یک‌شنبه 4 آذر 1403

پست اینستاگرامی علی ربیعی درباره دهه شصتی‌ها و ذهنیت اعتراضی

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
پست اینستاگرامی علی ربیعی درباره دهه شصتی‌ها و ذهنیت اعتراضی

بر پایه مشاهدات مشارکتی و مصاحبه‌های من، خصوصا با نسل های دهه شصتی و بعدی ها که به وسیله برخی از شاخص‌های نگرش‌سنجی نیز تایید می‌شود نوعی «بیقراری و احساس زندگی در محیط ناملایم و متلاطم» قابل مشاهده است. به اعتقاد من، پرداختن و واکاوی علمی این پدیده، ضرورتی حیاتی برای سیاست‌گذاران در شرایط فعلی کشور است.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، به سنت سرکشی شبانه‌ام به فضای مجازی، پست‌های برخی صفحات مختلف با موضوعات متفاوت را مطالعه می‌کردم که باز هم مشاهده کردم در کامنت‌های آنها به خوبی نوعی خشونت کلامی و ذهنی منفی‌گرایانه فزاینده دیده می‌شود.

نتایج چندین سنجش معتبر علمی نشان می‌دهد، خوانش منفی جامعه از پدیده‌های مختلف به شدت افزایشی است. آمارها حاکی از آن است که منحنی ضریب پذیرش اخبار منفی، نسبت به اخبار مثبت، هر روز رو به افزایش است. مطالعات من حاکی از آن است که افراد، حتی در صورت تردید نسبت به یک خبر منفی و دریافت اخبار معتبر و مستند مبنی بر رد اخبار آن، باز هم تمایل به باور کردن و پذیرش خبر منفی دارند. به نظر من، علت شکل‌گیری چنین پدیده‌ای را باید در مجموعه‌ای از عوامل روانشناسی فردی و اجتماعی در ترکیب با ناکامی‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ادراک شده در طول مدت زمان زیاد توسط افراد جستجو کرد. تداوم شرایط بد اقتصادی، طولانی شدن انتظار شغل (آخرین آمار اشتغال نشان می‌دهد که از نرخ مشارکت، 0.4درصد کاسته شده، این یعنی ناامیدی جامعه از دستیابی به شغل که متاسفانه به طور ناشیانه آماردهندگان دولتی کاسته شدن همین مقدار از نرخ بیکاری را بدون توجه به نرخ مشارکت، مثبت تلقی می‌کنند، در صورتیکه کاهش نرخ مشارکت از نظر سیاسی و اجتماعی برای یک نظام هوشمند بسیار نگران کننده است) و ناامیدی از داشتن یک زندگی مطلوب متصور، همراه با محدودیت‌های وسیع اجتماعی، زمینه‌ساز ذهنیت اعتراضی به وضع موجود خواهد بود. بنابراین، ما شاهد شکل‌گیری این ذهنیت اعتراضی به شکل جمعی در آینده ای متصور، خواهیم بود. این یک مساله مهم و قابل توجه و چشم ناپوشیدنی است، زیرا این ذهنیت منفی می‌تواند زمینه پدیده‌های مخرب و بی ثباتی اجتماعی را پدید آورد: یکی از دلایل چنین وضعیتی را می‌توان در ذهنیت های بی قرار و نااطمینانی از امروز و آینده در عامل روانشناختی فردی جستجو کرد. این پدیده با نظریه "سو گیری تاییدی" قابل تبیین است. این امر باعث تشدید تمایل خوانش منفی از بسیاری از پدیده های اجتماعی و تقریبا اکثر پدیده های سیاسی شده و ضمن ترکیب با ادراک عینی از ناکامی اقتصادی_اجتماعی مزمن شده در درون فرد، منجر به منفی‌خوانی و ایجاد ذهنیت ناآرام اعتراضی خواهد شد. بر پایه مشاهدات مشارکتی و مصاحبه‌های من، خصوصا با نسل های دهه شصتی و بعدی ها که به وسیله برخی از شاخص‌های نگرش‌سنجی نیز تایید می‌شود نوعی «بیقراری و احساس زندگی در محیط ناملایم و متلاطم» قابل مشاهده است. به اعتقاد من، پرداختن و واکاوی علمی این پدیده، ضرورتی حیاتی برای سیاست‌گذاران در شرایط فعلی کشور است. این موضوع و مهاجرت، دو مسئله جدی و سرنوشت‌ساز جامعه ما هستند. علت غالب این مهاجرت ها، فقط به دلایل اقتصادی یا ناکامی از دستیابی ها در گذشته نیست، بلکه در ترکیبی با ناامیدی از آینده عامل علی تعیین کننده مهاجرت است. این نوع قضاوت نخبگان خواهان مهاجرت، به شکلی ناشی از تردید و بی اعتمادی بلند مدت به آینده بهتر است و همین مسئله است که باید موجب نگرانی عمیق باشد. به اعتقاد من عدم موفقیت های اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی یکی از علل چنین پدیده ای می تواند باشد، اما فقدان توجه به ظرفیت های روانی و اجتماعی جامعه، مداخلات روزمره در زندگی مردم، اجرای طرح صیانت از فضای مجازی، تنگ کردن حوزه عمومی و خصوصی و از همه نامناسب تر، بازنمایی سیاه و منفی با کوتاه نظری های سیاسی و جناحی برای کسب قدرت موجب تشدید این نوع خوانش ها به خصوص در 10 سال اخیر شده است. در میان مباحثی که در رادیو تلویزیون و یا در تریبون های رسمی مطرح می شود و از قبیل حملات تند به دولت های گذشته، نهادها، تشکل ها و... این وضعیت را تشدید کرده است. به طور کلی نوعی سخن گفتن همدلانه و روشنگرانه مشاهده نمی شود. به کار گرفتن علوم انسانی به ویژه علوم جامعه شناختی، می تواند در علت یابی و سیاست گذاری های برون رفت راهگشا باشد. این پدیده‌ها در یک گفتگوی اجتماعی با نهادهای علمی و مدنی، می تواند به بحث گذاشته شود همچنین بخوانید