جمعه 9 آذر 1403

نزاع‌های خونینی که جان می‌گیرند

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
نزاع‌های خونینی که جان می‌گیرند

طی چند وقت گذشته، خبرهایی از افزایش درگیری و نزاع دسته جمعی در شهرهای غربی کشور موجب نگرانی کارشناسان و جامعه شناسان گردیده است. پس از اینکه پنج زن در غرب کشور به دست نزدیکانشان کشته شدند، چند روز پیش نیز در یکی از بیمارستا‌ن‌های شهر سنندج نیز شاهد نزاع خونینی بودیم همچنین دو خواهر در یکی از محلات شهر سنندج توسط داماد خانواده کشته شدند و در اقدامی عجیب تر اینکه روز گذشته 5 نفر از اعضای...

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کردتودی، طی چند وقت گذشته، خبرهایی از افزایش درگیری و نزاع دسته جمعی در شهرهای غربی کشور موجب نگرانی کارشناسان و جامعه شناسان گردیده است. پس از اینکه پنج زن در غرب کشور به دست نزدیکانشان کشته شدند، چند روز پیش نیز در یکی از بیمارستا‌ن‌های شهر سنندج نیز شاهد نزاع خونینی بودیم همچنین دو خواهر در یکی از محلات شهر سنندج توسط داماد خانواده کشته شدند و در اقدامی عجیب تر اینکه روز گذشته 5 نفر از اعضای یک خانواده توسط داماد به قتل رسیدند و سبب جریحه‌دار شدن افکار عمومی گردیده است.

در این میان کارشناسان و مردم به دنبال چرایی و علت این حوادث ناگوار در شهر هستند، زیرا چنین نزاع‌های خونینی در کردستان سابقه نداشته است. آنچه که در این نوع رفتارها، درگیری و افزایش نزاع‌های خیابانی (به گواه آمار پزشکی قانونی) مشاهد می‌شود نشان از آن دارد که جامعه در گیر و دار تغییراتی روحی و روانی است که اگر هرچه سریع‌تر در ابعاد وسیعی (نه فقط صحبت و هشدارهای کارشناسان) به آن پرداخته نشود و سازمان‌ها و نهادهای متولی به این موضوع ورود نکند، ابعاد این خشونت‌ها در آینده‌ای نزدیک خبر از یک فاجعه می‌دهد.

این نوع حوادث در شهر سنندج که همواره به عنوان شهری فرهنگی از آن یاد می‌شود، بیش از هر چیز نشان از پایین آمدن آستانه تحمل و کاهش میزان بردباری یا تاب‌آوری مردم دارد. براساس نظریه صاحب نظران در حوزه جامعه شناسی، میزان تاب‌آوری و تحمل‌پذیری افراد هر جامعه، با شرایط موجود اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ارتباط مستقیمی دارد و در واقع هرچه تنگناهای زیست فردی و اجتماعی افراد گسترش می‌یابد به همان میزان از تحمل و حوصله افراد کاسته شده و پرخاشگری و خشم جایگزین آن می‌شود. ناکامی به معنای روان‌شناختی آن نیز مزید بر علت شده و رابطه مستقیمی با میزان پرخاشگری دارد.

مطابق تعاریف به عنوان یک رویداد (اتفاق) شرایط سد کننده‌ای که راه را بر فعالیت معطوف با هدف می‌بندد یا مزاحم چنین فعالیتی می‌شود، به عنوان یک حالت ناراحتی یا آشفتگی و یا خشم ناشی از عقیم‌ماندن فعالیت را ناکامی (Frustration) می‌گویند. افزایش خشونت‌ها و در مقابل احساس عدم امنیت در جامعه سبب شده که فرد دچار مشکلات روحی و روانی شود و انباشت بسیاری از نیازهای فردی و اجتماعی که امروز در قالب پرخاشگری و خشونت‌های فیزیکی و لفظی خود را نمایان می‌کند و پرخاشگری نیز نوعی خشونت است که در این روزها بارها شاهد این نوع خشونت بوده و هستیم.

روانشناسان از «پرخاشگری» و «بی‌تفاوتی» به عنوان دو شیوه مقابله با ناکامی نام می‌برند. پرخاشگری می‌تواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد؛ در نوع مستقیم، فرد خشم خود را به منبع اصلی ناکامی ابراز می‌دارد. برای مثال به منبع ناکامی حمله می‌کند، فحش می‌دهد، بر سرش فریاد می‌کشد و در نوع غیرمستقیم، ممکن است پرخاشگری جابه‌جا شود. به این معنا که عمل پرخاشگری به‌جای علت واقعی متوجه شخص یا شی بی‌تقصیر می‌شود.

در چند سال اخیر جامعه ما به دلیل وجود تحریم‌ها و تاثیر آن بر اقتصاد خانواده و تک تک افراد جامعه و همچنین قرار گرفتن در دوره کرونا مزید بر علت شده و با کاهش مراوده‌ها، تعطیلی مراکز آموزشی، تفریحی، ورزشی و قرنطینه‌های اجباری و انتخابی خانواده‌ها، آستانه تحمل افراد پایین آمده و این وضعیت بیش از آنچه گمان می‌رفت بر کودکان و نوجوانان تاثیرگذار بوده است.

در کنار این موارد نیز شاهد برخی از مشکلات مدیریتی در سطح کلان کشوری و استانی بوده و هستیم و امروز برخی مدیران به دلیل عدم توانایی و تخصص در حوزه مدیریتی دستگاه مربوطه سبب ایجاد شکاف بین مردم و دولت شده‌اند و در بسیاری از موارد عدم تحقق نیازهای فرد در جامعه و خانواده هستیم و این نیازها انباشت شده و امروز در قالب خشنونت فیزیکی و کلامی خود را بروز می‌دهند

فشارهای اقتصادی، عدم توجه به نیازهای نسلهای جدید، بیکاری و کاهش امنیت، امنیت اجتماعی و امنیت اقتصادی و بسیاری موارد دیگر که دست به دست هم دادند که فرد دچار جنگ سایکولوژی شده و با کاهش آستانه تحمل و افزایش فشارهای روحی و روانی دست به اقدامات خشونت آمیزی بزند تا بتواند خود را تخلیه روانی کند.

البته گفتنی است که بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی دستگاههای ذیربط بیشتر افراد جامعه ما درگیرودار مشکلات روحی و روانی هستند و برخی به دلیل بالا بودن هزینه‌های درمانی و پزشکی قادر به مراجعه به متخصص و پزشک نیستند. در این میان برخی راهکارهای اورژانسی در اولویت است: پیش از هرچیز آنچه فقدان فاحش آموزش مهارت‌های زندگی نامیده می‌شود، به روشنی قابل مشاهده است. متاسفانه در جامعه ما در هیچ نهاد و هیچ دورانی، مهارت‌های دهگانه زندگی آموزش داده نمی‌شود.

مهارت‌های زندگی، آموزه‌هایی ذهنی و عملی هستند که برای افزایش توانایی‌های روانی و اجتماعی افراد آموزش داده می‌شوند و فرد را قادر می‌سازد که به طور موثر با مقتضیات و کشمکش‌های زندگی رو به رو شود و استفاده از ابزارهای قانونی نیز در مراحل بعدی باید در نظر گرفت که متاسفانه در برخی موارد شاهد آن هستیم که در برخی موارد نیز شاهد قانون گریزی هستیم. بنابراین ضروری است که مسئولان استانی و کشوری این حوادث را به عنوان زنگ خطری ببینند و سعی کنند خلاءهایی که در جامعه ایجاد شده را پر کنند و برای ایجاد جامعه‌ای پویا و شاداب تلاش کنند و مسائل جناحی و سیاسی را کنار گذشته و به فکر ساماندهی و بهبود وضعیت معیشتی و رفع بیکاری جوانان و شهروندان باشند.

انتهای پیام /