وظیفه افسران جنگ نرم در قبال تهاجم نرم فرهنگی
در جنگ نرم عواطف، احساسات و اندیشهها از سوی نیروهای مهاجم نشانه میرود و تلاش اصلی بر ایجاد تردید در مبانی و زیرساختهای فرهنگی نظام سیاسی مستقر متمرکز میشود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سفیرافلاک، در تهاجم فرهنگی و مقابله با آن، جنگ ارادهها رخ میدهد؛ دو طرف قاعده جنگ سعی وافر دارند که اراده طرف مقابل را از کار بیندازند؛ در جنگ نرم عواطف، احساسات و اندیشهها از سوی نیروهای مهاجم نشانه میرود.
در این جنگ تلاش اصلی بر ایجاد تردید در مبانی و زیرساختهای فرهنگی نظام سیاسی مستقر متمرکز میشود و نیروهای مهاجم به دنبال بحران سازی برای رژیم سیاسی مستقر و مشروعیت زدایی آن است. جنگ نرم را اولین بار «جوزف نای» در سال 1990 مطرح و آن را اینگونه تعریف کرد: «قدرت نرم توانایی کسب چیزی است که میخواهیم از طریق جذب بهجای اجبار به دست آوریم»، بر اساس این تعریف قدرت نرم بر محور ارزشهای پذیرفتهشده نهاده شده است. در این جنگ، باورها، ارزشها و عقاید مورد هجوم قرار میگیرند.
همانطوری که در جنگ سخت نیروهای مدافع حالت پدافندی دارند و در پشت موانع مستحکم موضع میگیرند و نیروهای دشمن را سد و از پیشروی آن جلوگیری و بعد حالت آفندی و هجوم به خود میگیرند و دشمن را تا فراسوی نقطه آغاز دنبال میکنند، در جنگ نرم هم نیروهای مدافع ابتدا حالت دفاعی و پدافندی به خود میگیرند و دشمن را زمینگیر و به شناسایی میدان درگیری و استعداد و ابزارهای آن میپردازند. وقتی حدود و ثغور دشمن شناسایی شد، با هجومهای حسابشده سعی میکنند اراده طرف را از کار بیندازند. ابزارهای تهاجم به ارادههای دشمن، آگاهی تام و تمام و بصیرت و استفاده از وسائل بروز اطلاعرسانی است. اگر بصیرت و آگاهی نباشد تشخیص تحریف توسط دشمن امکانپذیر نیست و بهراحتی تحریف بهعنوان حقیقت قالب میشود.
زمانی که در مقابل حقیقت غدیر (انتصاب حضرت علی (ع) از طرف خداوند بهوسیله رسول خدا) شوری و مشاوره ریشسفیدها مطرح میشود آدمهای بصیری مثل سلمان، اباذر، مقداد، عمار و... میخواهد که عمق فاجعه را دریافت کند و در مقابل آن بایستند. وقتیکه در جنگ صفین قرآنها را سرنیزه میکنند و شعار قرآن خواهی جبهه مقابل را میشنوند، آدمهای با بصیرتی مثل مالک اشتر میخواهد که کلام حساس و عمیق امام علی (ع) که فرمود: «قرآن ناطق منم، بزنید این کاغذ پارهها را» بفهمند، آدمهای بیبصیرت که تا نوک بینی خود را نمیبینند، مشاعرشان از کار میافتد و میگویند: مگر میشود با قرآن جنگید؟
وقتی فتوای قتل امام حسین (ع) از طریق شریح قاضی صادر میشود که حکم داده است «انَ الحُسینَ خَرَجَ عَن دینِ جَدِهِ فَدَمُهُ وَ هَدَر» چون حسین از دین جدش رسول خدا خارجشده ریختن خونش مباح است. آدمهای بیبصیرت با امام حسین (ع) بهعنوان خارجی میجنگیدند. در اینگونه فتنههای غبارآلود، آدمهای با بصیرت بر اساس شاخصها موضعگیری میکنند.
در صدر اسلام رسول خدا (ص) برای اینکه مردم راه را گم نکنند شاخصها را تبیین فرمودند. آن حضرت عترت را بهعنوان شاخص به مردم معرفی کردند و عترت را عدل قرآن دانستند و فرمودند: اگر میخواهید منحرف نشوید و در کنار حوض کوثر مرا ملاقات کنید قرآن و عترت را بگیرید. اگر بر اساس این شاخص حرکت میشد غدیر، قرآن را بر سرنیزه کردن و فتوای شریح حل میشد؛ و در زمان ما شاخص انقلاب اسلامی امام عزیز است. تاکنون این شاخص فتنهها را خنثی کرده است. زمانی که عمامه سیاه مرجعیت (شریعتمداری) و رساله عملیه را سر نیزه کردند، امام را شاخص دانستند، زمانی که پروژه جدایی منتظری را مطرح کردند باز امام را شاخص دانستند و مردم ما تا اکنون فتنهها را با شاخص امام حل کرده اند. امام عزیز برای اینکه انقلاب اسلامی بر اساس مدار و ریل گذاری اصلی خود حرکت کند فرمودند: اگر میخواهید انقلاب اسلامی به بنبست نرسد، پشتیبان ولایتفقیه باشید! و انقلاب اسلامی به بنبست نمی رسد چون سید علی در میان شما است.
این شاخص نورانی، تاکنون در شبهای دیجور و ظلمانی راه را روشن کرده است. این شاخص نورانی وحدت رهبری را یادآور میشود. وحدت رهبری رمز مانائی و ماندگاری انقلاب اسلامی است. وقتی آزادگان در کمپهای عراقی میگفتند: «سَیِدی اَبو تُرابی یَقولُ» آقای ابو ترابی میگوید همگی سمعا و طاعتا میگفتند و سد سدیدی در مقابل عراقیها درست شد. قاطبه امت تاکنون گفتهاند: «سید روحالله و سید علی یقول» این دو بزرگوار میگویند. رمز ماندگاری همین نکته است. وصیت شهید حاج قاسم عزیز هم حول این محور میچرخد. بنابراین وظیفه افسران جنگ نرم روشنگری بر اساس این شاخص است؛ و تهاجم فرهنگی دشمن هم بر اساس کمرنگ کردن این شاخص است. این گو و این میدان. با توکل بر خداوند منان حرکت را پرشتاب کنیم!
«این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند *** حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد»
محمدکرم ساعدپور، تحلیلگر مسائل سیاسی و بین الملل
انتهای پیام /