جمعه 25 آبان 1403

وقتی چهره همیشه خندان مسیح کردستان در هم رفت

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
وقتی چهره همیشه خندان مسیح کردستان در هم رفت

دختر جوان ضمن عادی برشمردن سختی‌های زندان و با اشاره به اینکه گلایه‌ای از این موضوع ندارد، تنها به طرح یک سوال اکتفا کرد که در حین بیان آن علائم آشفتگی بر چهره بروجردی به‌شدت آشکار شد.

به گزارش ایسنا به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کتاب «بیست‌ودو روز نبرد»، بررسی بحران آفرینی گروه های ضد انقلاب، روند اشغال و آزادسازی شهر سنندج است که با تعرض مسلحانه به پادگان سنندج در فروردین 1358 شروع شد. پس از اشغال شهر سنندج، کلیه راه حل‌های صلح‌جویانه جمهوری اسلامی به بن بست رسید. کتاب بیان‌کننده بیست و دو روز نبرد خونین نظامی بین عناصر مسلح تجزیه طلب و رزمندگان مدافع انقلاب اسلامی از 4 تا 26 اردیبهشت 1359 است.

در بخشی از کتاب «بیست‌ودو روز نبرد» که توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به چاپ رسیده است روایتی جالب از شهید محمد بروجردی مطرح شده است. در این روایت می خوانیم:

اردیبهشت 59، یکی از دختران جوان کومه‌له، که طی آن روزها در پادگان سنندج در بازداشت موقت به سر می‌برد، می‌بایست در حضور محمد بروجردی با خبرنگاران درباره وضعیت زندان و نحوه رفتار نیروهای جمهوری اسلامی با زندانیان حرف بزند.

این دختر جوان ضمن عادی برشمردن سختی‌های زندان و با اشاره به اینکه گلایه‌ای از این موضوع ندارد، تنها به طرح یک سوال اکتفا کرد که در حین بیان آن علائم آشفتگی بر چهره بروجردی به شدت آشکار شد.

او پرسید: چرا باید طی دو سه روز گذشته، در واپسین لحظات تاریکی شب، یکی از بومیان مسلح بی آنکه سمت و مسئولیتی داشته باشد وارد سلول من شود و البته بدون کوچکترین تعرضی به طرح سوال و جواب‌های بی‌ربط از من بپردازد؟

سپس ادامه داد: این برای دختر جوانی مانند من از هرشکنجه‌ای عذاب‌آورتر است.

در این حال، چهره‌ی بروجردی که همیشه بشاش و خندان بود در هم رفت. او در حضور خبرنگاران نام فرد خاطی را پرس‌وجو کرد و دستور داد فورا او را احضار کنند. آنگاه بروجردی در برابر چشم همگان آن فرد را خلع سلاح و روانه زندان کرد.

در این میان تصور منفی دختر جوان از پاسداران از بین رفت و تحت تأثیر این واکنش بروجردی لب به سخن گشود و همه اسرار سازمانی مربوط به خود را افشا کرد. او در سال 86 در مصاحبه با نگارنده گفت:

سال‌ها بعد فقط به خاطر این رفتار شهید محمد بروجردی، نام اولین فرزندم را محمد گذاشتم.

پ. ن. نویسنده: به دلیل ملاحظات امنیتی و بنا به ضرورت حفظ کرامت انسانی و البته بر اساس تاکید راوی مطلب که در سنندج پذیرایی مصاحبه با نگارنده شد از ذکر نام این خواهر مسلمان معذورم.

برای تهیه کتاب اینجا را کلیک کنید.

انتهای پیام