نوای مرثیههای فاطمی در تالار وحدت / علی از آن تو باشد تو هم از آن علی + فیلم
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سوگواره شعر فاطمی با نام «محبوبه خدا» شب گذشته در تالار وحدت تهران برگزار شد. بر اساس این گزارش، یازدهمین سوگواره شعر فاطمی در دو شهر تهران و قم برگزار شد، در این برنامه سیدعلی موسوی گرمارودی، سعید بیابانکی، محمود حبیبی کسبی، جواد محمد زمانی، سیدمحمد جواد شرافت، عباس شاهزیدی، محمدجواد الهی پور، محمدمهدی خانمحمدی و سید حمیدرضا برقعی به شعرخوانی پرداختند.
ابتدا مجری برنامه با دعوت از حجتالاسلام محمدزمانی از او خواست شعر بخواند؛
تو دعا کن...
هستی ما چو پلک وا میکرد به حضور تو التجا میکرد
ما ندیدیم خلقت خود را لب تو شرح ماجرا میکرد
کیمیا بود نقره اشکت که مس قلب را طلا میکرد
ای تبار زلال! مهریهات، آبها را گرانبها میکرد
بانوی زندگانی ساده با تو دنیا چگونه تا میکرد
دست تو آب میکشید از چاه دست تو گندم آسیا میکرد
و لبان تو سایه در سایه باز همسایه را دعا میکرد
و چنین «انما یرید الله» جلوه تنها در این کسا میکرد
ما در این باغ گل، وطن کردیم عمر خود نذر پنج تن کردیم
عطر گلهای آرزو داری یک بغل یاس پیش رو داری
ای پیاله پیاله خم غدیر ای که کوثر سبو سبو داری
گل داودی بهشت خدا که مناجات در گلو داری
ما نداریم آبرو، بانو! تو دعا کن که آبرو داری
تو دعا کن که از دعای تو نور میکشد شعله تا به وادی طور
ای پر از شوق تو صدای علی از تو سرشار لحظههای علی
باحضور تو نقش بر آب است نقشهها بهر انزوای علی
ای که مثلت نمیشود هرگز هیچکس هیچکس برای علی
جان خود را گرفتهای بر دست همه عمر پا به پای علی
گفتی این جان مگر چه میارزد جان زهرا شود فدای علی
این ز پیوندها فراتر بود امتزاج غدیر و کوثر بود
در ادامه عباس شاهزیدی شعری اینگونه خواند؛
یارب نرسد آفتی از باد خزانش آن یاس که شد دیده نرگس نگرانش هربار که میخواستم از او بنویسم دیدم که حیا کرده به صد پرده نهانش در پرده ابهام، زبان شعرا سوخت از بسکه ندیدند کران تا به کرانش ناموس خدا بود که میخواست نبیند اندازه یک بیت به شعر دگرانش میخواست که قدرش نشود بر همه معلوم مانند شب قدر به ماه رمضانش آن قدر عزیز است که از سوی خدا نیست غیر از ملک وحی کسی نامهرسانش وقتی که به در میزند از شوق بلند است از سینه جبریل صدای ضربانش سرچشمهاش از مائده «بضع منی» ست خونی که دویدهست میان شریانش... کوثر غزلی نیست که آسان بتوان گفت جایی که خدا سوره فرستاده به شانش یعنی که پس از «ان علیا ولی الله» یک فاطمه کم داشت مؤذن به اذانش این سوره مکی مدنی، نبض رسول است نفسیست که مانند نفس بسته به جانش زهرا ملکی بود که نازل شد و برگشت بیهوده در این خاک نگیرید نشانش... والعصر... که فرزند همین فاطمه، مهدیست ما منتظرانیم، خدایا برسانش سیدعلی موسوی گرمارودی نیز برای شعرخوانی دعوت شد و پیش از شعرخوانی گفت: از اولین سالهای شاعریام یک سروده نیمایی داشتم، در واقع همان سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در دورانی نوجوانی آن را سروده بودم. او شعر «پناه» را خواند.
یک روز تا شامگاه دیر
ماندم کنار پنجره بسته اتاق
وز پشت شیشهها
آن دورهای دور
و...
وی مثنوی کوتاهی را که برای حضرت زهرا (س) سروده بود تقدیم حاضران کرد؛
چو موج از سفر ماهتاب میآید از آب و آینه و آفتاب میآید
نمیتوان چو به خورشید روبرو نگریست به روز واقعه هم با نقاب میآید
دریچهای بگشا سوی آن طلیعه نور سپیده سحری با شتاب میآید
دری به باغ نبوت گشود از گل سرخ شگفت نیست که بوی گلاب میآید
صدای فاطمه در کائنات پیچیدهست صدا بزن که ببینی جواب میآید
گلی که سایه فتد بر تنش ز پای نسیم چه بر سرش ز هوای خراب میآید
خطابه تو که خون گلوی مرغ حق است چو آیههای خدا با کتاب میآید
فدک بهانه حقجویی و اراده توست خروش بر ستم چیره راه ساده توست
پدر به دست تو گر مینهاد بوسه بهجاست که دست پاک تو و همسر تو دست خداست...
چقدر سادگی زندگیت شیرین است بساط خانه تو لیف ساده خرماست
تمام مهر تو آب است و چند درهم سیم همان که در نظرت هیچ نیست، این دنیاست
محل زندگیات یک اتاق روشن و سبز به طول مهر، به ابعاد پاکی و تقواست
تو آنچنان و... بیا حشر و نشر ما بنگر اگر که شیعه بمیرد ز شرم روت رواست
خدا کند ز تو نوری رسد به باور ما ز مهر، سایهات افتاده باد بر سر ما
سعید بیابانکی هم شاعری بود که مرثیهای را خواند؛
نام تو ریخته است شکر در ترانهام بوی تو شور در غزل عاشقانهام از جمله داغهای جهان، داغت ای عزیز! آورده ابرهای جهان را به خانهام باور نمیکنم که تو باشی، عزیز من! کوهی که آرمیده چنین روی شانهام باور نداشتم که غم نازنین تو آشوب افکند به من و آشیانهام دریای دور دست که از یاد بردهای نام مرا که دورترین رودخانه ام دستی برآر و مثل اناری مرا بچین ترسم که انتظار کند دانه دانهام
محمدجواد الهیپور شاعر جوانی بود که سرودهاش در تالار وحدت شوری به پا کرد.
نور قلب مؤمن از زهراست گرما از علی هستیام را از خدا دارم خدا را از علی از نفس افتاده ایمان در خیال وصل او در مسیر بندگی جا مانده دنیا از علی بغض دارد عشق وقتی صبر مهری بر لب است بر نیاید از کسی این صبر الا از علی
محمود حبیبی کسبی شاعر دیگری بود که در برنامه محبوبه خدا این سروده را خواند؛
دلیل خلقت جهان همه جهان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
نساء و کوثر و تکاثر و دخان فدای تو
فداییت محمد و علی است جان فدای تو
سیدمحمدجواد شرافت از شاعران استان قم نیز شعر خود را به بانوی دو عالم تقدیم کرد؛
ای شکوهت فراتر از باور ای مقامت فرا تر از ادراک وصف تو درک لیله القدر است فهم ما از تبار «ما ادراک» ** کوثری، بی کرانه دریایی ما و ظرف حقیر این کلمات باید از تو نوشت با آیات باید از تو سرود با صلوات ** آیه در آیه وصف تو جار یست فتلقی، مباهله، کوثر در دل انما یرید الله در «فصل لربک وانحر» ** از بهشت آمدی به هیئت نور عطر سیبت وزید در هستی تو گل... نه، تو نوبهار... نه تو بهشت دل پدر هستی ** پدر و مادرم فدای شما مادری کردهای برای پدر چشم بد دور، چشم شیطان کور دست تو بود و بوسههای پدر ** از بهشت آمدی و روشن شد سرنوشت دل علی با تو بی تو کم بود در تمام جهان نیمه دیگرش ولی با تو... ** وصف ذات تو و صفات علی وصف آیینه است و آیینه غربت و خنده ی تو و دل او قصه ی گرد و دست و آیینه ** خانه میشد بهشتی از احساس با گل افشانی بهاری تو عاطفه با تمام دل میزد بوسه بر دست خانه داری تو ** خانه از زرق و برق خالی بود از صفا عاشقی محبت پر داشتی ای کلیددار بهشت پینه بر دست، وصله بر چادر ** از بهشت آمدی و آوردی یازده سوره بهشتی را مصحف سرنوشت خود دیدیم سورههایی که مینوشتی را ** نسل تو نوح با شکوه نجات نسل تو خضر آسمانی راه جلوهای از دم تو را دیدیم در مسیحی به نام روح الله ** روز مادر شده دلم با شوق پر زده در هوای تو مادر منم و وسعت بهشت خدا منم و خاک پای تو مادر ** آرزو دارم این که بنشینم لحظهای در جوار تو اما... آرزو دارم این که بگذارم شاخه گل بر مزار تو اما... ** آه در حسرت زیارت تو دل ما آشنای دلتنگی است حرم دختر کریمه تو شاهد لحظههای دلتنگی است ** روز مادر شده به محضر تو آمدم پا به پای این کلمات هدیه ی من برای تو اشک است هدیه ی من برای تو صلوات
سید حمیدرضا برقعی آخرین شاعری بود که شعرخواند، برقعی با همان شور همیشگی سوگوارهای را تقدیم حضرت زهرا (س) کرد که حاضران بارها با ابیات آن گریستند.
شنیده میشود از آسمان صدایی که...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که...
نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که...
نوشت نام تورا، نام آشنایی که
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل قصیده نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر میداشت
چرا که روی زمین واژه وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژهها کشیده تورا
گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا
که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند وآنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگیات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیرو نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود
درون خانه تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
به نان خشک علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره میخواهم
اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمدهام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بیکرانه توست
اجرای این برنامه با نجمالدین شریعتی بود و در پایان مراسم عبدالرضا هلالی و محمدحسن پویانفر به مداحی و مرثیهخوانی پرداختند.
در ادامه مرثیهخوانی محمدحسین پویانفر را ببینید.
انتهای پیام /
شعر قم تهران محبوبه خدا