موتورهای خاموش رشد اقتصاد
مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه شریف، در همایش «چشم انداز اقتصاد ایران 1403» که روز گذشته در محل هتل المپیک تهران برگزار شد، در ارائه ای به بررسی چشم انداز رشد اقتصادی ایران پرداخت. به گفته نیلی، از لحاظ رشد اقتصادی، دهه 60 پرنوسان ترین بازه در اقتصاد ایران بوده است و پس از این دوره، دهه 90 در رتبه بعدی قرار دارد. همچنین از لحاظ تورم نیز دهه 90 پرنوسان ترین دهه به شمار...
این اقتصاددان در ادامه به وضعیت رشد اقتصادی طی سالهای گذشته پرداخت و گفت: «اقتصاد ایران از سال 99 به بعد رشد اقتصادی بالای 4درصد را با ثبات خوبی تجربه کرده است. این رخداد این سوال را به وجود می آورد که آیا واقعا اقتصاد ایران تغییر پایداری را در روند رشد اقتصادی تجربه میکند؟» به گفته نیلی، شیوع کرونا در تمامی اقتصادهای جهان باعث ایجاد رشد اقتصادی منفی شد و این موضوع که اقتصاد ایران در شرایط تحریمی، کرونایی و با وجود کاهش قیمت نفت رشد مناسبی را در سال 1399 تجربه کرده است، قابلتوجه است.
موشکافی رشد اقتصادی در ایران
به اعتقاد مسعود نیلی، برای اینکه بتوان رشد اقتصادی سالهای گذشته را بررسی کرد، نیاز است که ریشه های رشد اقتصادی را تبیین کرد. به گفته او، به طور کلی دو دسته سازوکار کوتاه مدت و بلندمدت در اقتصاد ایجادکننده تغییرات در تولید ناخالص داخلی هستند. یک دسته سازوکارهای بلندمدتی هستند که رشد اقتصادی را ایجاد میکنند. البته منظور از رشد، حرکت پایدار بلندمدت است. یک دسته هم سازوکارهای کو تاه مدتی مانند شوک ها و نوساناتی هستند که همه اقتصادها آنها را تجربه میکنند و بسته به اینکه این شوک ها چگونه به اقتصاد منتقل شده و مستهلک شوند، آثار متفاوتی خواهند داشت. با این تعاریف، سوال مهمی که به وجود می آید این است که رشد اقتصادی که طی سه سال اخیر در ایران تجربه شده است، محصول سازوکارهای بلندمدت اقتصاد است یا سازوکارهای کوتاه مدت؟
به گفته نیلی، سازوکارهای بلندمدت، عمدتا با محوریت سرمایهگذاری است که موجودی سرمایه را افزایش میدهد و پس از آن تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد. بخشی از این تولید بار دیگر صرف سرمایهگذاری می شود و به این ترتیب چرخه ای به وجود می آید که محصول آن، رشد اقتصادی است. البته عاملی که در اقتصادهای جهان باعث به وجود آمدن رشد پایدار می شود، تکنولوژی است.
بااینحال، این اقتصاددان معتقد است در اقتصاد ایران آن چیزی که عمدتا رشد را در بلندمدت ایجاد میکند، تحولات موجودی سرمایه است. در این بین موضوعی که اقتصاد ما را از سایر کشورها متمایز میکند، زیاد بودن نسبت موجودی سرمایه به تولید ناخالص داخلی است که نشان دهنده بهره وری پایین تر سرمایه است. برای مثال میانگین این نسبت در ایران 3.75 است اما در کشورهای دیگر 2.7 تا 3.1 است که اهمیت بالایی دارد و نشان میدهد همه سرمایهگذاری ها به تولید یا تولید متناسب با خود ختم نمیشود. نیلی تاکید کرد: در مجموع معنی ثبات این نسبت در اقتصاد ایران در دوره پس از جنگ این است که هرچقدر موجودی سرمایه رشد کند، انتظار میرود تولید ناخالص داخلی هم همانقدر رشد کند. بنابراین برای جمع بندی می توان گفت رشد بلندمدت ما را رشد موجودی سرمایه ایجاد کرده و رشد کوتاه مدت ما را نوسانات درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت خام نشان میدهد. نیلی در ادامه با این پیش زمینه به رشد سه سال گذشته اشاره کرد، سه سالی که رشد اقتصادی در آن سالانه بیش از 4درصد بوده و در مجموع در مقایسه با سال 1398، تولید ناخالص داخلی 13درصد رشد کرده است.
اما این رشد در نتیجه چه عواملی به وجود آمده است و چقدر احتمال دارد که استمرار پیدا کند؟
این استاد دانشگاه در این رابطه گفت: ایران کشوری است که نفت نقش زیادی در آن دارد و وقتی تولید نفت افزایش پیدا میکند ارزش افزوده بخش نفت زیاد میشود. بهنسبت پایان سال 1398، 32.8درصد رشد ارزش افزوده بخش نفت بوده که به دلیل افزایش تولید نفت اتفاق افتاده است. از سوی دیگر هر میزان افزایش تولید و صادرات نفت، درآمدهای ارزی بیشتری را به دنبال دارد.
تشدید عوامل نوسانات ارزی
به گفته نیلی تا پیش از وضع تحریم ها، عامل اصلی نوسانات ارزی، نوسان قیمت نفت بود؛ اما بعد از وضع تحریم ها خود مقدار صادرات هم به عامل دیگری برای ایجاد نوسان در درآمدهای ارزی تبدیل شده است. در نتیجه با حاصلضرب این دو عامل نوسان ها بسیار بیشتر شده و دو منبع نوسان در اقتصاد ایران به وجود آمده است. در سالهای اخیر به دلیل اتفاقاتی که بازارهای جهانی تجربه کرده اند، قیمت نفت و امکان صادرات ما به طور نسبی افزایش پیدا کرده است و این باعث شده که درآمدهای ارزی ما به قیمت ثابت سال 1401، از 24میلیارد دلار در 99 به بیش از 55میلیارد دلار در سال 1401 برسد و بیش از دوبرابر شود. این اقتصاددان ادامه داد: زمانی که این درآمدهای ارزی افزایش می یابد واردات هم بالا میرود. برای مثال به قیمتهای ثابت 1401 واردات کالاهای غیرنفتی در سه سال گذشته رشد قابلتوجهی داشته است. اگر این رشد را محاسبه کنیم رکوردی محسوب می شود، زیرا تنها بازه زمانی که رشد واردات ما این مقدار بوده، سالهای 69 تا 71 بوده است.
نیلی اعتقاد دارد که علاوه بر کمک واردات به استفاده از ظرفیت های خالی تولید صنعتی، اگر درآمدهای ارزی ما مقداری صرف واردات تجهیزات و ماشین آلات شود سرمایهگذاری میشود و با ایجاد موجودی سرمایه می تواند رشد ایجاد کند. لذا، این واردات عمدتا به تولید صنعتی ختم میشود و باعث شده در سه سال اخیر ما 21.2درصد هم رشد ارزش افزوده بخش صنعت، با محوریت نفت داشته باشیم. وقتی تولید صنعتی افزایش پیدا میکند تقاضا برای خرده فروشی، عمده فروشی، حملونقل و سایر بخش ها افزایش پیدا میکند و بنابراین بخش خدمات ما نیز طی سه سال گذشته، 11.7درصد رشد پیدا کرده است.
این استاد دانشگاه شریف در ادامه خاطرنشان کرد: اگر سمت مصارف تولید ناخالص داخلی را نگاه کنیم، طی این سال رشد مصرف خصوصی 13.5درصد بوده است؛ مقداری مصرف دولت بوده که کالاهای عمومی ارائه میکند و منجر به افزایش رفاه میشود که این قسمت تغییر زیادی نداشته و از سمت دولت اتفاقی نیفتاده است. مقداری از آن می تواند صرف سرمایهگذاری شود و با ایجاد موجودی سرمایه، رشد ایجاد کند. این عامل می تواند چرخه رشد را در اقتصاد فعال کند اما در اینجا هم اتفاقی از نظر سرمایهگذاری طی سه سال گذشته نیفتاده است و بهرغم رشد اندک طی این سالها، مقدار سرمایهگذاری 1401 نصف 1390 بوده است.
به گفته نیلی، اتفاق مهم و جالب دیگری که در این زمینه افتاده، این است که تولیدی که در اقتصاد ما طی این سه سال افزایش پیدا کرده غیر از بخشی که به مصرف خانوارها رسیده به موجودی انبار اضافه شده است. این افزایش موجودی انبار یا ناشی از کاهش تقاضا در اقتصاد یا ناشی از عدمقطعیت ها و انتظارات تورمی است که بنگاه های اقتصادی سعی میکنند انبار خود را پر کنند، زیرا نمی دانند سال بعد قرار است چه اتفاقی بیفتد. در مجموع می بینیم که این اتفاق کوتاه مدت، اثر بلندمدتی بر رشد اقتصادی نخواهد داشت.
او ادامه داد: در نتیجه ضعف سرمایهگذاری در دهه 1390 که در سه سال گذشته نیز بهرغم رشد خوب اقتصادی، همچنان ادامه داشته است، رشد موجودی سرمایه خالص به صفر رسیده است و از سالهای 96 به بعد اندازه استهلاک و سرمایهگذاری تقریبا برابر بوده و نقش موجودی سرمایه در رشد اقتصاد ما تقریبا به صفر رسیده است. از آن مهمتر این است که این موجودی سرمایه ساختار بخشی دارد و میان کشاورزی، صنعت، نفت و خدمات تقسیم میشود. در این ساختار بخشی، اجزایی که موتورهای اصلی رشد محسوب می شوند، یعنی نفت و صنعت، رشد موجودی سرمایه منفی بوده است. رشد موجودی سرمایه بخش نفت و گاز از سال 1389 به بعد منفی بوده است و هر سال سرمایه و قدرت تولید نفت و گاز کشور کاهش پیدا کرده و ضعیف تر شده است. موجودی سرمایه بخش صنعت نیز از سال 89 ثابت شده و از سال 96 منفی شده است. بنابراین دو موتور اصلی رشد اقتصادی ایران خاموش است و بخش مولد موجودی سرمایه ما سالهاست که مسیر خوبی را طی نمی کند.
چشم انداز رشد اقتصادی تا 1410
عامل کوتاه مدت رشد اقتصاد ما در سالهای اخیر، افزایش تولید نفت و افزایش درآمدهای ارزی نفتی بوده است. برای استمرار رشد از این مسیر، یا باید قیمت نفت افزایش پیدا کند یا باید صادرات نفت افزایش یابد؛ برای افزایش صادرات یا باید تحریم برداشته شود یا خودمان باید تولید و صادرات را افزایش دهیم که به نظر نمیرسد با پیشفرض های موجود چنین اتفاقی بیفتد.
اما اگر اقتصاد ما بخواهد از طریق سازوکارهای بلندمدت به رشد برسد چقدر سرمایهگذاری باید در اقتصاد انجام شود و چقدر دستیافتنی است؟
نیلی در پاسخ به این سوال تاکید کرد: برای رشد 1.7درصد تا سال 1410، متوسط رشد موجودی سرمایه باید 1.7درصد باشد که برای تحقق این هدف، باید به طور متوسط سالانه 4.5درصد رشد سرمایهگذاری انجام شود. به گفته او حداقل این اعداد را در ده سال گذشته نداشتیم. در سناریوی دیگر برای رشد اقتصادی 4.3درصدی که مشابه همان رشدی است که طی سه سال گذشته داشتیم، باید سالانه 15درصد رشد سرمایهگذاری سالانه داشته باشیم. برای درک این عدد باید گفت طی سالهای گذشته هرگز متوسط رشد سرمایهگذاری از 7درصد بیشتر نشده است و این 7درصد هم میانگین اعدادی با نوسانات بسیار بالاست. در چنین شرایطی اینکه ما 15درصد رشد سرمایهگذاری در اقتصاد خود داشته باشیم چندان دستیافتنی به نظر نمی رسد. در مجموع به نظر میرسد با فرض تداوم شرایط موجود، چشم انداز استمرار رشد اقتصادی در سطوح تجربه شده در سالهای 1399 تا 1401، در سالهای آتی وجود ندارد و باید انتظار کاهش رشد اقتصادی را داشته باشیم.
--> اخبار مرتبط