پوکر اشتباهات
4 خطای رقبا بود که 4 بار پرسپولیس را قهرمان لیگ برتر کرد. در این مطلب، چهار خطای بزرگ سایر مدعیان را در این چهار سال مرور میکنیم؛ اشتباهاتی که چهار قهرمانی پی در پی سرخپوشان را به دنبال آورد و امروز حتما بسیاری از هواداران استقلال، سپاهان و تراکتور به آن ایمان دارند.
به گزارش ایسنا، رسول بهروش در یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت: «نقل است که در فوتبال تا اشتباهی انجام نشود، هیچ گلی به ثمر نمیرسد. این موضوع را میتوان به فتح جامها هم تسری داد. وقتی تیمی قهرمان میشود، یعنی رقبایش اشتباهات بیشتری داشتهاند. وقتی تیمی چهار بار پشت سر هم قهرمان میشود، یعنی رقبایش خیلی خیلی بیشتر اشتباه کردهاند؛ خطاهایی که تا تصحیح نشوند، روال موجود تغییر نخواهد کرد. در حقیقت پرسپولیس تنها زمانی از سریر سلطنت پایین خواهد آمد که کفه اشتباهاتش سنگینتر از حریفان شود. در این مطلب، چهار خطای بزرگ سایر مدعیان را در این چهار سال مرور میکنیم؛ اشتباهاتی که چهار قهرمانی پی در پی سرخپوشان را به دنبال آورد و امروز حتما بسیاری از هواداران استقلال، سپاهان و تراکتور به آن ایمان دارند.
استقلال و منصوریان
علیرضا منصوریان از آن دسته مربیانی بود که بخشی از بدنه هواداران استقلال تمایل زیادی به حضور او روی نیمکت آبیپوشان داشتند. علیمنصور در نفت تهران نتایج خوبی گرفته بود و حتی یک بار تا مرز قهرمانی در لیگ برتر پیش رفت. به همین دلیل هم رغبت قابل توجهی برای حضور او در استقلال وجود داشت؛ آن قدر که اواخر لیگ چهاردهم و در دوران حضور امیر قلعهنویی، هواداران استقلال برای بازگشت منصوریان بنر روزشمار به ورزشگاه بردند. این آرزو البته با یک سال تاخیر برآورده شد و پس از پرویز مظلومی، منصوریان توانست از ابتدای لیگ شانزدهم روی نیمکت استقلال بنشیند. او روی قلمدوش هواداران به استقلال آمد، اما یک سال و نیم بعد با فریادهای اعتراضی همانها ناچار به استعفا شد. حقیقت آن است که منصوریان در آن مقطع انتخاب خوبی برای استقلال نبود. او بیشتر به نمایش بازی کردن در کنار زمین علاقه داشت و حتی اتمسفر داخل تیم هم هیچگاه چندان به سودش نشد. استقلال دو فصل کورس قهرمانی را در آزمون و خطای منصوریان به پرسپولیس واگذار کرد؛ به همین سادگی.
سپاهان و ویسی؟
در مجموعه سپاهان معمولا تصمیمات منطقی و قابل دفاع گرفته میشود اما ابتدای لیگ شانزدهم مدیران تیم اصفهانی مرتکب یک خطای محاسباتی خیلی بزرگ شدند که به یکهتازی پرسپولیس کمک کرد. آنها گمان کردند چون عبدالله ویسی فصل قبل استقلال خوزستان را قهرمان کرده، پس میتواند یک عصر جدید و درخشان در اصفهان داشته باشد. به این ترتیب ویسی سرمربی سپاهان شد، با این حال فقط چند ماه بعد و در پی کسب نتایج ضعیف از سمتش کنار رفت. انتخاب عبدالله اما آغاز دومینوی خطاها بود؛ چون سپاهان ناگزیر از تکرار مکررات و برگزیدن زلاتکو کرانچار شد. در ادامه منصور ابراهیمزاده هم کمکی به این تیم نکرد تا گزینه تکراری بعدی از راه برسد؛ امیر قلعهنویی!
سپاهان و انصراف؟
یک تصمیم اشتباه دیگر در سپاهان مربوط به همین فصل و عدم حضور این تیم برابر پرسپولیس در بازی برگشت میشد. هنوز هم باورکردنی نیست که چطور باشگاه خردگرای اصفهانی به این آسانی شانس کسب امتیاز از حریف مستقیمش را امتحان نکرد و ترجیح داد سه پوئن بیدردسر به پرسپولیس تقدیم کند. سرخپوشان بعد از دو ناکامی پیاپی آسیایی، خسته و کمرمق به اصفهان رسیده بودند اما سپاهان که آن زمان فقط پنج امتیاز کمتر از پرسپولیس داشت، در زمین حاضر نشد تا سرخپوشان با استراحت و انرژی کافی بازی بعدی را هم از شهرخودرو ببرند! تغییرات مدیریتی رخ داده در سپاهان پس از آن اتفاق و نیز انصراف این باشگاه از شکایت به دادگاه عالی ورزش در سوییس به وضوح نشان میدهد آنها خطای بسیار بزرگشان را پذیرفتهاند. البته هنوز کمی با امیر قلعهنویی رودربایستی دارند ظاهرا!
تراکتور و زنوزی
تراکتور در دو فصل اخیر شاید بضاعت انسانی خوبی برای به چالش کشیدن پرسپولیس داشت اما کمطاقتی و فقدان تخصص کافی نزد مالکان و مدیران این باشگاه برای سرخپوشان تبریزی درد سر درست کرد. تراکتور در این بازه زمانی شش سرمربی عوض کرده و عجیب این که این انتخابها تابع هیچ الگوی خاص و روشنی نبوده است. این که چطور یک نفر میتواند از توشاک به تقوی برسد و از دنیزلی به ساکت الهامی، خودش یک معمای بزرگ است. تازه هر جا هم که کار روی روال میافتاد، هیجانزدگی بیمورد زنوزی شرایط را به هم میزد. تنها کافی است داستان متهم کردن محسن فروزان به تبانی و شرطبندی را به یاد بیاورید. فروزان همین حالا کارت بازی گرفته و قانونا قادر به حضور در مسابقات پارس جنوبی است. پس چه شد آخر آن همه داستانسازی آقای مالک؟»
انتهای پیام