جمعه 25 آبان 1403

پژمان بازغی از علت حذفیات سریال افرا پرده برداشت / به توفیقی پیشنهاد دادم کار را برای پلتفرم بسازد! / کارگردانی که همراه بازیگران می‌گرید

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
پژمان بازغی از علت حذفیات سریال افرا پرده برداشت / به توفیقی پیشنهاد دادم کار را برای پلتفرم بسازد! / کارگردانی که همراه بازیگران می‌گرید

آقای توفیقی خیلی احساسی است. پشت دوربین با ما گریه می‌کند و می‌خندد. واقعا این‌طور است. سکانس‌هایی که ما اشک می‌ریختیم وقتی کات می‌دادند می‌دیدیم او هم گریه می‌کند.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، "سریالیست" این هفته به سمت سریال پرحاشیه و بحث‌برانگیز "افرا" ساخته بهرنگ توفیقی رفت. سیدجواد هاشمی آمد و خاطراتش از علی صادقی و پرونده سریال‌های دانش‌آموزی را باز کرد. در بخش نوستالژی هم علیرضا رئیسی به برنامه آمد و از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی‌اش که با سریال‌هایی چون "دنیای شیرین" و "قطار ابدی" داشت، صحبت کرد. اما شاید بخش جالب و صریح و جذاب برنامه به صحبت‌های پژمان بازغی برمی‌گشت.

پژمان بازغی در ابتدای صحبت‌های خود، تصریح کرد: شکل رسانه تغییر کرده است. ما قبلا با یک تلویزیون مواجه بودیم که هر خوراکی که برای مردم تهیه می‌دید شب‌ها می‌نشستند و می‌دیدند. امروز دسترسی به مجموعه‌های دیگر خارجی و ایرانی در شکل‌های دیگری فراهم شده است. امروز پلتفرم‌هایی داریم که با همین بچه‌هایی که در تلویزیون کار می‌کنند قصه‌هایی روان‌تر و کمی شاید متفاوت‌تر را روایت می‌کنند. شاید بسیاری از مجموعه‌های تلویزیونی روز دنیا دوبله می‌شود و در پلتفرم‌ها نمایش داده می‌شود. حتما بخشی از مردم این کارها را می‌بینند.

تلویزیون به قصه‌هایی مثل «افرا» احتیاج دارد

او تأکید کرد: احساس می‌کنم تلویزیون به قصه‌هایی مثل "افرا" که کمی مدرن است احتیاج دارد. قصه‌هایی که کمی همراه با جامعه باشد. همیشه از نقطه آ به نقطه ب می‌رویم. سعی می‌کنیم یک خطی را دنبال کنیم. فکر می‌کنم سریال «افرا» این ویژگی را داشت که در هر بخش و قسمتش یک اتفاقی را رقم بزند و تا لحظه آخر مردم نتوانستند حدس بزنند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. ما در مدیومی به نام تلویزیون صحبت می‌کنیم که تا موتور سریال روشن شود و مردم بخواهند با کار ارتباط برقرار کنند زمان می‌برد. با گذشت سه چهار قسمت اول مردم کار را دنبال کردند. فکر می‌کردند قصه محیط‌بان‌ها است. اما یک‌باره مسیر قصه به کل عوض شد و مسیر تراژدی و درام شد. این‌قدر ژانر عوض می‌کرد و به نظرم روز به روز پخته‌تر می‌شد آن بخش هم لازم بود.

بازیگر نقش «وحید» در سریال «افرا» در ادامه درباره کم شدن میزان بازدید مخاطب در 2 قسمت از سریال در تلوبیون اظهار کرد: فکر می‌کنم دو سه قسمتی مربوط به بخش‌های دادگاه و عزاداری بود. طبیعی است که باید آن بخش هم نمایش داده شود.

بازغی درباره تلخی موجود در قصه سریال توضیح داد: در زمان پخش کار جامعه در شرایطی قرار داشت که میزان فوتی‌های کرونا بالا بود. ما این کار را ساخته بودیم و زمان پخش دست من و آقای توفیقی نبود. می‌دانم که آقای توفیقی چقدر تلاش کردند در مونتاژ، بخش‌های تلخ سریال را کمتر کنند. ماجرا خیلی تلخ‌تر از این برگزار می‌شد؛ ضجه‌ها و شیون‌های مادر در سکانس‌های خاکسپاری بیش از اینها بود. آقای توفیقی گفت مردم شرایط خوبی ندارند. مثلا به آقای توفیقی زنگ می‌زدم و می‌گفتم چرا این پلان را درآورده‌ای و پاسخ می‌داد چون خیلی تلخ بود.

وی ادامه داد: منظورم این است که ما خودمان هم واقف به این شرایط بودیم و خود من سکانس‌هایی داشتم که در سردخانه با پیمان وداع می‌کردم. وحید یک‌بار گریه می‌کرد که در این سکانس بود. عزاداری وحید آنجا بود و جز صحنه‌ای که در سردخانه کاور را باز می‌کند و پیمان را می‌بیند گریه و عزاداری وحید را ندیده بودیم. گفتم چرا این را نگذاشتی. گفت خیلی تلخ می‌شد.

بازغی درباره کاراکتر وحید بیان کرد: از تمام دوستانی که اهل رشت و استان گیلان بودند و در کار بازی کردند تشکر ویژه‌ای دارم؛ مهرداد بخشی، خانم مؤمنی، سارا باقری، صادق حسنی، نسرین بابایی و هامون سیدی و خیلی از کسانی که در کار با آنها همکاری داشتیم و از جان و دل برای کار مایه گذاشتند.

اجرا در تلویزیون زمان زیادی از من می‌گرفت

او که زمانی مجری برنامه «کودک‌شو» بود، گفت: 47 ساله‌ام و در 42 سالگی تصمیم گرفتم به تلویزیون بروم و اجرا کنم. «کودک شو» را اجرا کردم و در آثار نمایشی که تولید می‌شد نقش‌های پررنگی نداشتم چون اجرا زمان بیشتری از من می‌گرفت و نمی‌توانستم از تهران خارج شوم. مترصد این بودم که یک فرصتی پیش بیاید و بتوانم آن را کنار بگذارم و در یک اثر نمایشی در تلویزیون کار کنم. چون من از تلویزیون و مجموعه «آژانس‌دوستی» کارم را شروع کردم. 33 سریال تا به امروز برای تلویزیون کار کرده‌ام. فکر می‌کنم مخاطب تلویزیون دوست دارد من را بیشتر در تلویزیون ببیند. آقای توفیقی از دفترش تماس گرفت و رفتم و صحبت کردیم. یک خطی قصه را برای من توضیح داد. وقتی داشت تعریف می‌کرد در ذهنم گفتم چقدر این نقش بالا و پایین دارد. چقدر می‌شود با آن بازی و ارائه کرد.

بازغی که اصالتا لاهیجانی است، یادآور شد: در سرزمین مادری و پدری من قصه اتفاق می‌افتاد و من آن جنس آدم‌های لج‌باز مثل وحید را خوب می‌شناختم. مدل راه رفتن و حرف زدن و موتورسواری‌شان را در طول سال‌هایی که در گیلان و در رشت زندگی کرده بودم زیاد دیده بودم. از آقای توفیقی پرسیدم چرا سریال را برای پلتفرم نمی‌سازی؟ او جواب زیبایی داد و گفت مردم حق‌شان است سریال خوب ببینند. گفت برویم که یک سریال خوب بسازیم تا مردم ببینند. این جمله من را برای بازی در این نقش مصمم‌تر کرد. 

او تأکید کرد: تمام تلاشم را کردم تا در بهترین شرایط با راهنمایی آقای توفیقی که او هم گیلانی است به یک زبان مشترکی برای وحید برسیم و ساعت‌ها بحث کردیم. تست گریم اولیه شکل دیگری بود. بعد سکانسی را گرفتیم و توفیقی شب به من گفت پژمان می‌خواهم تکرارش کنیم. گفتم من هم خودم این وحیدی را که بازی کردم دوست نداشتم. مثلا راه می‌رفتم و آقای توفیقی کات می‌داد. می گفت این‌طوری راه برو.

بازغی با بیان اینکه به یک زبان اشاره‌ای برای نقش وحید رسیده بودیم، یادآور شد: جنس بازی وحید را به دو نیمه تقسیم کردم. قبل از فوت پیمان، که یک مرد خانواده دوست، امین و مطیع بود؛ حتی در سکانسی که حاج محمود در گوش پیمان می‌زند وحید فقط می‌رود حق‌الزحمه همان روزش را برمی‌دارد. نه پرت می‌کند نه بی‌احترامی می‌کند. هنوز اتفاقی نیفتاده است. این‌ها همه رعایت می‌شد.

وداع وحید با پیمان در سردخانه حذف شد

وی اضافه کرد: در تمرین‌هایی که سر صحنه انجام می‌دادیم به یک نقطه‌ای می‌رسیدیم و من سعی می‌کردم دستورات کارگردان را مو به مو انجام بدهم. بعد اتفاقی برای وحید می‌افتد. آن عزاداری که گفتم آقای توفیقی تلطیف کردند در سردخانه اتفاق می‌افتد و بعد از خاکسپاری ندیدیم وحید گریه کند تا جایی که تنها در جنگل بود و رفت برای خودش عزاداری کرد. وحید بر این باور است که عامدانه این اتفاق افتاده است. خیلی بحث می‌کردیم. نمی‌خواستیم مردم او را کینه‌ای تصور کنند و تصور کنند به دنبال انتقام از حاج محمود است.

بازغی تأکید کرد: شما در طول قصه می‌بینید که حاج محمود به انواع و راه‌های مختلف می‌خواهد وحید را با پول بخرد. به همسرش، مادرش و برادرش وعده‌های مالی می‌دهد. از یک جایی به بعد وحید می‌گوید حالا که این‌طور است و می‌خواهی من را بخری من کارخانه‌ات را می‌خواهم. قیمت من قیمت کارخانه است. کارخانه نه به لحاظ قیمتی، به لحاظ اینکه می‌دانسته کارخانه نقطه ضعف اوست. همان‌طور که او از نقطه ضعف خانواده وحید که فقر بود استفاده کرد و پیشنهادهای مالی می‌داد. اما بخش آخر که وحید بعد از 2 ماه می‌رود می‌گوید اینجا دادگاه نیست، من دنبال حقیقتم؛ جمله مهمی می‌گوید. می‌گوید یک فشنگ که قرار است صدایش در دره بپیچد تعیین می‌کند. اگر دیدمت و شناختمت می‌زنمت. من می‌خواهم این حقیقت برایم روشن شود که آیا مسعود ندیده و زده یا دیده و شناخته و بعد زده است. در سکانس آخر هیچ مکالمه‌ای رد و بدل نمی‌شود. وحید نشانه می‌گیرد و تیرهوایی می‌زند. حقیقت برایش روشن می‌شود و می‌فهمد که ندیده است. تازه بعد از این سکانس وحید می‌خواهد برود و عزاداری‌اش را برای برادرش شروع کند.

 بعد از پخش برخی از قسمت‌ها مردم به صفحه شخصی‌ام سرازیر شدند

او بیان کرد: وقتی وحید در جنگل می‌رود با خودش می‌گوید مسعود هم انجام وظیفه کرده است و او هم گناه دارد. با کارگردان درباره نقش، اتود می‌زدیم و بعد به نتیجه می‌رسیدیم. از بیننده‌ها می‌خواهم زود قضاوت نکنند. در قسمت‌های 17 یا 18 بود که همه بیننده‌ها به صفحه شخصی من سرازیر شدند و کامنت می‌گذاشتند که تو که هستی!؟ اولا کارمان فرهنگسازی است و در نهایت به بخشش رسیدیم. اما ما در جایگاهی نیستیم که بگوییم تو باید رضایت بدهی یا ببخشی. هرکسی دلایل خودش را دارد. جای هیچ‌کدام از این خانواده‌ها نیستیم.

بازغی یادآور شد: مهدی سلطانی سکانس فوق‌العاده‌ای را بازی کرد که دخترش مائده را برای ناهار بیرون می‌برد و می‌خواهد او را به دادگاه ببرد و همان‌طور که غذا می‌خورد اشک می‌ریزد. پدر حرفی ندارد و می‌گوید همه تلاش من برای بچه‌ام است. خانواده‌ای که عزیز از دست داده گرفتار است و خانواده‌ای که ضارب بوده هم گرفتاری دارد و ما در این مجموعه هر دو طرف را دیدیم و به هر دو طرف حق دادیم.

این بازیگر یادآور شد: از کامنت‌ها و ارتباطی که مخاطب با کار برقرار کرده بود لذت می‌بردم، البته گاهی الفاظ نادرستی هم به کار برده بودند که آن هم بخشی از حرفه ما است. برای من پژمان بازغی که 28 سال است در این حرفه‌ام لذت‌بخش است که این همه بازخورد خوب می‌گیرم. حتی الفاظ بد هم نشان‌دهنده میزان باورپذیری نقش است. اینکه مردم پیگیر کارند.

او تأکید کرد: بازیگران جوانی مثل محمدصادقی، سارا باقری، آریا دلفانی و هامون سیدی و همه تلاش می‌کردند. بسیاری از بچه‌های گیلان هم بودند که در ابتدای صحبت‌هایم از آنها تشکر کردم.

 امیدوارم تلویزیون از محصولاتش دفاع کند

بازغی در پایان گفت: امیدوارم تلویزیون از محصولات و آثارش دفاع کند. در فضای مجازی یک تبعیض رسانه‌ای وجود دارد. کارهایی که حتی آن‌قدری استحقاق تشویق و دیده شدن را ندارند به راحتی در فضای مجازی جا باز می‌کنند. به هر حال مخاطب و بیننده ما تلویزیونی است. به نظرم اگر تلویزیون بیشتر در زمان پخش محصولاتش عوامل و گروه سریال را دعوت کند مهم است. بعد از آن فایده‌ای ندارد. آقای توفیقی خیلی احساسی است. پشت دوربین با ما گریه می‌کند و می‌خندد. واقعا این‌طور است. سکانس‌هایی که ما اشک می‌ریختیم وقتی کات می‌دادند می‌دیدیم او هم گریه می‌کند.

جنجال بر سر سانسورهای افرا و رازهای سیروس و اعظم / این پایان‌بندی مصلحتی بود یا واقعی؟ نسرین بابایی: افرا پیش‌بینی نشده تمام می‌شود / بازیگر اسپانسری و نقش‌فروشی حقیقت دارد توضیحات بهرنگ توفیقی درباره اتفاقات تلخ "افرا" و کار سخت مهدی سلطانی در این سریال / مادر مائده مرا یاد مادر خودم می‌اندازد
پژمان بازغی از علت حذفیات سریال افرا پرده برداشت / به توفیقی پیشنهاد دادم کار را برای پلتفرم بسازد! / کارگردانی که همراه بازیگران می‌گرید 2