پای درس آقا | حسین، در امتداد راه انبیاست
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، محرم را باید موسم و فصلی برای دانستن و آموختن تلقی کرد. اگر امام حسین، شهید راه دین است، پس بهترین کارها در محرم، افزایش معرفت دینی است. آنچه در ادامه میخوانید، درسهای عاشورایی از کلام فقیه مکتب آلالله آقا سیدعلی خامنهای است.
قیامی که در امتداد راه انبیا الهی بود
انبیاء نجاتدهندگان انسانند؛ لذا در قرآن، یک هدف بزرگ نبوتها و رسالتها، اقامه عدل معرفی شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط». اصلاً انزال کتابهای الهی و ارسال رسل برای این بوده است که قسط و عدل در میان جوامع حاکم شود؛ یعنی نمادهای ظلم و زورگویی و فساد از میان برخیزد. حرکت امام حسین علیهالسلام، چنین حرکتی بود. فرمود: «انما خرجت لطلب الأصلاح فی امه جدی».
همچنین فرمود: «من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرام اللَه او تارکا لعهداللَه مخالفا لسنه رسولاللَه فعمل فی عباداللَه بالاثم والعدوان ثم لم یغیر علیه بقول و لا فعل کان حقا علی اللَه أن یدخله مدخله»؛ یعنی اگر کسی کانون فساد و ظلم را ببیند و بیتفاوت بنشیند، در نزد خدای متعال با او همسرنوشت است. فرمود: من برای گردنکشی و تفرعن حرکت نکردم. دعوت مردم عراق از امام حسین علیهالسلام برای این بود که برود و حکومت کند؛ امام هم به همین دعوت پاسخ دادند. یعنی چنین نیست که امام حسین علیهالسلام به فکر حکومت نبود، امام حسین علیهالسلام به فکر سرکوب کردن قدرتهای طاغوتی بود؛ چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون.
امام حسین علیهالسلام میدانست که اگر این حرکت را نکند، این امضای او، این سکوت او، این سکون او، چه بر سر اسلام خواهد آورد. وقتی قدرتی همه امکانات جوامع و یا یک جامعه را در اختیار دارد و راه طغیان پیش میگیرد و جلو میرود، اگر مردان و داعیهداران حق در مقابل او اظهار وجود نکنند و حرکت او را تخطئه نکنند، با این عمل، کار او را امضا کردهاند؛ یعنی ظلم به امضای اهل حق میرسد، بدون اینکه خودشان خواسته باشند. این گناهی بود که آن روز بزرگان و آقازادگان بنیهاشم و فرزندان سردمداران بزرگ صدر اسلام مرتکب شدند. امام حسین علیهالسلام این را برنمیتافت؛ لذا قیام کرد.
جسممان زنده میماند، اما حقیقت نه!
نقل شده است بعد از آنکه امام سجاد علیهالسلام پس از حادثه عاشورا به مدینه برگشت یک نفر خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یابنرسولاللَه! دیدید رفتید، چه شد! راست هم میگفت؛ این کاروان در حالی رفته بود که حسینبنعلی علیهالسلام، خورشید درخشان اهلبیت، فرزند پیغمبر و عزیزِ دل رسولاللَه، در رأس و میان آنها بود؛ دختر امیرالمؤمنین با عزت و سرافرازی رفته بود؛ فرزندان امیرالمؤمنین - عباس و دیگران - فرزندان امام حسین، فرزندان امام حسن، جوانان برجسته و زبده و نامدار بنیهاشم، همه با این کاروان رفته بودند؛ حالا این کاروان برگشته و فقط یک مرد - امام سجاد (علیهالسلام) - در این کاروان هست؛ زنها اسارت کشیده، رنج و داغ دیدهاند؛ امام حسین نبود، علیاکبر نبود، حتی کودک شیرخوار در میان این کاروان نبود.
امام سجاد علیهالسلام در جواب آن شخص فرمود: فکر کن اگر نمیرفتیم، چه میشد! بله، اگر نمیرفتند، جسمها زنده میماند، اما حقیقت نابود میشد؛ روح ذوب میشد؛ وجدانها پایمال میشد؛ خرد و منطق در طول تاریخ محکوم میشد و حتی نام اسلام هم نمیماند.
انقلابی که از مسیر کربلا گذشت
در دوران ما حرکت انقلاب اسلامی و نظام اسلامی در این راه بود. کسانی که این حرکت را شروع کردند، ممکن بود در ذهنشان بگذرد که یک روزی بتوانند حکومت و نظامِ مورد نظر خود را تشکیل دهند؛ اما کاملاً در ذهن آنها این معنا هم وجود داشت که ممکن است در این راه شهید شوند یا تمام عمرشان را در مبارزه و سختی و ناکامی به سر ببرند.
هر دو راه وجود داشت، درست مثل حرکت امام حسین علیهالسلام. در سال 41 و 42 و بعد سالهای سخت و سیاه اختناق در این زندانها، تنها شعلهای که دلها را گرم نگه میداشت و آنها را به حرکت وادار میکرد، شعلهی ایمان به مبارزه بود؛ نه عشقِ رسیدن به حکومت. این راه، همان راه امام حسین علیهالسلام بود؛ منتها دو طرف دارد، شرایط زمانی و مکانی متغیر است. یک وقت امکانات به وجود میآید، حکومت اسلامی پرچمش برافراشته میشود؛ یک وقت هم راه بدون این امکانات است و با شهادت تمام میشود. از این قبیل در طول تاریخ زیاد داشتهایم. (1380/12/27)
انتهای پیام /