هشدار و حسرت بزرگ هنرمندان در سالروز تولد «تئاتر شهر»
تعدادی از هنرمندان تئاتر همزمان با سالروز تولد تئاتر شهر، هم دریغ و حسرت خود را از وضعیت دردناک این مجموعه بیان کردند و هم هشدار بزرگ خود را بابت رسیدگی هر چه سریعتر به آن عنوان کردند.
به گزارش ایسنا، هشتم بهمن ماه سالروز راهاندازی مجموعه تئاتر شهر است. ساختمانی که نه تنها برای اهالی تئاتر جایگاه مهمی دارد بلکه به دلیل معماری منحصر به فرد خود که آن را به ساختمانی یگانه تبدیل کرده، یکی از نمادهای مهم شهر تهران به شمار میآید. اما این ساختمان که در فهرست میراث ملی و فرهنگی هم به ثبت رسیده، در سالیان عمر خود با ناملایمات بسیار رو به رو شده است. به گونهای که امروزه بخشی از هنرمندان و فرهنگدوستان کشور باور دارند بیاعتنایی به این مجموعه، نمیتواند غیرعمد باشد.
ایسنا به انگیزه سالروز تولد تئاتر شهر با سه تن از هنرمندان تئاتر که در روزهای پرفروغ تئاتر شهر در این بنا فعالیت داشتهاند، به گفتگو نشسته و دغدغههای آنان را بابت وضعیت غمانگیز تئاتر شهر جویا شده است.
همه شهرهای مهم دنیا به «تئاتر شهر» خود مینازند
رضا کیانیان که از پیش از انقلاب تا به امروز با بازی در بخشی از آثار درخشان تئاتر شهر در سالنهای گوناگون این مجموعه روی صحنه رفته، از ناملایماتی سخن میگوید که در طول سالیان متمادی بر تئاتر شهر رفته است.
او معتقد است اگر تاریخنگاری تاریخچهای درباره تئاتر شهر بنویسد، معلوم میشود در طول این همه سال چه بلاهایی که بر سر این مجموعه آمده است!
کیانیان به ایسنا میگوید: قاعدتا «تئاتر شهر» در هر شهری، پیشانی فرهنگی آن شهر محسوب میشود و این چنین است که همه شهرهای مهم دنیا به «تئاتر شهر» خود مینازند. از سوی دیگر همه میدانیم که سینما فرزند تئاتر است و تمام مکاتب مهم از تئاتر به سینما رفتهاند. بنابراین اهمیت تئاتر و «تئاتر شهر» هر شهری کاملا مشخص است.
این بازیگر در ادامه ماجرایی منسوب به پیتر بروک، کارگردان سرشناس تئاتر جهان نقل میکند.
کیانیان هرچند درباره درستی این داستان تردید دارد ولی این را میداند که چنین ماجرایی حتی اگر هم صحت نداشته باشد ولی نشانگر اهمیتی است که «تئاتر شهر» در هر شهری دارد.
او این داستان را این چنین تشریح میکند: گفته میشود پیتر بروک که برای اجراهایش بازیگرانی از کشورهای گوناگون دعوت میکرد، برای اجرای یکی از نمایشهایش به دنبال چند بازیگر ایرانی، به ایران سفر میکند. بروک از یک راننده تاکسی میخواهد که او را از هتل محل اقامتش به تئاتر شهر برساند ولی وقتی متوجه میشود آن راننده، نشانی تئاتر شهر را نمیداند، میگوید مرا برگردان! شهری که راننده تاکسیاش «تئاتر شهر» آن را نداند، تئاتر ندارد!
کیانیان در ادامه از ناملایماتی میگوید که تئاتر شهر در دورههای گوناگون فعالیت خود با آن رو به رو شده است: تئاتر شهر ما هر روز مورد یک نامهربانی قرار گرفته است. بازسازی آن به بیسلیقهترین شکلی رخ داده، به بهانه تزیینات تازه، تزیینات قدیمی آن را از بین بردند، دور تا دور آن محل تجمع معتادان و بیخانمانها شده. حالا هم که ضلع شمال و غرب آن پر از دستفروش شده که گاهی آنچنان کثیف و شلوغ هستند که فضایی ایجاد کرده که به همه چیز شبیه است به جز «تئاتر شهر».
همه جور نمایشی در تئاترشهر اجرا میشود
کیانیان از ناامنیهای دور و بر تئاتر شهر برای خانوادهها هم متاسف است: شما بگویید یک خانواده در ساعتهای پایانی شب بعد از دیدن یک نمایش، موقع خروج از تئاتر شهر، چه امنیتی دارد؟!
او تحصن هنرمندان تئاتر را در اعتراض به ساخت ایستگاه مترو در دهه هشتاد یادآوری میکند: آن زمان اعتراض کردیم که در کنار تئاتر شهر ایستگاه مترو ساخته نشود. ظاهرا اعتراض ما را پذیرفتند ولی در نهایت کار خود را کردند. یعنی تئاتر شهر هیچ اهمیتی ندارد!
کیانیان از تصاحب پارکینگ تئاتر شهر به عنوان دیگر نامهربانی که بر این مجموعه روا داشته شده هم یاد میکند: زمانی که محمود احمدینژاد شهردار تهران بود، پارکینگ تئاتر شهر را به بهانه ساخت مسجد تصرف کردند و بعد دیدیم در دوره شهرداری قالیباف، به جای آن پارکینگ مجتمعی فرهنگی ساختند، مکانی که بیاستفاده مانده است و فقط در این بین پارکینگ تئاتر شهر از بین رفت!
این بازیگر از تلاشهای شورای شهر قبلی برای سر و سامان دادن به وضعیت پیرامونی تئاتر شهر هم میگوید: شورای شهر پیشین تلاش کرد اطراف تئاتر شهر را پاکسازی و دستفروشان را از دور و بر آن دور کند ولی عمرش قد نداد که این کار را به انجام برساند در صورتی که در همان تحقیقاتی که در آن مقطع انجام شد، معلوم شد کل پارک دانشجو جزو محدوده تئاتر شهر است و اگر به این مجوعه باز گردانده شود، میتوان فضای آن پارک را هم که دچار انواع فسق و فجور است، از وضعیت اسفانگیز فعلی نجات داد.
کیانیان در ادامه سری هم به داخل تئاتر شهر میزند و از آثاری سخن میگوید که در این چند ساله در این مجموعه روی صحنه رفتهاند، مجموعهای که زمانی کار کردن در آن نهایت آرزوی هر هنرمند تئاتری بود: اگر به اجراهای تئاتر شهر نگاهی بیندازید، خواهید دید که همه جور نمایشی در آن به صحنه میرود در حالیکه انتظار میرود این مجموعه، محل کار هنرمندان شاخص و آثار درجه یک باشد نه اینکه مانند یک تئاتر کوچک خصوصی همه جور کاری در آن اجرا شود. متاسفانه نه تنها فضای بیرونی تئاتر شهر بلکه فرهنگ درونی آن هم از بین رفته و حالا ساختمانی ترکخورده برایمان باقی مانده که ممکن است هر دم ترکهایش بیشتر هم بشود.
کیانیان با همه اینها نومید نیست و معتقد است هنوز هم فرصت داریم تا تئاتر شهر را به جایگاه و هویت اصلی خود بازگردانیم تا بار دیگر پیشانی فرهنگی شهر ما شود.
کدام مسئول میتواند تئاتر شهر دیگری بسازد؟!
کورش نریمانی که نمایشهای موفقی همچون «شبهای آوینیون»، «والس مردهشوران و «دن کاملیو» را در مجموعه تئاتر شهر اجرا کرده است، درحالیکه مدام از وضعیت دردناک تئاتر شهر ابراز تاسف میکند، باور دارد که با اجرای چند نمایش باکیفیت میتوان رونق گذشته را به تئاتر شهر بازگرداند تا این مجموعه بار دیگر شاهد رفت و آمد و استقبال تماشاگران باشد.
او از موضوعی دیگر سخن میگوید؛ اینکه وضعیت تئاتر شهر به حال و هوای هنرمندان و اوضاع و احوال کلی تئاتر بسیار وابسته است:«هر زمان که در تئاتر گشایشی رخ داده و فعالان تئاتری در آرامش و رفاهی نسبی - چراکه آرامش کامل هرگز اتفاق نمیافتد - فعالیت کردهاند، تئاتر شهر هم حال و روز بهتری داشته است.
نریمانی اما دغدغه مهمترش بنای مجموعه تئاتر شهر است: «ساختمان این مجموعه هم از نظر معماری منحصر به فردش و هم پیشینه و وجهه فرهنگی خود باید بسیار بیش از این مورد توجه قرار میگرفت چراکه یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی و ملی ماست که باید حفظ میشد وگرنه در آیندهای نه چندان دور دچار استهلاک و فرسودگی میشود.
او معتقد است بلای اصلی که تئاتر شهر را تهدید میکند، سهلانگاری درباره مراقبت از بنای این مجموعه است و حل این مساله در حیطه اختیارات هنرمندان تئاتر نیست.
نریمانی دوره شهرداری محمود احمدینژاد را سرآغاز دوران بیتوجهی به تئاتر شهر میداند: «از همان زمان سنگ بنای بیمهری به تئاتر شهر گذاشته شد و به بهانه ساخت مسجد، پارکینگ این مجموعه تصرف شد. وقتی اسم ساخت مکانی مقدس مانند مسجد میآید، افراد نمیتوانند ادعایی داشته باشند در حالیکه همان زمان هم همه میدانستند در مجاورت تئاتر شهر مسجدی ساخته نخواهد شد بلکه متجمعی تجاری سردر میآورد و نتیجهاش هم همین ساختمان بدریخت و بیهویت است که نه مسجد است و نه مکان هنری پر رونقی.
مسئولان بابت تئاتر شهر به مردم پاسخگو باشند
نریمانی ابراز تاسف میکند: هر جای دنیا ساختمانی مانند تئاتر شهر داشتند، دور و برش را خلوت میکردند تا این بنا بیشتر به چشم بیاید و مدام به امکانات و تزییناتش اضافه میکردند تا همواره به روزتر و چشمنوازتر باشد ولی ما مدام این مجموعه را به بهانههای گوناگون خفه کردهایم در حالیکه این بنای تاریخی و هنری، تکرار شدنی نیست. کدام یک از مسئولان شهری یا دولتی یا نمایندگان مجلس انگیزه و توان ساخت مجموعه دیگری نظیر تئاتر شهر را داشتهاند؟! بنابراین باید از آنچه داریم، مراقبت کنیم نه اینکه در جهت نابودیاش بکوشیم.
او از بازار مکارهای سخن میگوید که دور و بر تئاتر شهر راه افتاده است: شاید تعدادی از این دستفروشان و کسانی که انواع خوراکیها را میفروشند از روی ناچاری جلوی تئاتر شهر بساط کرده باشند ولی میبینیم پیرامون این مجموعه را به چه روزی انداختهاند! یعنی در تمام این سالها گذر شهرداران تهران یا دیگر مسئولان به چهارراه ولیعصر نیفتاده که حال و روز تئاتر شهر را ببینند؟! در این دوره هم که بعید به نظر میرسد کسی در شهرداری دغدغهای برای این بنا داشته باشد.
این کارگردان تاکید دارد هر مسئولی که میخواهد نامی نیک از خود بر جای بگذارد، فکری به حال این ساختمان زیبا و یگانه بکند که این چنین زار و نزار رها شده است.
نریمانی در ادامه حقی را یادآوری میکند که ملت از مسئولان مطالبه دارد: «مسئولان ما فراموش میکنند مجموعه تئاتر شهر یک بنای ملی و فرهنگی است و باید در برابر حفظ و نگهداری از آن به ملت پاسخگو باشند.»
او که در جای جای سخنان خود دریغ و حسرتش را از وضعیت دردناک مجموعه تئاتر شهر بیان میکند، ادامه میدهد: درست است که تئاتر شهر روزگاری محل اجرای بهترین آثار نمایشی ما بوده، درست است که این مجموعه در سالهای دورتر کعبه آمال و پاتوق هنرمندان و تماشاگران تئاتر بوده است، اینها همه به جای خود، بحث اصلی ما در این مقطع، نگهداری از این بناست که نه تنها برای جامعه تئاتری بلکه برای هر کسی که دغدغه میراث ملی و فرهنگی را دارد، مهم است و پرسش اصلی این است که چگونه میتوانیم توجه مسئولان کشور را به اهمیت این میراث ارزشمند جلب کنیم؟!
فقط نامهربانی نکردند، بلکه تئاتر شهر را خراب کردند
کافی است عکس اماکن فرهنگی را در گذشته و امروز مقایسه کنیم. به وضوح دیده میشود که مسئولان فرهنگی و شهری ما چقدر نسبت به این اماکن نامهربان بودهاند یا مخرب عمل کردهاند که در مورد تئاتر شهر باید گفت کار از نامهربانی گذشته و بشدت مخرب عمل کردهاند. بنابراین طبیعی است که فکر کنیم تعمدی برای نابود کردن این بناها وجود دارد.
او با ابراز تاسف از اینکه بسیاری از مسئولان، شایستگی مقامهای خود را ندارند، اضافه میکند: نمایندگان مجلس هم با اینکه نمایندگان ملت هستند ولی نه دغدغه رسیدگی به بنایی مانند تئاتر شهر را دارند و نه توانمندی و شهامت آن را دارند که اجازه سوءاستفاده از این مکانها را ندهند که اگر چنین بود، این ساختمان بدریخت هرگز به جای پارکینگ تئاتر شهر ساخته نمیشد. بنابراین خیلی طبیعی است که فکر کنیم بسیاری از مسئولان شهری، نمایندگان مجلس و مسئولان دولتی از خودشان سلب مسئولیت کردهاند.
نریمانی سپس مثالی میزند: مجلس شورای اسلامی هم در مرکز شهر قرار گرفته که محل رفت و آمد بسیاری از مردم است. آیا نمایندگان مجلس اجازه میدهند فقط یک روز اطراف مجلس، وضعیتی شبیه تئاتر شهر پیدا کند؟! بنابراین طبیعی است که فکر کنیم آنان دغدغه فرهنگ و هنر را ندارند که اگر داشتند، در حفظ مکانهایی مانند تئاتر شهر میکوشیدند.
او تاکید میکند: به هر حال تئاتر شهر چه نمایندگان مجلس، مسئولان دولت و مسئولان شهری بخواهند و چه نخواهند، از نظر پیشینه فرهنگی، تاریخی و چشمنوازی، بنایی است یگانه و خار چشم کسانی است که نمیتوانند نظیر آن را بسازند و هر چه تلاش کنند نگاه هنرمندان را از این ساختمان دور کنند، نمیتوانند موفق شوند.
نریمانی هرچند در این سالها در سالنهای دیگری به جز تئاتر شهر هم نمایش اجرا کرده است ولی همچنان دوستدار اجرا در این مجموعه است و سخنان خود را این گونه به پایان میبرد: از خدا میخواهم که باز هم نمایشهایم در این مجموعه اجرا بشوند که همواره دوستداشتنی است حتی اگر تئاتر در آن اجرا نشود ولی آنچه در اطرافش میگذرد، واقعا غم انگیز است.
بیاعتنایی به تئاتر شهر تعمدی است
افسانه ماهیان که پیشتر به عنوان بازیگر و حالا به عنوان کارگردان در تئاتر شهر فعالیت داشته، او معتقد است در سالهای اخیر نه تنها تئاتر شهر که دیگر مکانهای فرهنگی ارزشمندمان هم از نظر فیزیکی و هم از نظر هویتی و معنوی دچار آسیب شدهاند.
این کارگردان از بیتوجهی مدیران به اماکن فرهنگی متاسف است و تاکید دارد که مجموعه تئاتر شهر فقط به دلیل معماری خاصش اهمیت ندارد بلکه این مکان مهمترین مجموعه نمایشی کشور و نماد تئاتر ماست که نمیتوان بر پیشینهاش خط بطلان کشید اما متاسفانه سال به سال عاری از هویت شده است و این مساله ناشی از سیاستگذاریهای نادرست فرهنگی و معضل مدیریتی است.
ماهیان که معتقد است بیاعتمایی به تئاتر شهر نمیتواند غیرعمدی باشد، در این زمینه توضیح میدهد: گویی میخواهند تئاتر شهر مدام کوچکتر شود. وقتی به این مجموعه اهمیتی داده نمیشود، طبیعی است که فکر کنیم این کمتوجهی تعمدی است.
جسد سه موش را در پشت صحنه پیدا کردیم
او سپس آسیبهایی را که تئاتر شهر در طول سالیان متمادی متحمل شده یادآوری میکند: چرا بازسازی این مجموعه این همه زمان برد؟ چرا این مجموعه در بازسازی خود این چنین لطمه خورد. چرا هویت آن را این گونه عوض کردهاند. روزگاری آرزوی همه هنرمندان تئاتر، اجرا در تئاتر شهر بود ولی حالا این خاصیت از آن گرفته شده و تئاتر شهر با سالنهای خصوصی تازه تاسیس تفاوتی ندارد. مگر چند مجموعه مانند تئاتر شهر داریم که این چنین با آن رفتار میشود.
این کارگردان که همچنان علاقه دارد نمایشهایش را در تئاتر شهر اجرا کند، میگوید: تئاتر شهر هنوز برایم در اولویت است اما دو سال پیش وقتی برای اجرای نمایش «بچه» به تالار چهارسو رفتیم، با پشت صحنهای فاجعهبار رو به رو شدیم؛ از کلید پریزهایی که جدا شده بود تا اتاق پشت صحنه که گروه ما خودش آن را رنگآمیزی کرد. مدیر مجموعه گفتند رسیدگی به این وضعیت در برنامهریزی ما بوده ولی این سالن مانند مسافرخانههای بین راهی رها شده بود. به همین دلیل است که معتقدم این کماعتنایی به معنای تعمدی بودن است.
ماهیان در عین حال از همراهیهای کادر فنی و دیگر کارکنان مجموعه تئاتر شهر تقدیر میکند و ادامه میدهد: جسد سه موش را در پشت صحنه تالار چهارسو پیدا کردیم و این نشان میدهد که به وضعیت تئاتر شهر سرکشی نمیشود. در حالیکه با یک سطل رنگ و تهیه چند پریز که هیچ یک هزینه بالایی هم ندارد، میشد سر و شکل پشت صحنه یکی از ماندگارترین سالنهای تئاتر این کشور را مرتب کرد.
او با ابراز تاسف از اینکه مسئولیت فردی خود را به درستی انجام نمیدهیم، اضافه میکند: فقط در حرف میگوییم تئاتر شهر ولی منتظر چه هستیم، انجام بعضی کارها نه وقت زیادی میخواهد نه انرژی بالایی و نه هزینه آنچنانی.
با دیدن پشت صحنه جگرم سوخت
این کارگردان ابراز تاسف میکند: با دیدن وضعیت غمانگیز پشت صحنه تالار چهارسو جگرم سوخت به همین دلیل گروه ما تصمیم گرفت در حد توان خود این وضعیت را سر و سامانی بدهد. اگر در کلام از دلسوزی برای تئاتر شهر میگوییم، این دلسوزی باید نتیجه عملی هم داشته باشد. اما انجام این کارها در یک پروسه اداری بوروکراتیک کارمندی قرار گرفته و این وضعیت دوره به دوره بدتر شده است. حالا هم اگر مدیران فرهنگی به داد تئاتر شهر نرسند، این مجموعه از دست میرود.
او تاکید میکند: تولد تئاتر شهر فقط به معنای تولد یک بنای زیبای دایرهای شکل نیست که تزیینات زیبایی دارد. بلکه این مجموعه از درون دارد میپوسد.
ماهیان که با نمایشهای گوناگون به کشورهای مختلف سفر کرده است، یادآوری میکند: در یکی از همین سفرها نمایش «همهوایی» را در یکی از مراکز مهم تئاتری پاریس اجرا کردیم. این مرکز در شلوغترین نقطه پاریس قرار داشت، جایی شبیه چهارراه ولیعصر خودمان اما آن تئاتر مانند یک الماس در میان آن همه شلوغی میدرخشید. در پاریس هم دستفروش و کارتن خواب و... بودند اما اجازه نداده بودند حضور آنها هویت تئاترشان را خدشهدار کند.
ماهیان ابراز تاسف میکند: همیشه به عنوان یک تئاتری از وضعیت تئاتر شهر افسوس خورده و کوشیدهام در حد توان خود کاری کنم. همیشه هم ترجیحم اجرای نمایش در تئاتر شهر یا ایرانشهر بوده است، مکانهایی که هویت فرهنگیشان تعریف شده است.
او تاکید می کند: تولد تئاترشهر هیچ معنایی ندارد تا زمانی که مدیریت آن نسبت به تمام عناصر این مجموعه احساس مسئولیت نکند. هویت تئاتر شهر یعنی گروههای خوب تئاتری، نمایشهای باکیفتی در این مجموعه اجرا کنند. کسانی که پیشتر در آن کار میکردند، حضور در تئاترشهر برایشان غنیمت بود ولی الان برای گروهها فرقی نمیکند که در تئاترشهر اجرا داشته باشند یا سالنی دیگر.
هشداری بزرگ همزمان با تولد تئاتر شهر
ماهیان در ادامه تولد تئاتر شهر را فرصتی میداند برای یک هشدار بزرگ به مدیران و خطاب به آنان میگوید: میخواهید با این مجموعه چه کنید؟! آیا میخواهید هویت فرهنگی آن را بازگردانید؟! چه برنامهای دارید تا این بنا که در ظاهر استوار است از درون هم استوار بماند؟ البته که این کار فقط از مدیران فرهنگی بر نمیآید و نیازمند همراهی مسئولان گوناگونی است.
او که خودش هم متولد هشتم بهمن ماه است، همزمانی تولدش را با تولد مجموعه تئاتر شهر خوشحالکننده و در عین حال غمانگیز میداند و میگوید: این تقارن همیشه برایم با احساسات متناقضی همراه است؛ شادی و در عین حال اندوه بابت وضعیت تئاتر شهر. حالا هم امید دارم که این سخنان درمیان مسئولان گوش شنوایی پیدا کند و مدیر فعل تئاتر شهر هم دلسوزانهتر از پیش به این بنا رسیدگی کند. فراموش نکنیم همه چیز فقط فیزیکی نیست بلکه به فکر هویت معنوی این ساختمان هم باشیم. آرزو دارم نمایش بعدیام را در تئاتر شهر اجرا کنم.
انتهای پیام