هشتادمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی؛ از فاجعه تا درس عبرت جهانی

دنیای اقتصاد: آن روزها، جهان درگیر یکی از خونینترین و ویرانگرترین جنگهای تاریخ بود. جنگ جهانی دوم که میلیونها کشته و زخمی داشت، با ظهور بمبهای اتمی وارد مرحلهای جدید و وحشتناک شد. نخستین بمب، به نام «پسر کوچک»، در آسمان هیروشیما منفجر شد و شهری مملو از زندگی و انسان را در چند ثانیه به ویرانهای بدل کرد.
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ 6 اوت 1945، روزی که جهان برای همیشه تغییر کرد. هیروشیما، شهری در ژاپن، در کمتر از یک چشم بر هم زدن با انفجاری مهیب ویران شد؛ انفجاری که دستکم 140 هزار نفر را در همان لحظات نخست کشت و صدها هزار نفر دیگر را در سالهای بعد با رنج و بیماریهای ناشی از تشعشعات اتمی روبهرو ساخت.
سه روز بعد، بمب دیگری در ناکازاکی منفجر شد و بار دیگر مرگ و نابودی را به این کشور وارد کرد. این دو بمباران، شوک نهایی برای ژاپن بود تا فقط شش روز پس از بمباران ناکازاکی، تسلیم شود و جنگ جهانی دوم به پایان برسد.
فاجعهای بیسابقه
آن روزها، جهان درگیر یکی از خونینترین و ویرانگرترین جنگهای تاریخ بود. جنگ جهانی دوم که میلیونها کشته و زخمی داشت، با ظهور بمبهای اتمی وارد مرحلهای جدید و وحشتناک شد.
نخستین بمب، به نام «پسر کوچک»، در آسمان هیروشیما منفجر شد و شهری مملو از زندگی و انسان را در چند ثانیه به ویرانهای بدل کرد. سه روز بعد، بمب «مرد چاق» ناکازاکی را هدف گرفت و بار دیگر فاجعهای بیسابقه را رقم زد.
یاد و خاطره جانباختگان این دو انفجار، امروز همچنان در ذهن مردم ژاپن زنده است. به آنهایی که توانستند زنده بمانند، «هیباکوشا» میگویند؛ کسانی که زخمهای جسمی و روحی این فاجعه را تا پایان عمر با خود حمل کردند. آنها نه فقط نماد درد و رنج، بلکه نماد صلح و هشدار به جهان هستند که هیچگاه نباید چنین فجایعی تکرار شود.
توموکو ماتسو، که در سال 1945 تنها 12 سال داشت، یکی از این بازماندگان است. او در ناکازاکی بود که بمب منفجر شد و با خاطرهای وحشتناک از آن روز میگوید: «صدای انفجار چنان عظیم و غیرقابل توصیف بود که تا آخر عمرم فراموش نمیکنم.» خواهر بزرگترش، ایکو، به سختی توانست زنده بماند اما در نهایت بر اثر درد و رنج ناشی از این فاجعه جان سپرد. توموکو حالا 92 سال دارد و داستان زندگیاش را برای نسلهای بعد روایت میکند، تا یاد کسانی که جان باختند همیشه زنده بماند.
ژاپن پس از فاجعه؛ سایه آمریکا و تحول هویت
بعد از جنگ، ژاپن به سرعت در زیر چتر امنیتی آمریکا قرار گرفت. بیش از 50 هزار سرباز آمریکایی در این کشور مستقر شدند و ژاپن خود را از منازعات نظامی دور نگه داشت. قانون اساسی ژاپن، که در دوران اشغال آمریکا تدوین شد، صراحتاً جنگ را به عنوان ابزاری برای حل اختلافات محکوم کرد. این تعهد به صلح، هشت دهه است که بخشی از هویت ژاپن است.
اما امروز، این هویت آرام آرام در حال تغییر است. تهدیدهای منطقهای و جهانی، از برنامههای هستهای کره شمالی تا افزایش تنشها با چین، باعث شده ژاپن بیش از گذشته به مسائل امنیتی و دفاعی فکر کند. ژاپن که سالها به عنوان کشوری غیرنظامی شناخته میشد، در سالهای اخیر حضور نظامی خود را پررنگتر کرده است؛ از اعزام کشتیهای جنگی به تنگه تایوان تا مشارکت در رزمایشهای مشترک با آمریکا و کشورهای منطقه.
با وجود تغییرات، مخالفت با سلاحهای هستهای در ژاپن کماکان قوی است. «نیهون هیدانکیو»، سازمانی متشکل از بازماندگان هیروشیما و ناکازاکی که از سال 1956 فعالیت میکند، همچنان به دنبال جهانی عاری از تسلیحات هستهای است. این سازمان در سال 2024، به پاس تلاشهای بیوقفهاش برای آگاهسازی جهانی و فشار بر دولتها برای منع استفاده از سلاحهای هستهای. موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد.
هشتاد سال پس از فاجعه؛ چه درسی برای جهان مانده است؟
اما دنیای امروز، دنیای پیچیدهای است. بازدارندگی هستهای، یعنی اطمینان دادن به دشمن که هرگونه حمله هستهای با پاسخ هستهای مواجه خواهد شد، شاید از وقوع جنگ اتمی جلوگیری کرده باشد، اما همزمان باعث افزایش تنشهای معمولی و درگیریهای منطقهای شده است؛ همانطور که در اوکراین و خاورمیانه شاهد آن هستیم. کارشناسان معتقدند این «پارادوکس امنیتی» هنوز هم چالشی بزرگ برای صلح جهانی است.
امروز، در سالگرد هشتادمین سال بمباران هیروشیما و ناکازاکی، یاد و خاطره این روزهای تاریک برای ژاپنیها و جهانیان فرصتی است برای تفکر درباره هزینه وحشتناک جنگ و اهمیت صلح. رهبران ژاپن و آمریکا در مراسم یادبود شرکت کرده و بر تداوم همکاری و همبستگی خود تأکید کردند، اما در عین حال بر لزوم آمادگی دفاعی و توجه به تغییرات منطقهای نیز تأکید دارند.
هشتاد سال پیش، جهان شاهد فاجعهای بود که به روشنی نشان داد انسانها چگونه میتوانند به وسیله فناوریهای پیشرفته، خود و دیگران را نابود کنند. هیروشیما و ناکازاکی نه فقط یادآور این فاجعه، بلکه هشداری است برای نسلهای بعد که هرگز اجازه ندهند چنین فاجعهای دوباره تکرار شود.