرده و بر می‌گردد و از تجربیات خود برای پیشرفت ایران وام می‌گیرد. اما نکته اینجاست که چند درصد از افرادی که مهاجرت کرده اند به کشور بازگشته اند و قدم مهم‌تر شناسایی این افراد و به کارگیری آن‌ها در محیط‌هایی است که بیشترین فایده را برای آن‌جا دارند. تا سال 1405 صف جراحی پر است!

اگر پیگیر اخبار باشید احتمالا در جریان هستید که سال گذشته خبری با عنوان «638 کودک نیازمند جراحی قلب در بیمارستان شهید رجایی منتظر عمل هستند و این درحالی است که لیست انتظار بیماران این پزشک پر است.» این متن درباره‌ی متخصصی است که مدتی قبل به یکی از کشور‌های حوزه‌ی خلیج فارس مهاجرت کرده و این یعنی 638 قلب همچنان باید سخت بتپد. مهاجرت نیروی انسانی در بخش سلامت فقط مختص ایران نیست. چالشی است که در بسیاری از کشور‌های در حال توسعه وجود دارد. طبق آمار رصد خانه مهاجرتی ایران، تعداد پزشکان و پرستاران مهاجری که در کشور‌های OECD یا همان سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی مشغول به فعالیت هستند، بیش از 60 درصد افزایش یافته است. در این میان تعداد پزشکان ایرانی که تحصیل خود را در ایران گذرانده و هم اکنون در حال فعالیت در کشور‌های توسعه یافته هستند بیش از ده هزار نفر تخمین زده می‌شود.

بار دیگر، کشوری که دوست می‌داشتم

سراغ پزشکی رفتم که ده سال از عمر خود را در آلمان گذرانده و حالا در حال فعالیت در مناطق محروم است. از او درباره‌ی مشکلات همکارانش سوال کردم و پاسخ داد: «مشکلات اقتصادی کشور همه‌ی اقشار را تحت تاثیر خود قرار داده است و پزشکان هم استثنا نیستند. کارانه‌ای که در نظر گرفته شده است، بعضی اوقات در موعد مقرر پرداخت نمی‌شود. از بحث تأسیس مطب که بگذریم، رواج بی رویه‌ی مطب‌های زیبایی آسیبی دارد که الان مشخص نمی‌شود، کمبود در سایر رشته‌های تخصصی نفس مردم را تنگ کرده است و عدم علاقه به تحصیل در تخصص‌ها از سمت پزشکان باید بررسی و جدی گرفته شود. در این میان و به جای دست به دست هم دادن برای حل این مشکلات، تبلیغات بعضاً غیر واقعی از کشور‌هایی که اخیراً در بحث جذب پزشکان ایرانی مطرح شده اند مهاجرت را برای دانشجوی پزشکی بسیار آرمانی کرده است و این دانشجو حاضر است از تمامی وابستگی‌ها و امکانات خود در ایران بگذرد تا در آن خاک نفس بکشد.» او در ادامه تاکید کرد: «نمی گویم رفاه در این کشور‌ها نیست، هست ممکن است زیاد هم باشد، ولی برای هیچ وطن دوستی، ترک کشور خوشایند نیست. شاید این جمله محبوب نباشد، ولی همه‌ی ما پزشکان در برابر کمبود پزشک آن روستا که در منطقه‌ی محروم واقع شده است، مسئولیم. الان ممکن است به من بگویند شکمت سیر است که این حرف‌ها را می‌زنی، ولی من تا ده سال قبل ساکن آلمان بودم و امکانات رفاهی زیادی داشتم، ولی در کنار تمامی داشته هایم، یک چیز آزارم می‌داد و آن هم مسئولیت من در قبال کشوری بود که اسمش در گذرنامه ام ثبت شده بود و همین باعث شد که برگردم و با وجود تمامی مشکلات در اینجا خدمت کنم. البته ذکر این نکته هم ضروری است که هیچ جا آن مدینه فاضله‌ای که می‌گویند نیست.»

جان توریسم درمانی هم در خطر است

اگر پای صحبت قدیمی‌تر‌ها که بنشینیم حتماً تعریف کرده اند که قبل از انقلاب، پزشکان هندی و پاکستانی در ایران مشغول مداوای مردم بودند. اما کمتر از نیم قرن بعد به چنان خودکفایی در زمینه‌ی بهداشت و درمان رسیدیم که دیگر نیازی به وجود حتی یک نفر از آن‌ها نبود. حالا ایران به یکی از قطب‌های پزشکی و درمانی خاورمیانه تبدیل شده است و هر ساله بیماران مختلفی برای درمان به ایران می‌آیند، اما نگرانی اینجا جدی می‌شود که اگر فکر مؤثری برای معضل مهاجرت پزشکان نشود، فرصت توریسم درمانی هم روز به روز کم رنگ‌تر می‌شود.

مهاجرت با درد و خونریزی / با وجود کمبود پزشک بازهم صادرات پزشک داریم 2
مهاجرت با درد و خونریزی / با وجود کمبود پزشک بازهم صادرات پزشک داریم 3