پیروز حناچی همچنان علیه تهران / چه کسی گفته تهران شبیه مادرید است!؟
حناچی تفاوت پاکستان سیل زده و تلفات صدها نفری آن با سیستم مدیریت سیل در تهران را نمیفهمد. همانطور که قاهره را میبیند اما تفاوت و تمایز قاهره با تهران و مادرید را متوجه نمیشود.
سرویس سیاست مشرق _ "پیروز حناچی"، شهردار سابق تهران و مردی که در دوران سیطره اصلاحطلبان بر شورای شهر؛ پس از مدتها تنش و تغییر بر کرسی بلدیه تهران تکیه زد؛ طی یادداشتی در سرمقاله چهارشنبه گذشته روزنامه شرق پیرامون تهران بزرگ نوشته است:
"شهرهای موفق در دنیا شهرهایی هستند که ثروتهای بیشتری را برای شهر و شهروندان آفریدهاند و فضاهای بیشتری را در اختیار شهروندان خود و مراجعانی از اقصی نقاط جهان قرار دادهاند و با ایجاد تعادل و توسعه خدمات، تمام سطوح شهر را قابل زندگی با کیفیت قابل قبول کرده و اصطلاحا «Livable»4 کردهاند و این مؤلفه (زیستپذیری و قابلیت زندگی) یکی از اصلیترین محرکهای رقابت بین شهرهای دنیا برای کسب جایگاه مناسب و Ranking شهرهاست. اگر ملاحظه میکنیم شهرهایی مانند ملبورن، ونکوور، بارسلون و... معمولا در صدر رقابتهای کیفیت جهاناند، عمدتا مرهون توجه به این نگاه هستند و شهری مثل تهران بهعنوان کلانشهر و پایتخت ایران، در این رقابت در صدر حضور ندارد و معمولا در کنار شهرهایی مانند قاهره مصر یا احمدآباد پاکستان قرار دارد یا در بعضی از رقابتها در انتهای جدول"!
او میافزاید: این موضوع که بسیار هم ناخوشایند است، به چند علت اتفاق میافتد. اول اینکه در بعضی از مؤلفهها کاملا در جهت عکس عمل میکنیم و در بعضی از مؤلفههای تأثیرگذار دیگر، یا آمار نداریم یا آمارها منتشر و گزارش نمیشوند یا در برخی موارد در جهت عکس مؤلفههای تأثیرگذار در حرکت هستیم. با بیتوجهی به توسعه قلمرو عمومی و فضاهای باز و گسترده عمومی در اختیار مردم (PublicSpace) هم ثروت تولید نکرده و هم درجه ارزیابی خود را در جهت مثبت اصلاح نمیکنیم. [1]
*"خودتحقیری" و نگاه قجر زده به ایران و ایرانی در کلمه به کلمه این نوشته به چشم میخورد و حسرت بزرگتر نیز آنست که آقای حناچی در کنار سایر دوستان اصلاحطلبشان نفرات اول ساختن "احمدآباد و قاهره در ذهن ایرانی" بودهاند!
تفکر میز محور و مدیریت لب و دهانی که حاشیه را از متن بیشتر میپسندید و منتهای کارنامه مدیریتیاش حاشیهسازی علیه شهردار اسبق و یا ایجاد چند گاراژ دوچرخههای گران در تهران بود که همان طرح نیز هرگز مورد استقبال مردم قرار نگرفت.
تفکر و مدیریتی که ایران و ایرانی حتی اگر موفقیتی هم داشته باشد اما به چشم اینان نمیآید و یا اگر بیاید انکارش میکنند. کأنه ایرانی هرگز نباید مفتخر باشد و هرگز نباید احساس موفقیت کند!
پر بیراه نیست اگر بگوییم رسالت اینان همینست و جز این نیست که ایران را به مثابه یک "خرابآباد" میبینند و میسازند و معرفی میکنند.
در تفکر اینان اگر فیلمی ساخته میشود باید ایرانِ آن فیلم یک خرابهی جن زده باشد. اگر قرار است تصمیمی مدیریتی برای عمران یک شهر گرفته شود تصمیماتی از قبیل افتتاح دوباره یک ایستگاه مترو یا اقدام تزئینی پرداختن به دوچرخهسواری است. اگر کسی تعریفی از ایران میکند باید بایکوت شود و اگر کسی به ایران خدمتی میکند باید به لجن کشیده شود.
جالب است که حرفهای حناچی اگرچه هیچ سند معتبری با خود ندارد اما نکته اینجاست که با عقل هم در تناقض است. آیا اگر صدها بولتن آماری هم تهران را شبیه به شهرهای سطح پایین معرفی کنند اما این معرفی با واقعیت مطابق است؟
حناچی تفاوت پاکستان سیل زده و تلفات صدها نفری آن با سیستم مدیریت سیل در تهران را نمیفهمد. همانطور که قاهره را میبیند اما تفاوت و تمایز قاهره با تهران و مادرید را نمیداند.
و حناچی حکما نمیخواهد مخاطب ایرانیاش این خبر را بخواند که جک استراو انگلیسی در اشاره به بیتأثیری تحریمها بر ایران گفته بود:
"تهران بیشتر شبیه مادرید و آتن به نظر می رسد و نه شبیه بمبئی یا قاهره. "[2]
همانطور که حناچی کأنه وظیفه دارد که مردم ندانند محمدباقر قالیباف در دوران شهرداری خود به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا در سال 2008 برگزیده و معرفی شد. [3]
"خود تحقیری" به زعم اینان به هر قیمتی باید ادامه پیدا کند.
حتی اگر حقایق بزرگ را نبیند و حتی اگر قرار باشد با شکم بزرگ خود در مقابل خورشید بایستد تا کسی نور آنرا نبیند.
البته یک مسئله دیگر نیز در این میان وجود دارد...
"بی هنران" علیه "باهنران" و بیکارنامهها علیه کارنامهدارها به پا خواستهاند تا کارآمدی انقلاب و نظام اسلامی کتمان شود. تا زیبایی سحار و مدرنیزاسیون تهران بزرگ در پسا انقلاب دیده نشود. و تا هر موفقیتی از توانایی ساخت آبشیرینکن هستهای تا صادرات پهپاد و ارزانی سوخت و امنیتسازی فرامرزی به چشم هیچکس نیاید.
ما با یک معضل مواجهیم. افرادی هستند که تا ایران و ایرانی هست، میخواهند در ذهن مردم هر موفقیتی را به ساخت آفتابه و لولهنگ و حتی کمتر از آن تقلیل دهند.
خطرناکتر از رزمآرا تفکر خودتحقیر رزمآرا بود که گویا ادامه یافته است...[4]
باید با "جهاد تبیین" در مقابل چنین تفکری بپاخاست و در جنگ روایتها با دلیل و سند برنده شد.
***
1_https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-854749
2_https://irna.ir/xj4wp8
3_mehrnews.com/x8wyS
4_https://www.mizan.news/151747