نقض غرض با روی اضافه / دلایل عدم انگیزه در دستگاه فرهنگی
![نقض غرض با روی اضافه / دلایل عدم انگیزه در دستگاه فرهنگی](https://media.mehrnews.com/d/2018/06/27/3/2817935.jpg?ts=1530091223333)
یکی از مهمترین دلایل وجود نداشتن انگیزهای پررنگ برای سپردن سمتی مهم در دستگاه فرهنگی، ناامید کردن بسیاری از امیدواران بود.
یکی از مهمترین دلایل وجود نداشتن انگیزهای پررنگ برای سپردن سمتی مهم در دستگاه فرهنگی، ناامید کردن بسیاری از امیدواران بود.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: مرضیه راوری پژوهشگر ادبیات، یادداشتی با عنوان «نقض غرض با روی اضافه» درباره مساله راهاندازی تشکیلات جدید و مستقل حوزه شعر نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح این یادداشت را در ادامه میخوانید:
«بیایید از همین اول، برویم سر اصل ماجرا و آن را از جاهای مهمترش مرور کنیم؛ بعد هرجا که لازم شد، فلاشبک بزنیم به گذشته، تا معلوم شود قصه از کجا به کجا رسیده است. ماجرا درست از وقتی اوج گرفت که دولت جدید مستقر شد و ارکان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل گرفت و به تناسب شأن و تجربه و تخصص و پیشینه، کارهای گوناگون، به تعدادی از مدیران عمدتاً تازهنفس اما آزموده و بیهیاهو سپرده شد. در این میان چند جفت چشم مترصد که در خیالاتی رنگارنگ، برای خودشان قبای وزارت و معاونت و مدیرکلی و... دوخته بودند، ناباورانه به نظاره ایستادند؛ زیرا هر کدام از صندلیهایی که برایش نقشهها کشیده بودند، به دیگری سپرده شد و کسی دارودستهی آنها را جدی نگرفت؛ این در و آن در زدند و باز هم کسی جدیشان نگرفت؛ ناباورانه نگاه کردند و لحظه به لحظه عصبانیتر شدند اما حتی لحظهای حاضر نشدند از خودشان بپرسند که چرا چنین اتفاقی افتاده؛ در حالی که پاسخ، بدیهی بود: اینها آنقدر سمت و میز و عنوان و عضویت و کرسی و تریبون و... در اختیار داشتند که به ایفای نقش درست در همانها هم نمیرسیدند، چه رسد به اینکه بخواهند امور تازهی دیگری را هم رتقوفتق کنند و باز هم ناکامی رقم بزنند. اما این هم همهی ماجرا نبود!
یکی از مهمترین دلایل وجود نداشتن انگیزهای پررنگ برای سپردن سمتی مهم در دستگاه فرهنگ به اینان، ناامید کردن بسیاری از امیدواران بود؛ امیدوارانی که با نهایت اعتماد و توان، هر چه لازم بود را فراهم کرده بودند تا جهاد و عدالت فرهنگی خصوصاً در حیطه ادبیات و بالاخص در حوزه شعر آغاز شود و پا بگیرد و پیش برود و خیلیها را با خود همراه کند و به مقصد برساند. اصلاً چرا مشخصاً سراغ مصادیق نرویم؟ این روایت را از سایت شهرستان ادب به نقل از فارس بخوانیم: «علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه مراسم روز قلم در پاسخ به سوال فارس مبنی بر تذکرات اخیر رهبر انقلاب در دیدار با شاعران، پیرامون حوزه فرهنگ اظهار داشت: معظمله چیز خاصی به وزارت ارشاد نفرمودند؛ فقط در مورد گسترش شعر، فرمودند از دولتها آبی گرم نمیشود و باید کار را به بخش خصوصی واگذار کرد. ایشان بهخصوص به طور ویژه از شهرستان ادب یاد کردند که البته در گذشته یکسری ارتباطات داشتیم اما عنایت و تذکر ایشان منجر به آن میشود که بیشتر با مجموعه مجامع شعری ارتباط برقرار کنیم و حمایتهای گسترده صورت گیرد».
نتایج مبارکی از حمایت همهجانبه ارگانها و وزارتخانهها و نهادها و... با این هدف که منویات مقام معظم رهبری تحقق یابد به دست آمد، اما رفتار و رویه عوض شد تا آنچه حاصل میشود، نقض غرض باشد. سران این گروه، باد به غبغب انداختند، پیش از همه، رده فروتر همکاران خود در موسسهشان را پایینتر فرستادند و فاصله خود را با آنها زیاد کردند که مبادا هوای بالیدن به سرشان بزند و حتی عذر تعدادی از حرفهایترین آنها را خواستند، بعد اکثریت حرفهای جامعه ادبی را با رفتارهای سلیقهایشان پس زدند و نهایتاً بهسرعت در خلاف جهتی که دلسوزان بیطرف نشان میدادند و رهبر معظم انقلاب فرموده بودند، به سمت بروکراتیکشدن و دولتیترشدن قدم برداشتند. و البته که کار از بروکراسی هم گذشت و به جاهای تاسفانگیزتر کشید؛ طوری که بودجههای حاصل از تفاهمنامههای گوناگون با مراکز دولتی، به جای آنکه صرف آموزش مبتدیان و حمایت از بزرگان و برقراری عدالت فرهنگی شود، خرج چاپ کتابهای گروهی اندک، پس از داوریهای عجیب و غریب بهانهجویانه، نوکردن در و دیوار و احداث استودیو برای تبدیل سرودههای خودمانی به ترانه و تصنیف با ساز و آهنگ و صدای گرانترین نوازندگان و آهنگسازان و خوانندگان روز شد؛ تولیداتی که به هیچ روی، بازخورد جدی مردمی نداشت و تنها فایدهاش همان فوایدی بود که از جیب بیتالمال به جیب عوامل ساخت و تولید سرازیر میشد.
کافی است آماری از این تولیدات و خصوصاً «الفویژه» هایش انتشار یابد تا نودوچنددرصدیهای ماجرا رسوا شوند. و البته که از برخی موارد نگفتنی هم که اهالی حرفهای ادبیات از آنها خبر دارند، باید گذشت! طرفه اینکه در ادامه، برخی از این جماعت اندک که هنوز حتی در سرایش ترانه و تصنیف هم به سطحی قابل قبول نرسیده بودند، در مجموعههای تحت مدیریت خودشان، پرچم آهنگسازی هم بلند کردند و قاعدتاً از عوایدش هم بهرهمند شدند! میدانید چرا؟ سرمستی حاصل از احساس قدرت و لابیگری، باعث شده که این افراد، بدون ترس از اتلاف بودجه و امکانات، و البته با دستهبندی خودمحورانه، به خود معدودشان اجازه بدهند هر کاری بکنند و در حالی که همهجا هستند، طلبکار همه و حتی دور ماندگان از مناصب و مراکز هم باشند.
متأسفانه جریان تازه زیادهخواهی این جماعت، در عین ناباوری، در روز عاشورای حسینی به اوج خود رسید؛ جایی که حتی مجری باسابقه تلویزیون هم متوجه بوی تند حرفهای یکی از دو مهمانش شد و تقلاهای نهچندان پسندیده او را که باطن نجیب و شهرستانیای هم دارد، به احترام شهدای کربلا قطع کرد و ناکام گذاشت؛ زیرا بهدرستی دریافته بود و حالا دیگر باید ورود کند و بیش از این اجازه ندهد که حرمتها در شبکه یک رسانه ملی شکسته شود. این روزها پرسش مهم و اصلی خیلیها این است که این گروه، دنبال چه میگردند و با چه هدفی پی تشکیل این تشکیلات جدید هم هستند.
به زعم نگارنده، پاسخ، روشن است. این چند نفر فارغ از تلاش برای نزدیک شدن به آنچه آرزویش را داشتهاند و دارند، مراقب هستند که دستگاههای متبوعشان بیش از این، از چشم نیفتد. چگونه!؟ روشن است: در مقایسه. در دیدار عید غدیر شاعران با رئیسجمهور هم با لحنی که ربطی به فرهنگ و منطق ندارد، همهی فعالیتهای انجامشده در شعر را به هیچ بینگارند و در هر جلسهی دیگری هم این موضوع را پی بگیرند. اینها میدانند که به رغم تعدد مراکز و امکاناتی که در اختیار دارند، نهتنها نتوانستهاند به مقصود، نزدیک شوند بلکه روز به روز، تنزل داشتهاند؛ پس سعی دارند با چوب کردن لای چرخ هر کس دیگری که کاری میکند، مانع هر اتفاق دیگری شوند. ناکامی این عزیزان در فعالیتهایشان، کاملاً قابل درک است؛ از تلنبارشدن و خمیرشدن کتابهای انتشاراتشان در انبارها گرفته تا شنیدهنشدن انبوه تولیدات موسیقایی پرهزینه، توفیقنیافتن در جوایز مختلف ادبی مگر با اعمال فشارهای مختلف و از همه مهمتر، برخورد محدود یکسویه در تربیت نسل تازه.
و اگر میگویند نه، آمار واقعی فعالیتهای آموزشیشان را منتشر کنند که مشخص شود سال به سال، چقدر کاهش و ریزش داشته است. اما اصلیترین پرسش: آقایان! مگر قرار نبود به فرموده مقام معظم رهبری شما دولتی نباشید؛ پس اینهمه شعبده چیست!؟ ظاهراً این گروه، حالا که سهمی از معاونتها و ادارهکلها نیافتهاند، تصمیم گرفتهاند حداقل یکی از این دو را اختصاصاً برای خود تولید کنند و با یک تیر، دو نشان بزنند؛ هم بر کرسیهای بیشتر و بلندتری بنشینند؛ غافل از اینکه دیگر سوسویی در چراغشان افروخته نیست؛ با تغافل نسبت به این بزرگ که نسخهی مد نظرشان چند سال پیش در رفتاری عجیب، پیچیده شد و در قائممقامی شعر که چیزی از قبیل ایدهی امروزی آنان بود، جز مضحکه و افتضاح به بار نیاورد. عزیزان! اگر توفیق در طول و عرض دم و دستگاه بود که شما ناتوانستهها حالا باید موفقترینها باشید! و البته که پایان این ماجرا هم مثل روز روشن است؛ این بار دیگر زعمای فرهنگ که زیر و بالای فعالیتهای این گروه را رصد کردهاند، اجازه نمیدهند که چنین هزینه گزافی یک بار دیگر پرداخته شود.
ای کاش این گروه ارجمند به جای اینهمه تکاپوی پوچ، به فکر ارتقای ساختاری و ماهوی مراکزی باشند که در آنها کاملاً مختارند.»
خبرگزاری مهر اینمطلب را در راستای انعکاس صداهای مختلف منتشر کرده و برای انتشار نظرات متفاوت با اینمقاله نیز اعلام آمادگی میکند.