پردهبرداری از یک جنایت هولناک در بانه / روایت نحوه شهادت دستهجمعی شهدای سیرانبند
گروهک دموکرات 33 نفر را به جرم همکاری با انقلاب دستگیر میکند، بعد از 9 ماه اسارت تصمیم میگیرد آنها را از سنندج به زندان «دولهتو» در سردشت انتقال دهند اما در میانه راه و در سیرانبند بانه 10 نفر از آنان را به رگبار میبندند و در همان محل جسدشان را رها میکنند....
فارس؛ ضلع شرقی کوه آربابا، مسیر باریک و پرپیچوخم بوئین سفلی، همانجایی که در فاصله 13 کیلومتری شهر بانه به نقطه صفر مرزی با عراق متصل میشود، همان محلی که 40 سال پیش مردمان این روستا فریاد شهدای غریب خفته در خاک این روستا را شنیدند.
در یک کیلومتری شمال شرقی روستای سیرانبند در دامنه غربی کوه ههنگه ژال کنار چشمهای که آن روز رنگ خون گرفت دقایقی مکث میکنم.
اینجا هنوز هم بوی شهادت میدهد حس غریبی توام با غرور همه وجودم را در بر میگیرد بدون شک اینکه ایران زمین چنین فرزندان غیور و شیردلی در خود پروانده برای هر ایرانی غرورآفرین است.
شهدای سیرانبند نماد مقاومت مردم کردستان و بانه در برابر دشمنان و ضدانقلاب هستند. شهدایی که در 17 رمضان سال 61 بعد از تحمل ماهها اسارت و اذیت و آزار توسط عوامل خودفروخته ضدانقلاب به طرز ناجوانمردانهای در حالی که روزه بودند در این محل به شهادت رسیدند.
شهیدان احمد کلاطیبه، هوشنگ کوشکی، محمدصالح احمدی، سیدتوفیق حسینی، محمود احمدی، سیدعطاالله حسینی، اسعد رضایی، اقبال سعیدی، فرهاد عباسی و شکور غریبی 10 شهید سیرانبند بانه هستند توسط عوامل ضدانقلاب در این مکان به شهادت رسیدند.
اینجا در یادمان شهدای سیرانبند پای خاطرات یکی از یادگاران دوران دفاع مقدس می نشینم، با انگشت اشاره به جنگلهای روبهرو اشاره میکند، میگوید: چند قدم آن طرفتر از آن درختها، خاک عراق است همانجایی که ضدانقلاب خواست اسرا را عبور دهند و تحویل رژیم بعث بدهند.
سال 59 و 60 همان روزهایی که ضدانقلاب امنیت مردم را در داخل شهرها با چالش مواجه کرده بود و رزمندگان اسلام در سنگری دیگر برای مقابله با رژیم تا دندان مسلح بعث جوانمردانه در نقاط صفر مرزی به دفاع میپرداختند، عزیزان از سپاهی، ارتشی و بسیجی گرفته تا نیروهای انتظامی در پایگاهی پایینتر از دامنه کوه آبیدر مشغول تامین امنیت مردمان شهر بودند.
ضدانقلاب خوب میدانست توان مقابله رودررو با نیروهای ما ندارد و کوچکترین تحرک آنها با شکست مواجه خواهد شد لذا تنها راه چاره خود را نفوذ دانستند و تعدادی از افراد وابسته خود را تحت عنوان نیروی مردمی وارد پایگاه نمودند.
این افراد که روزها منتظر فرصتی برای ریختن زهر خود بودند، در چاه آب سم و یا داروی خوابآور ریخته بودند و بعد به اعضای گروهک ضدانقلاب خبر داده بودند که متاسفانه همه بچهها به اسارت آنها درآمدند.
33 نفر 9 ماه در زندان روستای «توریور» شدیدترین شکنجهها را متحمل شدند و بعد از اینکه سنندج از لوث ضدانقلاب پاکسازی شد و آنها احساس خطر کردند، تصمیم گرفتند اسرا را به زندان «دولهتو» در جنگلهای آلوتان در آذربایجان غربی اتقال دهند.
مسیر توریور به بانه و از آنجا حدود 270 کیلومتر مسیر سخت و صعبالعبور و کوهستانی بود که ضدانقلاب اسرای روزهدار را با پای پیاده به سمت مقصد عبور دادند و حتی در مسیر هم مردم روستاها را مجبور میکردند که به آنها سنگ بزنند به جرم اینکه با نظام همکاری میکردند اما مردم با دیدن چنین خشونتی نه تنها این کار را انجام نمیدادند بلکه هر روز بیشتر از ضدانقلاب نفرت پیدا میکردند.
بنا به گفته مردم روستای بلیکه، دو نفر از اسرا که بعدها معلوم شد از نیروهای شهربانی بودند، از دره سقوط میکنند و به شهادت میرسند و 31 اسیر باقیمانده از مسیر تپه سیرانبند به روستای بلیکه میبرند و قاضی گروهک دموکرات در روستای بلیکه حکم اعدام این اسرا را صادر میکند اما اعضای گروهک ضدانقلاب تصمیم میگیرند در ازای پول زیاد اسرا را به رژیم بعث تحویل دهند.
دموکرات به زور گوسفندی از چوپان روستا میگیرد و در کنار چشمه سیرانبند مینشینند، چوپان در بازگشت امام جماعت و مردم را از قضیه مطلع میکند و ماموستا محمدامین و تعدادی از افراد مسن روستا به محل میروند و میبینند که اسرا را با زنجیر بستهاند و از فرط تشنگی و گرسنگی در حال مرگ هستند.
حاجی محمدامین نقل کرده بود، دیدم که لبهای یکی از اسرا خشک شده و ترک برداشته، خواستم از چشمه به او آب بدهم که گفت، روزه است.
ضد انقلاب تهدید کرد اگر به روستا برنگردند آنها را هم به عنوان اسیر با خود میبرند چون نمیتوانستند با آنها درگیر شوند.
ماموستا نقل کرده بود، شب به ناگاه صدای رگبار آمد و ما نگران وضعیت اسرا بودم؛ اما تاریکی شب و بیم اینکه ضدانقلاب به روستا حمله کند تا روشن شدن هوا صبر کردیم، هوا که روشن شد خبردار شدیم ضدانقلاب 10 نفر از اسرا را تیرباران کرده بودند که ماموستا محمدامین و مردم روستا شهدا را در همان محل دفن میکنند.
10 سال بعد، هویت شهدای سیرانبند توسط یک از توابین گروهک تروریستی دموکرات در سال 71 یا 72 مشخص شد اما هنوز هم مشخص نیست مزار متعلق به کدام شهید است.
مزار مطهر این 10 شهید در مرز آزادی و اسارت، زیارتگاه عاشقان مکتب شهید و شهادت است، شهدای گمنام سیرانبند نماد مقاومت مردم کردستان و بانه در برابر دشمنان و ضدانقلاب هستند و با وجود گذشت بیش از 40 سال از این واقعه میعادگاه شهدای سیرانبند امروز به زیارتگاه برای زائران راهیان نور تبدیل شده است و هر ساله زائران زیادی از سراسر کشور برای زیارت به این نقطه میآیند.