واقعا هیچ جوان ماهری بیکار نیست؟!

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مراسم افتتاح مسابقات ملی مهارت در اصفهان با اطمینان گفت: «هیچ جوان ماهری در کشور بیکار نیست». جملهای که در نگاه نخست شاید روحیهبخش به نظر برسد، اما در واقع نمونهای کلاسیک از فاصلهی ذهن مدیران از واقعیت بازار کار است.
اگر بپذیریم که مهارتآموزی شرط لازم برای اشتغال است، آیا میتوان آن را شرط کافی نیز دانست؟ دادههای رسمی وزارتخانهای که خود آقای میدری در رأس آن است، پاسخ منفی میدهد. براساس گزارش مرکز آمار ایران در سال 1403، نرخ بیکاری در میان فارغالتحصیلان آموزشهای فنی و حرفهای بیش از 21 درصد بوده است؛ یعنی از هر پنج جوانی که مهارت آموخته، یک نفر همچنان بیکار مانده است.
در واقع، مشکل بازار کار ایران نه «فقدان مهارت» بلکه «فقدان بازار» است. وقتی تولید رشد نمیکند، سرمایهگذاری صنعتی منفی است، و بنگاههای کوچک هر ماه تعدیل نیرو میکنند، مهارتآموزی به تنهایی نمیتواند اشتغال ایجاد کند. مهارت بدون بازار مثل سوخت بدون موتور است؛ انرژی دارد اما به حرکت درنمیآید.
از سوی دیگر، نظام آموزش فنی و حرفهای کشور بهشدت از تحولات فناوری جهانی عقب مانده است. بخش زیادی از کارگاههای مهارتی با ابزار و استانداردهای دههی هشتاد کار میکنند. در چنین شرایطی، جوان «ماهر» ما در بهترین حالت آماده ورود به صنعتی است که دیگر وجود خارجی ندارد.
سخن وزیر اگر واقعاً باور اوست، خطرناک است؛ چون به معنای نفی ریشههای ساختاری بیکاری در اقتصاد ایران است. اگر هم صرفاً جملهای تبلیغاتی برای تزیین همایش باشد، باز هم از شأن وزیر کار جمهوری اسلامی بسیار دور است.
جامعه امروز ایران از وزیر انتظار دارد که به جای سخنان نمادین، آمار واقعی اشتغال مهارتآموزان، کیفیت آموزشهای مهارتی، وضعیت جذب آنان در بازار کار و از همه مهمتر شاخص فلاکت را منتشر کند.
تا زمانی که بیکاران ماهر در صف استخدام منتظرند، گفتن اینکه «هیچ جوان ماهری بیکار نیست» نادیده گرفتن واقعیت است، نه تحلیل علمی.