پروژه نجات ترامپ توسط گراهام!
گراهام و دیگر سناتورهایی که مشهور به طرفداران پر و پاقرص ترامپ هستند در صدد نجات وی از مهلکه‌ای هستند که خود آن را ایجاد کرده است: ترامپ هزینه حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را پرداخت کرده است اما در قبال آن نتوانسته دستاوردی کسب کند!
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- قدر متقن مواضع نهادهای امنیتی و رسمی آمریکا (خصوصاً پنتاگون) این است که نیروگاه فردو در جریان حملات اخیر امریکا به صورت کامل از بین نرفته و امکان احیای زیرساخت‌های آسیب‌دیده آن نیز وجود دارد. حتی برگزاری جلسه استماع مجلس سنا نیز نتوانسته منجر به اقناع مخاطبان این حمله توسط ترامپ، روبیو و هگست شود. در این میان بار دیگر شاهد ورود یک سناتور افراطی به صحنه هستیم! کسی که ترامپ خط قرمز او محسوب می‌شود: لیندسی گراهام!
این سناتور جمهوری‌خواه درخصوص حملات نظامی اخیر به سایت‌های هسته‌ای در ایران تاکید کرده است:
" برنامه هسته‌ای در آن سه سایت نابود شد. من نمی‌دانم 900 پوند اورانیوم غنی‌شده با خلوص بالا کجا نگهداری می‌شود، اما بخشی از اهداف حمله نبود. اما برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ممکن است بازسازی شود و سؤال واقعی این نیست که آیا ما تأسیسات آنها را نابود کرده‌ایم یا نه!"
رمزگشایی از مواضع گراهام نشان می‌دهد که او حتی خود نیز پس از برگزاری جلسه استماع سنا اطمینان خاطری نسبت به نابودی سه سایت هسته‌ای مهم ایران پیدا نکرده است. سخنان وی مملوء از تناقض است: او ابتدا قویاً مدعی نابودی سه سایت هسته‌ای در ایران می‌شود و متعاقباً این موضوع را در قالب یک "گزاره مبهم" مطرح می‌کند!
نکته مهم‌تر اینکه گراهام درخصوص ذخایر اورانیوم غنی‌شده در ایران (خصوصاً ذخایری با غنای 60 درصدی) ابراز بی‌اطلاعی مطلق کرده است. همین مسئله نشان می‌دهد که در جلسه استماع سنا اساساً کسی از مقامات وزارت دفاع یا وزارت انرژی دولت ترامپ نتوانسته نسبت به این سوال مهم پاسخگو باشد!
همان‌گونه که مشخص است، گراهام و دیگر سناتورهایی که مشهور به طرفداران پر و پاقرص ترامپ هستند در صدد نجات وی از مهلکه‌ای هستند که خود آن را ایجاد کرده است: ترامپ هزینه حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را پرداخت کرده است اما در قبال آن نتوانسته دستاوردی کسب کند! این همان موازنه از دست رفته‌ایست که ترامپ نه‌تنها خود قدرت توجیه آن را ندارد، بلکه کسانی که در آمریکا از وی دفاع می‌کنند نیز فاقد این توان هستند.
اظهارات لیندسی گراهام را می‌توان ترجمانی از ذهن آشفته و در هم ریخته ترامپ و مارک روبیو دانست: آنها صرفاً می‌دانند عملیات سنگینی در ایران (در قبال تاسیسات فردو و نطنز) صورت داده‌اند اما در خصوص آثار و تبعات آن اطلاع چندانی در دست ندارند. با این حال آثار و تبعات محیطی و مکانی عملیات نشان می‌دهد میان آنچه مقامات آمریکایی (خصوصاً در مورد نابودی فردو) ادعا می‌کنند و آنچه حقیقت ماجراست شکاف و فاصله‌ای معنادار وجود دارد.
قطعاً پرکردن این شکاف از عرضه افرادی جنگ‌طلب و روان‌پریش مانند لیندسی گراهام، تام کاتن و تدکروز خارج خواهد بود.