پاکدشت، نمونهای از شهری که مسئول شنوای مشکلات مردم ندارد
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، صابر لواسانی - شما که غریبه نیستید، برایم سوال ایجاد شده است که نقش مسئولین منطقهای، میانی و افرادی که مشکلات پیش پا افتادهی مردم را میتوانستند حل کنند و نکردند، در ایجاد اتفاقات اخیر در کشور چقدر است؟ چرا لقمه را میپیچانم؛ واضحتر میگویم، کمکاری مسئولین استانی، از استاندار گرفته تا فرماندار، بخشدار و شهردار، بیرقبتی به حل مسائل شهری و منطقهای،...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، صابر لواسانی - شما که غریبه نیستید، برایم سوال ایجاد شده است که نقش مسئولین منطقهای، میانی و افرادی که مشکلات پیش پا افتادهی مردم را میتوانستند حل کنند و نکردند، در ایجاد اتفاقات اخیر در کشور چقدر است؟ چرا لقمه را میپیچانم؛ واضحتر میگویم، کمکاری مسئولین استانی، از استاندار گرفته تا فرماندار، بخشدار و شهردار، بیرقبتی به حل مسائل شهری و منطقهای، اقدامات نمایشی و بیفایده، عافیتطلبی و ندیدن مشکلات هر روزهی مردم در سطح هر شهر و استان، چه مقدار در بروز حوادث اخیر، آن هم بدین صورت اثرگذار است؟
«پاکدشت مسئولی نداره که صدای ما رو بشنوه!» این خلاصه حرف آقا رضا، پیرمرد پاکدشتی بود که از بیتوجهی مسئولین شهرستان خود گله داشت؛ مسائلی که این پیرمرد بیان میکرد در حدی ساده و ناچیز به نظر میآمد که در ابتدا طرح این موارد از نظرم یک شوخی بود! پیرمرد ساده دل پاکدشتی از وضع حمل و نقل عمومی این شهرستان، از اتوبوسهایی که صندلی خشک و زوار دررفتهای دارند و مشکلاتی که برای کمرش ایجاد کرده بودند، گله داشت! او میگفت که حتی همین اتوبوسهای زواردررفته نیز چند ماهی است که خدماتشان دلبخواهی شده و هر وقت بخواهند میآیند؛ تازه هر شب برای سوار شدن در اتوبوسهای کم پاکدشتی از سمت خاوران، مجبور است با همه جر و بحث کند تا بلکه بتواند سوار اتوبوس شود و عجیبتر آنکه انگار پاکدشت مسئولی ندارد که به این وضع رسیدگی کند! کسی نیست که صدای آنها را بشنود!
او میگفت برای دخل و خرجش مجبور است هر روز به شهر تهران برود و اواخر شب برگردد به سمت پاکدشت؛ خسته و کوفته باید حتی بر سر ورود به اتوبوس با جمعیت زیادی از جوانان گرفته یا دیگر سالخوردگان جر و بحث کند تا فقط بتواند مسیر یک ساعت پاکدشت به تهران را حتی شده سرپا در اتوبوس طی کند! البته او حرف جالبتری هم زد؛ او گفت مسئولی که حتی از این اوضاع خبر ندارد، آیا واقعا میتوان نام او را مسئول گذاشت؟
از او پرسیدم مگر اینجا نماینده مجلس ندارد؟ مگر استاندار، فرماندار، بخشدار، شهردار و... ندارد؟ چرا مسائل خود را با آنان در میان نمیگذارید؟ او گفت: ما اصلا اینهایی که شما گفتید را تا به حال ندیدیم! موقع انتخابات هم که میشود باز هم آنها را نمیبینیم و تنها به دیدن عکس آنها بر در و دیوار شهر بسنده میکنیم. شاید فقط در جمع آدمهای سفارشی یا محلها و مکانهای سفارشی حاضر میشوند؛ البته من فکر میکنم که شاید حتی این افراد در این شهرستان زندگی نمیکنند؛ زیرا محال است که در این شهرستان زندگی کنی و هر روز به محل کارت بروی و از جمعیت حیران سر مامازند و یبر که منتظر اتوبوسهای زواردررفته هستند بیخبر باشی!
صحبتهای این پیرمرد در کنار حوادث این روزهای کشور، خیلی ذهنم را به خود مشغول کرده؛ بعد از هر بار که در این سالها چنین اتفاقاتی رخ داده، یک سوال اساسی «چرا؟» در پس ذهنم قرار میگیرد. آیا این حوادث و اعتراضات تنها از دل یک اتفاق بیرون آمده یا حاصل چندین و چند معضل دیگر بوده که جمع شده و این بار تنها با یک جرقه کوچک، بدین صورت بروز کرده است؟
گفتن این حرف و پیش کشیدن این موضوع که جای دوری نمیرود، شما هم که غریبه نیستید، برایم سوال ایجاد شده است که نقش مسئولین منطقهای، میانی و افرادی که مشکلات پیش پا افتادهی این پیرمرد را میتوانستند حل کنند، در ایجاد اتفاقات اخیر چقدر است؟ چرا لقمه را میپیچانم؛ واضحتر میگویم، کمکاری مسئولین استانی، از استاندار گرفته تا فرماندار، بخشدار و شهردار، بیرقبتی به حل مسائل شهری، اقدامات نمایشی و بیفایده، عافیتطلبی و ندیدن مشکلات هر روزهی مردم در سطح هر شهر و استان، چه مقدار در بروز اعتراضات، آن هم بدین صورت اثرگذار است؟ آیا این اتفاقاتی که هر چند سال یکبار رخ میدهد، نتیجه کمکاری همین مسئولین میانی و بیتوجهی آنان نیست؟ شاید لازم باشد که کمی نوک پیکان انتقادات به سمت این افراد هم گرفته شود.
پاکدشت در جنوب شرق استان تهران واقع شده که اکثر جمعیت آن را نیز کارگران تشکیل میدهند؛ از این جهت، تقاضای حمل و نقل عمومی در این شهرستان به سمت تهران یا شهرکهای صنعتی که در دو طرف این شهرستان هستند، بسیار بالاست. از طرف دیگر، چون این شهرستان تنها نیم ساعت تا نهایتا یک ساعت با شهر تهران فاصله دارد، معمولا بهترین گزینه سکونت برای افرادی است که بنا به هر دلیلی از جمله کار یا غیره، به تهران رفت و آمد دارند، ولی از پس مخارج گزاف زندگی شهری در تهران بر نیامدند. سیل جمعیتی که در این سالها به سمت این شهرستان سرازیر شده است نیز گواه این موضوع است.
بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1395، جمعیت شهرستان پاکدشت در این سال برابر با 351 هزار نفر بوده که 179 هزار نفر آنان را مردان و 172 هزار نفر آنان را زنان تشکیل میدادند. این در حالی است که شهرستان پاکدشت در سال 1400، در رتبهی 35 پرجمعیتترین شهرستانهای کشور با 387 هزار جمعیت، به خود اختصاص داد. این بدان معناست که تنها در 5 سال، جمعیت شهرستان پاکدشت 10 درصد افزایش یافته است!
در پاکدشت کاری داشتم، از جادهی امام رضا (ع) که خط واصل شهرستانهای تهران و پاکدشت است عبور میکردم. به کارم نرسیدم، اما آوردهی این مسافرت کوتاه من، چیز دیگری بود؛ شاید جوابی به سوالاتی که مطرح کردم. پیرمرد راست میگفت، اتوبوسهای پاکدشت واقعا خشک و زواردررفته بودند! کمر من هم درد گرفت، آن پیرمرد که جای خود دارد!