چهارشنبه 7 آذر 1403

نسبت «طبری» ها با جمهوری اسلامی!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
نسبت «طبری» ها با جمهوری اسلامی!

برای پیدا کردن نسبت مفسدان با نظام تنها کافی است به سیره و اصول زندگی وحکمرانی رهبران آن نگاهی بیندازیم تابه خوبی دریابیم امثال طبری‌ها در انتهای بی‌نسبتی و بیگانگی با جمهوری اسلامی هستند.

به گزارش مشرق، «مجتبی باجلان» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

ماجرای محاکمه «اکبر طبری» از مدیران ارشد سابق قوه قضائیه این روزها به یکی از موضوعات اصلی کشور تبدیل شده و مردم کوچه و بازار هم کلیپ‌های مربوط به جلسه دادگاهی و قرائت موارد اتهامی او توسط نماینده دادستان را با بهت توام با ناراحتی و تاسف دست به دست می‌کنند یا در بخشهای مختلف خبری تلویزیون یا دیگر رسانه‌ها همراه با تحلیل‌ها و تفسیرهای گوناگون می‌بینند.

بیشتر بخوانید:

*س_بررسی واکنش‌های کاربران توییتر به محاکمه طبری + نمودار_س* *س_فیلم / دفاعیات وکیل طبری: موکلم 20 سال بی‌مشکل کار کرده_س*

18 خرداد 99 اولین جلسه دادگاه طبری و چندین نفر دیگر از متهمان برگزار شد که در طی آن نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست متهمان را به «تشکیل شبکه چند نفری در ارتشا» متهم کرد. طبری مدیرکل مالی و اداری و معاون اجرایی حوزه ریاست قوه قضائیه با سوءاستفاده از موقعیت و جایگاه خود توانسته بود شبکه‌ای از فساد و رانتخواری در این قوه ایجاد کند و در پرونده‌های زیادی نظیر اختلاس و رشوه و... هم دست داشته است. طبری همچنین متهم است که با اخذ رشوه دفترش را تبدیل به کانون متهمان برای مسکوت ماندن پرونده‌ها کرده بود. نکته قابل تامل اینکه طبری به واسطه سالها حضور در قوه قضائیه و آشنایی کامل با مسائل حقوقی و قضائی، بسیار ماهرانه و با شگردی خاص موارد اتهامی را مرتکب می‌شده تا اتهام و جرمی به او مترتب نشود. طبری 7 روز بعد از اینکه آیت‌الله رئیسی به ریاست قوه قضائیه رسید با دستور شخص وی بازداشت و راهی زندان شد.

در اینکه وجود چنین فسادی آن هم در قوه‌ای که قرار است ملجاء و پناه مردم از دست مفسدان و ظالمان باشد و از آنها رفع ظلم کند بسیار تلخ است، شکی نیست و در وهله اول باید به مردم به خاطر واکنش‌هایی از روی دلخوری و ناراحتی حق داد. چه آنکه حساب این مردم از مغرضان و عنودانی که به‌دنبال کوچکترین بهانه‌ای برای عقده گشایی علیه این نظام و انقلاب هستند جداست.

اما شاید یکی از پرتکرارترین سؤالاتی که این روزها پرسیده می‌شود این است که چرا در نظام اسلامی ما باید شاهد پرونده‌های متعدد فساد آنهم در بین مدیران ارشد منسوب به آن باشیم؟

پیش از پاسخ دادن به این پرسش لازم است بگوییم که به دلیل آنچه که در بالا شرح آن رفت ما بارها در هر دستگاهی و در هر سطحی که فسادی رخ داده آن را بدون کمترین ملاحظه‌ای فریاد زده و خواستاراشد مجازات برای مفسدان در هر سطح و رده و پست و مقامی بوده‌ایم، هستیم و خواهیم بود. اما نکته ظریف و در عین حال بسیار عمیقی در این پرسش وجود دارد که عدم توجه به آن موجب انحراف در بسیاری از تحلیل‌ها و تفسیرهای ما درباره وجود فساد در نظام خواهد شد که آن نکته ظریف و عمیق عبارت است از «نسبت مفسدان و امثال طبری‌ها با جمهوری اسلامی»، که با ذکر مقدمه‌ای کوتاه به سراغ پاسخ آن خواهیم رفت.

واقعیت آن است که از آنجا که فساد امری نفسانی است و هر انسانی (بجز معصومین (ع)) که برایش لوازم و شرایط ارتکاب آن فراهم شود امکان لغزیدن دارد، پس قدرت با فساد رابطه‌ای اجتناب ناپذیر پیدا می‌کند و از کارگزار دستگاه خلافت امیر المومنین (ع) گرفته تا جمهوری اسلامی و دیگر دولت‌ها و نظامهای عالم هیچ کدام مصون از فساد نبوده و نخواهند بود. اما وجه تمایز در اینجا نوع برخورد و مواجهه با فساد است که نشان می‌دهد که آیا کل یک نظام و ساختار آن آلوده به فساد است یا خیر.

وقتی از مهدی هاشمی پسر مرحوم هاشمی رفسنجانی گرفته تا حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور فعلی، مهدی جهانگیری برادر معاون اول رئیس‌جمهور، حمید بقایی معان اول رئیس‌جمهور قبلی تا برخی نمایندگان مجلس و همین آقای طبری از دانه درشتهای قوه قضائیه پس از محرز شدن فسادشان به پای میز محاکمه کشیده شده و مجازات می‌شوند و به عبارتی در همین سیستم با مفسدان در هر رده‌ای و هر جناحی برخورد می‌شود یعنی در این نظام فساد سیستمی نیست و اتفاقا این نقطه قوت این نظام است نه نقطه ضعف آن. برخلاف بسیاری از دولت‌ها و نظامهای عمدتا غربی که ساختارشان بر پایه فساد تشکیل شده و اساسا فساد در این نظامها به جای استثناء به قاعده و قانون تبدیل شده است.

اما برای پیدا کردن نسبت مفسدان با نظام و انقلاب اسلامی تنها کافی است به سیره و اصول زندگی و حکمرانی رهبران آن نگاهی بیندازیم تا به خوبی دریابیم امثال طبری‌ها در انتهای بی‌نسبتی و بیگانگی با جمهوری اسلامی هستند و سرانجام آنها نتیجه انحراف از اصول اساسی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است. آن از بنیانگذار بزرگ انقلاب اسلامی که ولو به اندازه «استفاده عنوانی» برای خود از داشتن مسئولیت در این نظام هم حذر داشت و خود را در مقابل ملت شماتت می‌کرد که اگر روزی بخواهد آن را مرتکب شود، و این از خلف صالحش، رهبر فعلی انقلاب که حتی وزیر متواری دولت اصلاحات (عطاالله مهاجرانی) در جمع اپوزیسیون و مخالفین نظام هم در پاکدستی او شهادت می‌دهد که اگر کل زندگی اقتصادی او و خانواده و اقوامش را بگردید حتی یک نقطه خاکستری و نه سیاه هم نمی‌توان یافت. از طرفی هم امام و هم رهبری انقلاب در این سالها همواره و مکرر کسانی را که در پی پست و مقام در این نظام بوده‌اند، نسبت به صیانت نفس، سوءاستفاده از جایگاه و مسئولیت خود و آلوده شدن به فساد انذار داده‌اند که بحمدالله وجود خیل عظیمی از مدیران شریف و پاکدست در سرتاسر کشور عزیزمان گواه آن است که بخش قابل توجهی از مسئولان جمهوری اسلامی بر همین صراط هستند و نمی‌توان تخلف و فساد تعدادی مدیر فاسد و نالایق را به کلیت نظام و حاکمیتی که خروجی آن امثال مجید شهریاری‌ها، احمدی روشن‌ها، حسن تهرانی مقدم‌ها، قاسم سلیمانی‌ها و هزاران مدیر پاکدست دیگر است تعمیم داد.

بنابراین به عنوان یک روزنامه نگار طرفدار جمهوری اسلامی که از مشاهده پرونده‌های فساد در بین برخی مسئولان به شدت رنجیده خاطر می‌شویم، معتقدیم که فهمیدن نسبت و رابطه مسئولان فاسد با جمهوری اسلامی نیازمند یک فرمول ساده است: از مبداء سیره و اصول حکومتداری رهبران جمهوری اسلامی هرچه دورتر شویم به امثال اکبر طبری‌ها می‌رسیم و هرچه به آن نزدیک‌تر شویم به قاسم سلیمانی‌ها خواهیم رسید.