ورود مردم به بورس باید با استدراج و طبقهبندی سامان میگرفت
گروه اقتصادی خبرگزاری فارس - محسن سلگی؛ دکتری علوم سیاسی: رویکرد بینارشته ای در اقتصاد اخیرا فضای تنفس تازه ای یافته است. پیش تر شاهد تسلط بلامنازع «امپریالیسم علم اقتصاد» بوده ایم و اکنون هم شاهد سیطره آن هستیم؛ اما این سیطره، پارهپاره یا تعدیل شده است. پیش تر نوبل های علوم انسانی به اقتصاددانان می رسید و اکنون هم به نظریه های اقتصادی می رسد؛ لکن تفاوت آنجاست که در نوبل های اخیر، به مطالعات اقتصادی بین رشته ای بهای بیشتری داده می شود تا مطالعات اقتصادی تک رشته ای.
یکی از راه های رشد اقتصاد اسلامی، رویکرد بینارشته ای به اقتصاد است؛ این رویکرد به خصوص با وحدت که برخاسته از مبانی حکمی اسلام و فلسفه اسلامی سازگاری دارد. همچنان که نگاه اسلامی اصیل از تک ساحتی دیدن پدیده ها و تک روشی دریافتن آنها پرهیز می کند.
امپریالیسم اقتصادی (Economic imperialism) عمدتا دلالت بر آن دارد که اقتصاددان ها کوشیده اند نظریه انتخاب عقلایی را به سایر علوم اجتماعی تسری دهند. مثلا در جرم شناسی می بینید گفته می شود چرا جرم رخ می دهد؟ پاسخ این است که مجرمان هزینه - فایده (cost benefit) می کنند و اگر فایده جرم بیشتر باشد به آن ارتکاب می ورزند. توصیه سیاستی متناظر با این مسئله چنین می شود که هزینه جرم را بالا ببرید تا مشکل حل شود.
مصداق این رویکرد یکجانبه گرایانه را می توان در توصیه های سیاستی مثلا در جرم شناسی دید. در پاسخ به این پرسش که چرا جرم رخ می دهد، گفته می شود که مجرمان پیش از ارتکاب به جرم، هزینه - فایده (cost benefit) می کنند و اگر فایده جرم افزون تر باشد، مرتکب آن می شوند. راه حل هم چنین تجویز می شود که باید هزینه جرم را بالا برد.
این دست اندازی علم اقتصاد مسئله ای است که ما در ایران بعضا گرفتار آن هستیم. مصداق این گرفتاری، رفتار دولت در قبال بورس و حتی بعضا رفتار سهامداران هجوم آورده به بورس است.
مفروض دولت این بوده که افراد وارد بورس شده و سعی می کنند به منزله موجودات عقلایی سود خود را بیشینه کنند و به این طریق از حجم مشکلات اقتصادی و رکود کاسته می شود. در این سیاست گذاری، بدون توجه به مدخل هایی مانند اقتصاد رفتاری و بدون ملاحظه و درنظرگرفتن پیوست فرهنگی، با شوق و شتاب ورود سریع و سرسام آور مردم به بورس ریل گذاری شده است. اگرچه از حیث سازگاری با اسلام، بورس به مراتب بر بانک ترجیح دارد اما این نحوه ورود بی محاسبه، ناعقلانی و بی توجه به آسیب های فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی، در عین داشتن برخی سودهای ظاهری اما از زیان عمیق دور نیست.
برخی معتقدند که بورس افراد را سفته باز کرده و فرهنگ سفته بازی را بر افراد حاکم می کند. برخی هم استقبال کرده اند که بورس از آنجایی که روحیه قماربازی را در افراد ایجاد و تثبیت می کند، از آنها آرمان زدایی کرده و آنان را به تساهل در برابر سرمایه داری جهانی و مشخصا امریکا وامی دارد. در مقابل این، برخی معتقدند که افراد بورس باز رفتهرفته روحیه مقاومت شان با روحیه سودپرستی، حرص و هیجان جایگزین می شود؛ افراد، خسیس و زیاده خواه و نگران و ریزبین می شوند (من می گویم بعضا دمادم دمدمی می شوند)؛ خصوصا وقتی باید هر روز سهمشان را چک کنند که افزایش داشته و یا کاهش.
انتقاداتی از قبیل آنچه از نظر گذشت، فرضا که دقیق هم نباشد اما تردیدی نیست که به هرحال دولت در برابر واقعیت پیچیده ای مانند بورس به خصوص در وضعیت حاضر جامعه و بورس، ساده انگاری کرده و دچار نگاه تک ساحتی و سودمحور است.
سیاست دولت در سهام عدالت هم با نهاد خانواده به عنوان مهمترین کانون نظام اجتماعی اسلام ناسازگار است؛ خانواده ای که به قول دکتر عطاءالله رفیعی آتانی مجرای ولایت است و می بایست برخلاف غرب که اقتصاد و بازار را سرور و سالار کرده است، در نظام اسلامی، خانواده و بنابراین تعلیم و تربیت سرور و سالار باشد. ناسازگاری در اینجاست که می بایست سهام به سرپرست خانوار تعلق می گرفت. در برخی کشورهای غربی زوجین از هم جدا می شوند تا مستمری بیشتری بگیرند و این به سبب بی توجهی به نهاد خانواده و صیانت نکردن از آن است. مشابه آن سیاستی بود که در معافیت کفالت و طلاق های صوری والدین برای فرار از خدمت سربازی فرزند در ایران شاهد بوده ایم. در میان مباحث اقتصاد اسلامی، آسیب نرساندن اقتصاد به خانواده، اکولوژی و از این قبیل شروط اخلاقی یا اسلامی بودن مطرح شده است.
دولت که با مشاوره و مواجهه اقتصادی سیاست افسارگسیخته بورسی را در پیش گرفته، می بایست پیوست فرهنگی و آمادگی در برابر آسیب های اجتماعی و فرهنگی و حتی پتاسیل های اعتراض سیاسی را ارزیابی کند.
قابل تأکید است که رویکرد اقتصادی صرف یا صرفا اقتصادی، مانند هرگونه انحصارگرایی دیگر دانشی، انسان و جامعه را برش زده و تنها یک جنبه از واقعیتی انضمامی به نام انسان و جامعه را بررسی می کند (که چون انضمامی است مستلزم پرهیز جدی تر از انحصار است). اگرچه به تعبیر دکتر رفیعی آتانی، انحصارگرایی شاید یک جنبه را عمیقا دیده و ذره بینی می بیند اما از دیدن سایر جنبه ها محروم می ماند. ضمن این که به تعبیر من دچار بزرگ بینی در آن وجه هم می شود و در این جا جزئیت، کلیت را می بلعد که این خلاف عقل به منزله خرد با خصوصیت عمدتا کل گرایانه است. از نگاه این قلم، نگاه انحصارگرایی همچون نگاه پوزیتیویسم کلاسیک، با وجود مزایای تمرکزش، خلاف نگاه عمیق است.
فراسوی اینها باید گفت بر سودمندبودن سیاست بورسی دولت هم تردیدهای جدی وارد است و می توان مقوله سودهای کاذب در این موضوع را مورد مطالعه قرار داد که البته از تخصص نگارنده خارج است.
اگرچه مجمل، اما سعی ام بر آن بود که ناظر به بحثی نظری، این متن، تلنگری بر نظرپردازان و تصمیم گیران ارجمند دولت باشد. ضمن اینکه شرط انصاف است که ورود مردم به بورس را می توان از دریچه خطرپذیری یا ریسک پذیری به عنوان شرط اقتصاد سرآمد مورد تأمل قرار داد. با وجود این ها، در این که دولت می بایست پیوست فرهنگی داشته باشد و این کار را با استدراج و تدرج و طبقه بندی انجام می داد، شکی نیست.
انتهای پیام /
بورس اقتصاد اسلامی دولت امپریالیسم