پیشبینی آیت الله صافی درباره احمدی نژاد
در بررسی زندگی آیتالله صافی باید این ملاک را در نظر داشته باشید که ایشان هیچ شخصی را سیاه یا سفید کامل نمیدیدند. هر جا که میدیدند اشخاص له یا علیه دین وارد شدند ایشان وارد میشد و تذکر میداد یا تشویق میکرد. مخالفتهای ایشان شخصی نبود و در همه آنها خدا و دین مطرح بود.
به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، از درگذشت آیتالله صافی گلپایگانی تنها دو هفته میگذرد و همچنان به یاد این مرجع فقید مراسمی برپا میشود و گفتوگو با نزدیکان درباره زندگی و آرای ایشان مناسبت دارد. گفتوگوی سید مهدی حسینی دورود پژوهشگر حوزوی با حجتالاسلام محسن اکبری شاهرودی مسؤول بخش استفتائات و اجازات دفتر مرجع فقید که در پی میآید نیز از این دست است و حاوی نکات خواندنی فراوان و اگرچه به قصد انتشار در چهلمین روز انجام شده اما زودتر منتشر میشود. اکبری شاهرودی از نزدیکان و همراهان آیتالله صافی به شمار میآید چندان که در 15 سال اخیر بعدازظهرها را با او سپری کرده است.
گفته میشود آیتالله صافی تا آخرین روز از هوش و حواس و حافظه کامل برخوردار بودند و مطالعه فراوان داشتند و با این کهنسالی روزی ده تا پانزده روزنامه را تورق و مطالعه میکردند و مرتباً از احوال کشور و جهان با خبر بودند.
بله، ایشان در مطالعه، نمونه بودند. پیش از آنکه به بیمارستان بروند تا آخرین روزی که در منزل بودند مطالعه داشتند و غیر از کتب علمی و استفتائات، روزنامهها و بولتنهای خبری را روزانه مطالعه میفرمودند. خودشان میفرمودند از پنج سالگی که به مکتب رفتم، کتاب از دستم نیفتاد.
صبحها هم بعد از تعقیبات نماز و پیادهروی که داخل منزل انجام میدادند، برخی رسانههای داخلی و خارجی را گوش میدادند تا از اخبار دنیا و جهان اسلام مطلع باشند. این وسعت اطلاعاتشان بقدری بود که مسئولان دولتی را در ملاقاتها شگفتزده میکرد حتی برخی اخبار را که ایشان میدانستند بعضی مسئولان در جلسه ملاقات از ایشان میشنیدند و بعد پیگیری میکردند.
آیتالله صافی جزء مخالفان مرحوم دکتر شریعتی قلمداد میشوند و همانگونه که مستحضر هستید تاریخ شفاهی، واقعیت است و در بیان واقعیت باید احساسات، درگیریهای فکری، سیاسی و عاطفی را کنار بگذاریم و آنچه را که واقعیت است بگوییم. علت این اختلاف چه بود و آیا آیتالله صافی علیرغم گذشت زمان بسیار همچنان آن عقیده را نسبت به دکتر شریعتی داشتند؟
ایشان در این اواخر که همایشهایی برای شریعتی برگزار میشد و فرزندان شریعتی در آن سخنرانی میکردند خیلی ناراحت میشدند و میفرمودند چرا برای کسی که انحرافش مشخص است ترویج میکنید. در قضیه شهید جاوید آقای حسینی قزوینی نقل میکردند من با آقای صالحی خیلی رفاقت داشتم. آن زمان خیلی از علما نقد نوشتند. آقای صالحی به من گفت تنها نقدی که هم علمی و هم مؤدبانه بود نقد آقای صافی بود. در یک جلسهای فردی به رییس جمهور وقت که پرچم مخالفت با مراجع را برداشته بود توهین کرد. آیتالله صافی ناراحت شدند و گفتند من دعوای شخصی با افراد ندارم. اگر در جایی در دفاع حرفی میزنم یا ردی میکنم واقعا بحث، بحث خدا و دین است و هیچ انگیزه غیر دینی در کار نیست.
یا در قضیه دیگری، معمولاً حاج سیدحسن آقا خمینی با اخویهای خود به منزل آیتالله صافی میآمدند. شبی ایشان به منزل حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی رفته بودند. فردا صبح به خدمتشان رسیدم گفتم آقا شما با این حال، چرا تشریف بردید؟! آن زمان برخی منسوبین امام راجع به حجاب گفته بودند که خانم امام خیلی به چادر مشکی مقید نبوده است و چادر رنگی سرشان میکردند. سیدحسن آقا در کلاس درس این را نفی کرده بودند و گفته بودند که مرحوم امام آنقدر مقید بودند که حتی سفره نوههای کوچک پسری و دختری را جدا میانداختند. این گفته منتشر شد. آقا از این موضع اسلامی و غیرت سیدحسن آقا خیلی خوششان آمده بود و به خاطر این موضع، به منزلشان رفته بودند.
روش ایشان این بود که هیچ شخصی را سیاه کامل یا سفید کامل نمیدیدند. این یک جریان فکری معتدل است که باید بین طلبهها و حوزههای ما جا بیفتد که هیچ کس را نباید سیاه کامل یا سفید کامل ببینیم بلکه باید هر کسی را با توجه به مواضعی که دارد قضاوت و داوری کنیم. نسبت به شریعتی هم همین طور بودند. آیتالله صافی در مقدمه آوردهاند که آقای شریعتی زمانی که شما وارد حسینیه شدید خیلی دوست داشتیم آنجا را به مدرسه اسلامی تبدیل کنید و اسلام و شریعت را تبلیغ کنید اما متأسفانه شما به گمراهی رفتید. کاش برگردید و با بزرگان مشورت کنید. بگذارید پیش از آنکه حرفهایتان برای عوام گفته شود در جلسات تخصصی با علما و کارشناسان مطرح شود. اما شریعتی آن را نپذیرفت.
روش ایشان این بود که هر جا شخصی از مسئولان یا غیر آنها از دین و مذهب دفاع میکرد شخصاً وارد میشدند و با تماس تلفنی با نامه وی را تشویق و تحسین میکردند. شاید اگر بخواهم احصا کنم نزدیک به هزار مورد باشد که آقا این کار را کردند. خودشان میفرمودند که روش آقای بروجردی هم همین بوده است. آیتالله صافی دغدغههای مختلفی در بحث دینی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داشتند. این نکته را به یقین میتوان گفت که ایشان دلسوزترین روحانیون و مسئولان و فرد در شیعه برای مردم بودند. خیلی به مردم علاقمند بودند. همواره تأکید داشتند که مردم باید در جایگاهی که شأن آنهاست قرار بگیرند و این جایگاه شأن آنها نیست. برای مردم خیلی اهمیت قائل بودند.
آیا مرحوم آیتالله صافی برجام را قبول داشتند؟
از نظر ایشان ارتباط با کشورهای غیراسلامی با ملاک حفظ عزت و هویت اسلامی اشکالی نداشت همان طور که مرحوم امام و رهبری معظم فرمودند و الان هم تصمیم بر همین است. بعضیها که از مواضع ایشان بیاطلاعند شروع به اهانت کردند غافل از اینکه مواضع ایشان مورد تأیید امام و مقام معظم رهبری بود. آثار آیتالله صافی پر از مخالفت با استکبار و مخالفت با دشمنان اسلام است. کسی نمیتواند ایشان را به دوستی و رفاقت با دشمنان اسلام متهم کند. آیتالله صافی مذاکره را به معنای آنکه تسلیم بشویم و آیه نفی سبیل را نقض کنیم نمیدانستند و میفرمودند مذاکره و صحبتکردن به این معنا هیچ اشکالی ندارد، چرا باید قهر باشیم؟! مگر با قهرکردن میتوانیم احقاق حقوق ملت ایران را کنیم؟! تمام هم و غم آقا مردم بود و مردم هم به خوبی این را درک کرده بودند.
از روابط بیت آیتالله صافی با بیت امام هم لطفا بگویید.
وقتی پدر امام، مرحوم آقا مصطفی را شهید کردند، مرحوم آقا نقل میکردند خانواده امام، والده امام و خود امام که کوچک بودند به خانه دایی ما در گلپایگان رفتند و چند روزی در آنجا مهمان بودند. رابطه بیت امام و بیت آیتالله صافی یک رابطه قدیمی است. رفاقت آیتالله صافی با امام بعدها نیز ادامه داشت. در خبرگان قانون اساسی خیلی از افراد مثل خلخالی نمیخواستند آیتالله صافی وارد شوند. آیتالله صافی نماینده طیف اصیل و سنتی حوزه بودند. بساطی را راه انداختند که بگویند آیتالله صافی مورد تأیید حضرت امام نیست. خود امام با تدبیری دستور دادند چندین ماشین با بلندگو درقم راه بیفتند و اعلام کنند آیتالله صافی مورد تأیید امام هستند. امام و مقام معظم رهبری بخاطر همین نیت الهی ایشان به ایشان اعتماد کامل داشتند و این قضیه در مواضع امام نسبت به ایشان و مواضع مقام معظم رهبری و مخصوصاً پیام تسلیت به خوبی آشکار و روشن است.
به تماسهای خصوصی آیتالله صافی با مقام معظم رهبری و رؤسای جمهوری اشاره بفرمایید.
ارتباط ایشان با مقام معظم رهبری بسیار صمیمی و خوب بود. دیدارهای مختلفی که در این سالها انجام شد همه حاکی از این است. انشاءالله اگر فیلم این دیدارها منتشر شود میبینید که چه رابطه صمیمی و مستحکمی بود. البته ایشان اگر جایی بخاطر اصل نظام و اهداف اسلامی نیاز به راهنمایی میدیدند کوتاهی نمیکردند همان طور که مقام معظم رهبری در پیامشان فرمودند که ما از راهنماییها و نظرات ایشان بهرهمند میشدیم.
در بحث طرح کنترل جمعیت ایشان از همان اول مخالف بودند و فرموده بودند که این طرح خلاف مبانی اسلامی است. در قضیه آقای احمدینژاد ایشان فرموده بودند که وی یک روز به همه برخواهد گشت. (در مقابل رهبری و همه قرار خواهد گرفت).
در دور دوم که احمدی نژاد به قم آمدند آیتالله صافی اجازه ندادند به دفترشان بیایند؟
عرض کردم در بررسی زندگی آیتالله صافی باید این ملاک را در نظر داشته باشید که ایشان هیچ شخصی را سیاه یا سفید کامل نمیدیدند. هر جا که میدیدند اشخاص له یا علیه دین وارد شدند ایشان وارد میشد و تذکر میداد یا تشویق میکرد. مخالفتهای ایشان شخصی نبود و در همه آنها خدا و دین مطرح بود.
یکی از چیزهایی که در نقل خاطرات برایشان اهمیت داشت منفعت دینی بود. ایشان در سن صد و سه سالگی با آن حافظه عجیب، دریا و اقیانوس خاطرات بودند. اگر میتوانستند بنویسند یک موسوعه دهها جلدی میشد. خاطراتی را تعریف میکردند که منفعت دینی داشت. ثم ماذا را بعد از هر خاطرهای میگذاشتند. این خاطره را نقل کردید، ثم ماذا؟ آیا دین مردم، اعتقادات و باور مردم تقویت شد؟ متأسفانه در اکثر ترجمهنگاران ما این امتیاز نیست. کتابهای خاطراتی که نقل شده است خالی از این است. هر چه به دستشان رسیده است نوشتهاند و خیال کردهاند کار خوبی است. مرحوم آقا این روش را اصلا قبول نداشتند.