هنر تیمسازی؛ معمار نوین فوتبال ایران کیست؟
تهران - ایرنا - «فوتبال مانند هواپیماست. با افزایش سرعت، مقاومت هوا هم افزایش مییابد؛ بنابراین باید قسمت سر را سادهتر کنید!» این یکی از نقل قولهای «ویکتور ماسلوف» خالق سیستم 2-4-4 است که به احتمال کم شدن تعداد مهاجمان نوک در فوتبال آینده اشاره کرده بود.
در بخش نخست گزارشها درباره «هنر تیمسازی در فوتبال» به مربیهایی پرداختیم که با هنر خود در فوتبال یکهتازی کردند. در بخش دوم به عملکرد دو مربی میپردازیم که تاثیر بزرگی در فوتبال ما داشتند و با هنر تیمسازی خود، نگاه فوتبال ما را تغییر دادند. اما پیش از آن به «والری لوبانوفسکی» پایهگذار فوتبال علمی در باشگاه دینامو کیف خواهیم پرداخت.
مفاهیمی همچون یارگیری منطقهای و پرسینگ خشن که «ماسلوف» ابداع کرد، بهگونهای فوتبال مدرن را تحت تاثیر قرار داد که روسها هرگز خودشان هم باور نمیکردند. ایدههای او بعدها همه را متقاعد کرد و دیناموی معروف او یکی از عاشقانههای مردم سرزمینش به حساب میآید.
تفکرات و نوآوریهای «ویکتور ماسلوف» زمینه را برای موفقیتهای بزرگ تیم دینامو کیف با «والری لوبانوفسکی» به وجود آورد و الهامبخش «رینوس میشل» و «یوهان کرایف» برای «توتال فوتبال» نیز بود. متاسفانه بهرهبرداری «لوبانوفسکی» باعث شد کارهای «ماسلوف» کنار گذاشته شود و از کانون توجهات دور شود.
«والری لوبانوفسکی» که در زمان بازی، وینگر چپ آزاد بود، همیشه آدمی کمالگرا محسوب میشد. این اعجوبه سابق ریاضی، به عنوان مربی، روحیه مشابهی در پروفسور «آناتولی زلنتسوف» رئیس موسسه محلی علوم فیزیکی پیدا کرد؛ مردی که علاقهاش در استفاده از تحلیل آمار تیمی در فوتبال، پیش از اینکه این دو، نخستینبار در کنار یکدیگر قرار بگیرند، چندان مورد توجه قرار نگرفته بود.
والری لوبانوفسکیپایهگذار فوتبال علمی طعنهآمیز است، «والری لوبانوفسکی» بازیکنی که زمانی «ویکتور ماسلوف» او را دیگر نخواست و کنار گذاشت، جای او را به عنوان مربی در تیم دینامو کیف گرفت. دید «لوبانوفسکی» به فوتبال، بر پایه علم بود و با «زلنتسوف» توانست دستاوردهایی بیش از «ماسلوف» در باشگاه دینامو کیف کسب کند. او باور داشت که همه زندگی یک عدد است و در مجموع 21 سال حضورش به عنوان سرمربی دینامو کیف (در سه دوره) موفق شد؛ 30 عنوان قهرمانی به دست آورد که شامل جام در جام اروپا در سالهای 1975 و 1986 نیز میشود.
«نخستین چیزی که دنبالش هستیم دستیابی به حرکت متنوعی است که اجازه همساز شدن حریفان را با ما ندهد. اگر حریفی خود را با شیوه بازی ما همساز کرد و بدل آن را به مرحله اجرا درآورد، ما نیاز به یافتن استراتژی جدیدی خواهیم داشت. این است فلسفه فوتبال. باید با شیوه و گزینهای مختلف، حمله حریف را به اشتباه انداخت. به تعبیری باید حریف را در شرایطی قرار دهید که شما میخواهید. یکی از مهمترین ابزار اجرای این برنامه، کوچک و بزرگ کردن ابعاد زمین است.» این یکی از تفکرات «لوبانوفسکی» بود که در کتاب «اصول روششناسی توسعه مدلهای تمرین» خود به آن نیز اشاره کرده است.
تابستان سال 1347 بود «زدراوکو رایکوف» که تجربه بازی، گلزنی و دادن پاس گل در جامجهانی 1958 با تیم ملی یوگسلاوی سابق را داشت به ایران آمد؛ نگاه ما به فوتبال را تغییر داد و سیستم را وارد فوتبال ما کرد. در واقع او «معمار نوین فوتبال ایران» بود. فوتبال تیم تاج (استقلال) و فوتبال ایران را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: پیش و بعد از «رایکوف». پیش از حضور او، تنها بازی کردن مهم بود. بازیکنان در تمرینات به دویدن دور زمین و نرمش کردن اکتفا میکردند، در مدرنترین حالت پشت سر هم صف میکشیدند و به تمرین شوت میپرداختند و در پایان نیز 11 به 11 بازی میکردند.
دگرگونی تمرینها «رایکوف» تعاریف دیگری از مربیگری را در فوتبال ایران ساخت و تمرینها را دگرگون کرد. در تمرین او، گرمکردن و نرمش از بدنسازی جدا بود و تمرینهای فیزیکی را یکی از پایههای اصلی تمرین میدانست. در بدنسازی، استفاده از وزنه، هالتر و توپ مدیسنبال را رایج و تمرینها را به چند بخش تقسیم کرد.
تمرین دفاع، از تمرین حمله جدا بود و تمرین توپگیری، با تمرین حفظ توپ تفاوت داشت. تمرین برای شوتزنی و گلزنی، یک رشته جداگانه بود که باید در شرایط بازی یا نزدیک به بازی اجرا میشد. او حتی دریبل زدن را هم آموختنی میدانست. بهویژه در تیم ملی جوانان، هر روز تمرین دریبل زدن را از اصلیترین بخشهای تمرین قرار میداد.
برای ضربه سر زدن نیز تمرینهای ویژهای در نظر داشت و برای جاگیری در حالت دفاعی یا تهاجمی نیز بازیکنان را به تمرینهای تازهای وامیداشت. تکل زدن را نیز آموزش میداد. همچنین انواع توپ زدن و استپ کردن را. کارهایی که پیش از او در فوتبال ایران رایج نبود و انجام نشده بود.
شیوه تمرینهای «رایکوف» بهگونهای بود که بازیکنانش پس از گذراندن یک دوره تمرینی، مهارتهای تکنیکی، برتریهای تهاجمی و قابلیتهای دفاعی تازهای پیدا میکردند. پیش از حضورش، تمرین در فوتبال ما هفتهای سه جلسه بود. تمرین روز پیش از بازی منع میشد. تمرین فردای بازی که امروزه با عنوان ریکاوری لازمالاجرست، ممنوع بود. برنامه برای تمرین وجود نداشت زیرا ضرورت نداشت (!) او سبک فوتبال ایران را از بازی هوایی به زمینی تغییر داد و سیستم و فرهنگی را بر پایه تربیت و آموزش استعدادها بنا گذاشت که هنوز نیز آثار آن در تیم استقلال قابل مشاهده است. سیستم را وارد فوتبال ما کرد تا نامش بر اریکه فوتبال ایران بهخصوص باشگاه استقلال برای همیشه جاودانه بماند.برنامههای تمرینی «رایکوف» برای فوتبال ما برنامه تمرین آورد. تمرین اول هفته، تمرین روز دوم، تمرین روز سوم (اوج تمرین تاکتیکی) تمرین روز چهارم (با توجه بیشتر به مرور دستورهای حرکتی)، تمرین روز پنجم (با اصل قرار دادن ضربههای آزاد و پرتاب اوت) تمرین روز پیش از مسابقه (یادآوریکننده وظایف روز مسابقه). در واقع او شخصیت فوتبال ما را شکل داد.
او سبک فوتبال ایران را از بازی هوایی به زمینی تغییر داد و سیستم و فرهنگی را بر پایه تربیت و آموزش استعدادها بنا گذاشت که هنوز نیز آثار آن در تیم استقلال قابل مشاهده است. «رایکوف» سیستم را وارد فوتبال ما کرد تا نامش بر اریکه فوتبال ایران بهخصوص باشگاه استقلال برای همیشه جاودانه بماند.
جوانگرایی سریع، نخستین گام او بود و سپس اتخاذ سیستم 3-3-4 و جایگزینی آن با سیستم رایج و کلاسیک تیمهای ما در آن زمان 4-2-4 که در دوران حضور زندهیاد «حسین فکری» در فوتبال ایران گسترش یافته بود، کرد. این سیستم آنقدر کار آمد بود که خیلی زود به روش رایج سایر تیمهای باشگاهی ایران تبدیل شد.
با استفاده از بازیکنهای جوان، تیمی یکدست ساخت و با هنر تیمسازی خود، تیم تاج را به موفقیت بزرگ از جمله قهرمانی در جام باشگاههای آسیا رساند. موفقیتهای پی در پی تیم تاج در سالهای 1349 تا 1351 او را به موفقترین مربی فوتبال باشگاهی ایران تبدیل کرد.
افسانه «برانکو» در پرسپولیس پرسپولیس پس از قهرمانی در لیگ هفتم با «افشین قطبی» تا قبل از آمدن «برانکو ایوانکوویچ» در لیگ چهاردهم با هشت سرمربی داخلی و خارجی که «علی دایی» دو دوره هدایت این تیم را برعهده داشت، به جز لیگ سیزدهم که با هدایت «دایی» به نایب قهرمانی رسید دیگر هرگز نتوانست در حد مدعی ظاهر شود.
این تیم در لیگ هشتم با مربیگری «افشین قطبی، افشین پیروانی و نلو وینگادا» در رده پنجم قرار گرفت. در لیگ نهم با «زلاتکو کرانچار و علی دایی» به عنوان چهارمی دست یافت. در لیگ دهم با «علی دایی» عنوان فصل گذشته خود را تکرار کرد؛ در لیگ یازدهم با «حمید استیلی، محسن عاشوری و مصطفی دنیزلی» به بدترین رتبه تاریخ بازیهایش در لیگ برتر یعنی دوازدهم رسید.
لیگ دوازدهم را با «مانوئل ژوزه و یحیی گلمحمدی» با عنوان هفتمی به پایان رساند. لیگ سیزدهم را با «علی دایی» به نایب قهرمانی رسید و در لیگ چهاردهم با «علی دایی، حمید درخشان و برانکو ایوانکوویچ» با عنوان هشتمی به پایان رساند. حضور «برانکو» نقطه عطف تیم پرسپولیس شد و او به عنوان چهلمین سرمربی تاریخ این تیم، پنجمین کروات و چهاردهمین مرد خارجی نیمکت پرسپولیس بازسازی کرد و با هنر تیمسازی خود، این تیم را در مسیر موفقیت قرار داد.
مقابله با بازیکنسالاری در واقع «برانکو» بهترین تیم تاریخ باشگاه پرسپولیس را با هنر تیمسازی خود بنا نهاد تا این تیم با کسب پنج قهرمانی متوالی در لیگ ایران، رکورددار تاریخ بازیهای لیگ کشور شود. تیمی که پس از رفتن «برانکو» همچنان یکهتاز لیگ ایران بود. او در نخستین فصل حضورش با کنار گذاشتن چند بازیکن، شروع خوبی نداشت اما به دلیل بازی زیبای تیمش در حالی که نتیجه را واگذار کرده بود توسط تماشاگرانش تشویق و حمایت شد.
پرسپولیس بازی به بازی جان گرفت و حتی در لیگ پانزدهم میتوانست قهرمان شود اما استقلال خوزستانِ «عبدالله ویسی» فقط به لطف تفاضل گل بهتر به عنوان قهرمانی رسید و پرسپولیس «برانکو» به نایب قهرمانی رضایت داد که برای هواداران این تیم کمتر از قهرمانی نبود. «برانکو» مربی باهوشی بود و ضعف سالهای گذشته این تیم را در پدیده بازیکنسالاری دید. به این اسمها فقط دقت کنید: «رامین رضائیان، محمد احمدزاده، محسن مسلمان، مهدی طارمی، فرناندو گابریل، پیام صادقیان».
بدون تردید هر تیمی آرزوی داشتن هر یک از این بازیکنها را داشت اما «برانکو» حتی در مواقعی که این بازیکنان وزنهای برای تیم بودن را به دلیل رعایت نکردن موارد انضباطی و داشتن حواشی، از تیم کنار گذاشت. حتی در زمانی از فصل، سکوها را بر علیه خود دید اما از فلسفه خود کوتاه نیامد تا در نهایت همه معترضان به محق بودن «برانکو» اعتراف و اصرار داشته باشند. آرامش امروز تیم پرسپولیس نتیجه سالها مبارزه با بازیکنسالاری توسط «برانکو ایوانکوویچ» است. «برانکو» بهترین تیم تاریخ باشگاه پرسپولیس را با هنر تیمسازی خود بنا نهاد تا این تیم با کسب پنج قهرمانی متوالی در لیگ ایران، رکورددار تاریخ بازیهای لیگ کشور شود. تیمی که پس از رفتن «برانکو» همچنان یکهتاز لیگ ایران بود.رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا از لیگ شانزدهم به بعد دیگر تیم پرسپولیس یکهتاز فوتبال ایران شد و در همین لیگ، «برانکو» با پرسپولیس بااختلافترین امتیاز در جدول قهرمانی تاریخ لیگ برتر را بدست آورد و رکوردهای زیادی را جابهجا کرد یا شکست. او همچنین برای نخستینبار پرسپولیس را به فینال لیگ قهرمانان آسیا برد و این در شرایطی بود که پنجره نقلوانتقالات باشگاه بسته بود و «برانکو» بدون بهانهگرفتن و هیچ اعتراضی به کار خود ادامه داد و توانست یازدهمین و دوازدهمین قهرمانی پرسپولیس در لیگ سراسری ایران را نیز به همراه این تیم بدست آورد و سه هفته زودتر به عنوان قهرمانی لیگ هفدهم و هجدهم دست یابد.
دستاورد «برانکو» با پرسپولیس، سه قهرمانی پی در پی در لیگ برتر و سوپرجام، قهرمانی در جام حذفی ایران، دو بار حضور در مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا و نایب قهرمانی در این جام و سه دوره بهترین مربی لیگ برتر ایران شدن بود. با رفتن او، «گابریل کالدرون» هدایت تیم را برعهده گرفت؛ در اوایل فصل قصد داشت سیستم خود را در تیم جا بیندازد که موفق نبود و از این رو دو باره به سیستم «برانکو» روی آورد و تیم را به صدر رساند تا جای خود را به «یحیی گلمحمدی» بدهد و این مربی نیز لیگ نوزدهم و بیستم را با همان روند و تیمی که «برانکو» ساخته بود قهرمان لیگ شد.
البته این دو عنوان را باید به حساب تیمسازی «برانکو» گذاشت. در لیگ بیست و یکم، استقلال با هنر تیمسازی، مدیریت و مقابله با بازیکنسالاری «فرهاد مجیدی» به قهرمانی رسید و بسیاری از رکوردها نیز جابهجا شد.