ناگفتههای زندگی سردار سلیمانی از زبان پیرایشگر / توصیه حاج قاسم به نخبهای که قصد مهاجرت داشت
دستان پیرایشگران به چهرهها زیبایی میبخشد اما گاه در دلشان ناگفته های بسیاری از مشتریانشان دارند بهخصوص اگر آن مشتری، رفیق چندین ساله و فرمانده سپاه قدس باشد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از راه آرمان، پیچ و خم های موی هر انسانی حکایت چرخش چندین ساله قیچی هنرمندی است که طرحی بر سر می نگارد. سنت که بالاتر میرود انگار که موهای کم پشتت هنوز پیچش همان قیچی و شانه را می طلبدو خصوصا اگرسال ها مشتری یک سلمانی باشی.
خدا بخش عباسی یکی از آن هنرمندانی است که سال هاست زیبایی را بر سر و صورت مشتری هایش بخشیده است. خدابخش در سال 1333 در روستای آبدر از توابع شهربابک چشم به جهان گشود. او بازنشسته اداره مخابرات کرمان است که به خاطر علاقه اش آرایشگری می کند.
او اینک مغازه ای کوچک آرایشگری در نزدیکی محله قدیمی باغ له له دارد. مغازه ای بدون دکورهای جدیدی که مد شده است و شاید خیلی ها بی تفاوت از کنارش رد بشوند. اما عباسی دوست و رفیق های خیلی خوبی دارد که عکس هایشان در مغازه او دیده می شود، کسانی مانند شهید مغفوری، شهید عبداللهی و شهید سلیمانی.
به بهانه شهید سلیمانی به گفتگو با خدابخش عباسی می نشینم. صحبت که شروع شد، چشم هایش بارانی می شود. عکس هایش با سردار را نشانم می دهد و می گوید: 30 سال با حاج قاسم دوست بودم.
وی ادامه می دهد: زمانی که در واحد توسعه و مهندسی مخابرات بودم با شهید سلیمانی با هزینه شخصیش برای مادر شهید شفیعی تلفن کشید و این آغاز رفاقت ما شد.
عباسی سالیان درازی آرایشگر موهای سردار بود. او که خود در اثر حمله شیمیایی صدام دچار مجروحیت است می گوید: به خاطر عوارض شیمایی اصلاح موی سردار سخت بود.
می پرسم معمولا آرایشگران با مشتریانشان صحبت می کنند آیا تا حالا از زبان سردار صحبت خاصی شنیده اید، پاسخ می دهد: همه شهدا اهل سکوت بودند و در این سال ها ندیدم که از چیزی گلایه یا شکایت کند.
وی تاکید می کند: شهید سلیمانی اخلاق رسول الله را داشت و با همه با حسن خلق رفتار می کرد.
عباس که به تازگی همسر خود را در اثر بیماری سرطان از دست داده است، به شب شهادت سردار سلیمانی اشاره می کند ومی گوید: همسرم شب شهادت سردار او را در خواب می بیند که حاج قاسم پارچه سفیدی به او می دهد و می گوید: خون من روی این پارچه است و پیش شما امانت باشد.
وی با بیان اینکه شهادت سردار بسیاری را متحول کرد، ادامه می دهد: یکی از مشتریانم می گفت پسری داشتم که اهل خلاف بود ولی بعد از شهادت سردار متحول شد و از دوستان نابابش فاصله گرفت.
وی عکسی از سردار سلیمانی را نشانم می دهد و توضیح می دهد: هر سال در روز میلاد حضرت ابوالفضل آش پخت می کنیم و در زمان سفر مقام معظم رهبری به کرمان از حاج قاسم خواستیم که برای ایشان آش ببرد.
عباسی ادامه می دهد: سردار سلیمانی آن روز آمدند و آش را بهم زدند و هم خودشان میل کردند و هم برای مقام معظم رهبری بردند.
از او می پرسم آیا از سردار سلیمانی خواسته شخصی داشتی؟ جواب می دهد: از معنویات شهید بسیار به ما رسیده است اما هیچ وقت از نام و موقعیت ایشان سو استفاده نکردم.
وی به علاقه خانواده اش به سردار شهید سلیمانی اشاره کرد و گفت: روزی دخترم به سردار سلیمانی گلایه کرد که چرا 20نفر از همکلاسی های من در دانشگاه شریف مهاجرت کردند و کسی آنها را جذب نمی کند و من کارهایم را انجام داده ام و می روم.
عباسی ادامه داد: من عصبانی شدم ولی حاج قاسم جلوی مرا گرفت و گفت حق با ایشان است. سپس به دخترم توصیه کرد که اگر به این نتیجه رسیده ای که بروی برو ولی حتما قبلش ازدواج کن که دخترم هم به آن عمل کرد.
عباسی به عنوان سخن پایانی تأکید کرد: نکند برای سردار شهید سلیمانی گریه کنیم ولی رفتارمان مخالف مرام او باشد.
انتهای پیام /