وقتی دبیر ستاد امر به معروف به زنان تخفیف میدهد / شاهکارید به مولا!
همان گونه که از جرم به تخلف تخفیف دادند، باز هم باید تخفیف دهند چون پوشش رایج همین است و به نفع هیچ حکومتی نیست موضوعی غیر سیاسی را امنیتی کند.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - «در قانون برای یک بدحجاب جرم تعریف کردند. یعنی این شخص باید توسط پلیس دستگیر و برایش پرونده تشکیل شود و در نهایت محاکمه و برای او مجازات تعیین میشود ولی در حال حاضر عملا این مسأله امکان تحقق ندارد. چون تعداد بد حجاب به بالای 50 درصد رسیده است. ملاک شرعی یعنی یک تار موی زن هم بیرون باشد مجرم است و باید دستگیر شود ولی ما در طرح جدید، جرم کشف حجاب را به تخلف، تخفیف دادیم و مثل عبور از چراغ قرمز برای آن جریمه تعیین میکنیم».
این جملات را آقای محمد صالح هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر گفته و از 10 منظر قابل نقد یا طرح پرسش است:
اول: اگر قانون، جرم میداند شما چگونه میتوانید جرم را به تخلف تقلیل دهید؟ ستاد شما ذیل کدام قوه است که میتواند قانون را به تخلف تقلیل دهد و بر سر مردم منت هم بگذارد؟
دوم: اگر مراد شما از قانون، تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی است که در آن «بدحجاب» یا شلحجاب و کمحجاب نیامده و صراحتا از «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر میشوند» سخن به میان آمده است. مگر این که ایشان که یک جا تخفیف داده اینجا به عکس عمل کند و بی حجاب را با بد حجاب و کم حجاب و شل حجاب یکسان تعریف کند.
سوم: در همان تبصره آمده «حبس از 10 روز تا دو ماه» یا «5 تا 50 هزار تومان جزای نقدی». این «یا» یعنی جریمه به جای حبس. پس آن که تخفیف داده او نیست، نص قانون مجازات اسلامی است. احتمالا «یا» را به صورت «با» دیده است!
بر این اساس وقتی قضیه با 5 تا 50 هزار تومان قابل حل وفصل است با چه استنادی میگوید: "این شخص باید توسط پلیس دستگیر و برایش پرونده تشکیل شود" تا بعد منت بگذارد که این کار نمیشود!
چهارم: هاشمی گلپایگانی گفته است: "ملاک شرعی یعنی یک تار موی زن هم بیرون باشد مجرم است و باید دستگیر شود."
کدام مرجع تقلید چنین فتوایی صادر کرده و حکم دستگیری داده است؟ جرم، "فعل یا ترک فعلی است که قانون برای آن مجازات تعیین کرده باشد". این موضوع کجا مطرح شده و از آن تبصره چگونه به چنین برداشتی رسیده است؟
پنجم: 4 مقوله «گناه» و «جرم» و «عمل ناپسند» از هم جداست. مثلا قتل، هم گناه است و مجازات اُخروی دارد و هم جرم است و مستوجب کیفر و هم مردم آن را ناپسند میدانند.
اعتیاد به مواد مخدر اما شرعاً گناه نیست و هیچ مرجعی آن را گناه اعلام نکرده و در نهایت بر اساس قاعده «لاضرر» یا «توطئه دشمنان» برحذرداشتهاند (و به خاطر همین قوانین مبارزه با مواد مخدر در مجمع تشخیص مصلحت، تصویب میشود) و اگرچه نزد کثیری ناپسند است ولی از نگاه عدهای نیست. قانون هم در جرمانگاری مدام تغییر کرده و اکنون فروش و اعتیاد در حد متجاهر (تابلو) جرم است.
مشکل دبیر ستاد این است که به این تفاوتها در قبال موضوع پوشش واقف نیست و الفاظ را به جای هم به کار میبرد. در حالی که صراحتاً اعتراف میکند قابل اجرا نیست، هم زمان خط و نشان میکشد و منت میگذارد که دستگیر نمیشوند. برادر من! تو خواهر و مادر و همسر مردم را می خواهی دستگیر کنیی و منت می گذاریی این کار را نمی کنیی؟! کی به شما چنین اختیاری داده است؟!
ششم: کجای تبدیل یا تفسیر حکم شرعی به قانون و تخلف و تشبیه به عبور از چراغ قرمز، افتخار دارد؟ روی دیگر این سکه این است که از ترس پلیس روسری بگذارید و هر جا نبود بردارید! یا اصلا جریمه بدهید و خوش باشید. مگر قانون نیست؟ خوب جریمه کن دیگر! 50 تومان جریمه که این همه دنگ وفنگ ندارد و ستاد و دبیر و شورا نمیخواهد.
در عبور از چراغ قرمز شخص بدون پلیس هم رعایت میکند چون میداند خطر تصادف در کمین اوست. اینجا اما می گویی ترس از پلیس را جایگزین حکم شرع کرده اید که بر ترس از خدا مبتنی است. این اگر سکولار کردن جامعه و حذف ترس از خدا نیست، پس چیست؟!
در دوران جنگ، معلمین شهرستانی در جماران با امام خمینی ملاقات کردند و این نوشته را در دست داشتند که "اگر فرمان دهید قلم ها را مسلسل میکنیم". امام در همان آغاز گفت "انقلاب ما برای این بود که مسلسل ها را به قلم تبدیل کنیم نه قلمها را به مسلسل". حالا یکی باید به این آقای دبیر ستاد بگوید از این که حکم شرعی را به قانون و قانون را به تخلف تقلیل دادهاید خوش حالاید؟ خوب اگر قابل اجرا نیست که نیست (بله، نیست برادر من). خوب خودتان را چرا خسته و مردم را زده میکنید؟
هفتم: یک جا میگوید 50 درصد یا نصف زنان بدحجاباند و جای دیگر میگوید مردم از ما خواستهاند. بدحجاب از شما خواسته؟ پس اقلا بگو نصف مردم! نکند بدحجابان را مردم نمیدانید؟
داستان اما بد حجابی و کم حجابی و شل حجابی نیست. نوع پوشش تغییر کرده و این عرفی است و ستاد امر به معروف با چوبه دار هم نمی تواند. طالبان اگر می تواند با پشتوانه پوشش عرفی جامعه افغانستان می تواند.
پوشش امری عرفی است و 100 سال قبل برقع هم داشتند و حالا ندارند. دبیر ستاد اما حکم شرعی و امر عرفی را به یونیفورم حکومتی تقلیل داده و منت هم می گذارد که نمی گیریم. کی را بگیری؟ زن و مادر و خواهر مردم را؟!
روزهای تعطیل اگر به تفرجگاه ها بروید اغلب زنان و دختران رعایت نمیکنند و هیچ مشکلی هم ایجاد نمیشود. چون خانوادگی آمدهاند و پدر و مادرها مراقباند. یک مورد را سراغ دارم که هم هر هفته با همین پوشش به پارکی میروند هم در جشن عید غدیر شرکت کردند.
کی گفته که پاسبان از پدر و مادر مراقبتر است. بله، پاسبان باید باشد تا اگر کسی مزاحم دختر مردم شد برخورد نکند. نه این که دختران ما از پاسبان بترستند! به قول یک دوست این جماعت شاهکارند به مولا!
هشتم: امری که امکان تحقق ندارد، خوب ندارد دیگر! 700 سال قبل حافظ گفت: "نگر تا حلقه اقبال ناممکن نگردانی" یا "نجنبانی". چرا به این آموزه گوش نمیکنید و مدام در حال جنباندن و گرداندن حلقه اقبال ناممکن هستید؟
قانونی که 50 درصد مردم به آن اعتنا نکنند خود به خود متروک و منسوخ است. قانون را می گویمها نه حکم شرعی را تا این جمله را دست بگیرید. مثل ماهواره که قانون دارد و اجرا نمی شود.
نهم: اگر این 50 درصد شد 80 درصد چه؟ اصلا چرا شعری گفتهاید که در قافیه آن بمانید؟
40 سال قبل در دبیرستان البرز دبیری داشتیم که به بهانههای مختلف و بیشتر همراه نداشتن کتاب چند نفر را اخراج میکرد تا هم از تراکم کلاس بکاهد و هم اتوریته خود را به رخ بکشد. یک روز اما همه قرار گذاشتند کتاب نیاورند. کوتاه نیامد و همه را بیرون کرد اما دیگر برای کدام کلاس می خواست تدریس کند؟!
زنان ما حجاب را کم و زیاد رعایت میکنند. نه زیر بار توصیه مسیح علی نژاد میروند نه تن به پوشش حداکثری مورد نظر ستاد مورد اشاره میدهند. کار خودشان را میکنند. آن که چادر دارد به انتخاب است و سنت خانوادگی و علاقه و قدری هم شاید ملاحظه شغل دولتی و حکومتی پدر و همسر ولی هر چه باشد از ترس ستاد نیست و آن که پوشش دیگر را برگزیده باز به دلایل فرهنگی و در میانه ایستاده اند.
دهم: فیدل کاسترو در همایشی درباره بدهیهای سران آمریکای لاتین به کشورهای صنعتی از حاضران خواست برخیزند و بعد گفت: می دانید چرا خواستم برخیزید؟ به خاطر این که وقتی همه بدهکاریم و توان پرداخت هم نداریم یعنی شریک غرب صنعتی شدهایم و این شراکت است نه بدهکاری.
حالا اگر واقعا آمار به 50 درصد رسیده یعنی عرف جامعه همین است و زنان شریک شده اند و بدهکار آقای هاشمی گلپایگانی نیستند تا قبض جریمه صادر کند. مشکل ستاد امر به معروف اصلا همین است که با عرف میخواهد درافتد. مثل صیانتی که دنبال شکار بادند و مثل ممیزهای ارشاد که در کتابی با 300 نسخه تیراژ دنبال فلان کلمه اند و نگران اند اگر نویسنده نوشته باشد دختر زیر باران خیس شده بود خواننده بدن چسبان او را تصور نکند. نگران تماشای فیلم در اینترنت نیستند نگران کلمه اند. باز به قول آن دوست شاهکارند به مولا!
اما همان گونه که از جرم به تخلف تخفیف دادند، باز هم باید تخفیف دهند چون پوشش رایج همین است و به نفع هیچ حکومتی نیست موضوعی غیر سیاسی را که می تواند ناشی از سبک زندگی، میل به رنگ و مد و شادی یا غرایز جوانانه باشد به مؤلفه سیاسی و امنیتی بدل کند و شورای عالی امنیت ملی دبیر ستاد را توجیه خواهد کرد.
تماشاخانه