چرا در مقطع کنونی هماهنگی بین قوای نظام اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است؟
هرگاه سیاستگذاران و سیاستمداران به اصول و ارزشهای انقلاب بازگردند و با تکیه به توانمندیهای درونی سایر ظرفیتهای منطقهای و و بینالمللی را در جهت تحقق آرمانهای مردم همسو و هماهنگ سازند، نه تنها امکان رشد بلکه جهش در همه عرصهها به وجود می آید و اینجاست که در گام دوم انقلاب با هماهنگی بین قوا و تقسیم کار بین بخشی و نظارت دقیق و پاسخگویی مناسب به نقادان و عموم جامعه بایستی پیشینه عملکردی...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصرهمدان، هرگاه سیاستگذاران و سیاستمداران به اصول و ارزشهای انقلاب بازگردند و با تکیه به توانمندیهای درونی سایر ظرفیتهای منطقهای و و بینالمللی را در جهت تحقق آرمانهای مردم همسو و هماهنگ سازند، نه تنها امکان رشد بلکه جهش در همه عرصهها به وجود می آید و اینجاست که در گام دوم انقلاب با هماهنگی بین قوا و تقسیم کار بین بخشی و نظارت دقیق و پاسخگویی مناسب به نقادان و عموم جامعه بایستی پیشینه عملکردی جریان انقلاب باشد.
در شروع گام دوم انقلاب اسلامی سه نکته حائز اهمیت است:
اول؛ مشخص شدن درستی و نادرستی بسیاری از نظریات رایج از ابتدای انقلاب تاکنون (سیاستها و برنامههایی را برخی مسئولین اتخاذ میکردند و مصرانه اجرا مینمودند و در مقابل به منتقدین وقعی نمیگذاشتند و در نهایت هم پاسخگوی اشتباهات و نتایج خسارت بار نبودند اما در این مقطع با تنوعی که در دولتها و مجالس داشتیم، تقریبا همه گونه برنامهریزی و سیاستگذاری را تجربه کرده و نتایج آن را نیز دیدهایم)؛
دوم؛ پختگی و با تجربه شدن بیشتر کارگزاران در نظام اسلامی (اکثریت کارگزاران به یک بالندگی رسیده اند در نتیجه بعد از چهار دهه دست روسای قوا برای انتخاب مدیران کارامد و توانمند بسته نیست تا مجبور باشند افرادی را انتخاب کنند که هماهنگ نبوده و در جهت اعمال سیاستها سنگ اندازی نمایند، نکته دیگر اینکه در عرصه تصمیم سازی کسانی را داریم که میتوانند با ارشادات و راهنماییهای خود مدیران اجرایی را هدایت و تشویق نمایند)
سوم؛ یکدست شدن و همسو شدن قوا (این بخش نیاز به توضیحات بیشتری دارد که در ادامه می آید)
از همان روزهای نخستین انقلاب و روی کار آمدن دولت موقت اختلاف رای و نظر در تمامی سطوح آشکار ولیکن رهبری بینظیر امام و یکدست بودن امت در باور به آرمانها و تبعیت از امام باعث میشد تا نظام کمتر به حواشی پیش آمده توجه نماید و یا اینکه این اختلافات در بین مردم کمتر استقبال می شد.
اما با گذر زمان و استقرار قوای سه گانه نه تنها شاهد اختلاف بین قوا بودیم، مواردی مانند اختلاف بین شهید بهشتی با بنیصدر و با مجلس بلکه حتی اختلاف بین یک قوه نیز دیده میشود، مانند اختلاف بین شهید رجایی با بنیصدر یا اختلاف بین نمایندگان مجلس اول و یا اختلاف نظر بین میرحسین بعنوان رئیس دولت با حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور و نیز اختلاف درون کابینه میرحسین در ماهیت سیاستهای اتخاذی و اجرایی.
قطعا این اختلاف نظر کشور را گرفتار تنگناهایی میکرد، ولیکن بعدها مشاهده شد یکدستی بین قوا اگرچه حتی کم رنگ و ضعیف باعث نشد تا آنگونه که انتظار میرفت موجبات تسری و تحقق اصول و مبانی انقلاب گردد.
وقتی در سال 67 صندلیهای مجلس سوم به نیروهای چپ رسید با وجود اینکه با آقای موسوی اردبیلی و میرحسین موسوی یک خاستگاه فکری و سیاسی داشتند، اما این هماهنگی قوا در پیشرفت مسئله اساسی آن روز جامعه که جنگ و معیشت مردم بود و نیز پیاده سازی اهداف اولیه انقلاب، چندان به کار نیامد و موفقیت قابل توجهی حاصل نشد.
در مقطع بعدی هم که دولت به دست آقای هاشمی افتاد رئیس قوه قضاییه یعنی مرحوم آقای یزدی بودند و بنا به اراده و تلاش های هاشمی رفسنجانی مجلس های چهارم و بعدا مجلس پنجم، مجالسی همسو با سیاستهای دولت شد و عملا سه قوه از جریان راست سنتی بودند، لیکن به لحاظ تسلط اراده ی آقای هاشمی رفسنجانی بر سپهر کلی سیاستگذاری، آنچه که پیاده شد سیاست های مورد نظر وی بود و کمتر به سمت تحقق اهداف انقلاب تمایلی مشاهده گردید بلکه شاهد فاصله گرفتن ریلگذاریها از مبانی تبیینی امام ره و مقام معظم رهبری بودیم.
از این مقطع به بعد هم که دیگر کمتر شاهد یکدستی قوا بوده ایم و بیشتر هماهنگیها بین قوه مجریه و قوه مقننه صورت گرفته است (اگر از ناهماهنگی مجلس ششم با کلیت نظام و ناهماهنگی مجلسهای هفتم و هشتم با دولتهای وقت عبور کنیم) به جز مقطع آقای آملی لاریجانی که همدلیهایی را با دیگر قوا داشتند و مساعدتهایی از سوی دیگر قوا به دولت تدبیر و امید، ارزانی شد، یکدستی به ویژه در جهت تبیین و تحقق اهداف انقلاب نبودهایم.
لذا اکنون که در طلیعه گام دوم انقلاب شاهد آن هستیم که با خواست و اراده بخش قابل توجهی از جامعه اقبال به سمت جریان انقلاب بوده و قوه مقننه و مجریه شاهد حضور افراد انقلابی است و از سمت دیگر با حکم رهبری معظم نیز در راس قوه قضاییه، فرد دیگری با پیشینه انقلابی مستقر شده است، امید می رود که کلیه بدنه انقلاب ارزش این فرصت مبارک را که مردم به آنها دادهاند، بدانند زیرا ثابت شد هنوز مردم آمال و آرزوهای خود را در تحقق اهداف و اصول انقلاب جستجو می کنند و به نیروهای داخلی اعتماد دارند پس باید این مقطع را غنیمت شمرده و نهایت سعی و تلاش خود را به منصه ظهور برسانند تا جامعه از گرفتاری هایی که اکثریت را به ستوه درآورده است نجات یافته و گام دوم را محکم تر و بلندتر، جهت تحقق آرمانهای اصیل انقلاب که عدالت گستری و ارتقای منزلت و معیشت اجتماعی جامعه ایران از اولویتهای آن است، بردارند و مردم را هر چه بیشتر باورمند و امیدوار به انقلاب اسلامی نمایند، انقلاب و نظامی که برای آن جانفشانیها و از خودگذشتگیها کردند.
از جانب دیگر بدنه کارشناسی جبهه انقلاب، نبایستی حتی یک لحظه از نقد و نظر و هدایت و نظارت بر رصد تطابق سیاست های تنظیمی و اجرایی با اصول و ارزشها دست بکشند زیرا دیگر بعد از سپری شدن 43 سال از استقرار نظام اسلامی، فرصت برای آزمون و خطا از بین رفته است، در نتیجه باید هرجا که سیاست ها درست و کارشناسی شده و با پشتوانه علمی و تجربی باشد در برابر نق زدن های بی مورد و سنگ اندازی ها به شدت دفاع کنند و هر جا که سیاستها اشتباه بود ابتدا تذکر مشفقانه داده و اگر دیدند که مانند پاره ای از دوران های گذشته، لجاجت غیر منطقی صورت می گیرد، بدون کوچکترین ترحمی با استفاده از تمامی ظرفیت رسانه ای و دیگر ظرفیتها، سیاست غلط و فرد لجوج را در مقابل رای و قضاوت عامه بکشند و از سوی دیگر تمامی ظرفیت های پیش بینی شده در قانون را برای تنبیه متخلفین بسیج کنند، و دستگاههایی مانند دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور و نهادهای امنیتی نظارتی را به نحو مطلوب در جریان کجرویها گذاشته و مطالبهگری حقیقی جریان انقلاب را به نمایش بگذارند.
نگارنده معتقد است جبهه انقلاب بایستی فرصت پیش رو را سخت پاس داشته و برای تشکر از امت اسلامی حداکثر تلاش خود را بعمل آورد تا اینکه کارآمدی سیاستهای جریان انقلاب به یکایک مردم ثابت شده و اینکه مشخص شود سر منشا بیشتر گرفتاری های کشور به سیاست های وارداتی از جانب غرب گرایان و به کارگزاران غیر باورمند به اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی برمیگشته و هرگاه سیاستگذاران و سیاستمداران به اصول و ارزشهای انقلاب بازگردند و با تکیه به توانمندیهای درونی سایر ظرفیتهای منطقهای و و بینالمللی را در جهت تحقق آرمانهای مردم همسو و هماهنگ سازند امکان رشد و بلکه جهش در همه عرصهها به وجود می آید و گام دوم انقلاب اسلامی با هماهنگی بین قوا و تقسیم کار بین بخشی و نظارت دقیق و پاسخگویی مناسب به نقادان و عموم جامعه بایستی پیشینه عملکردی جریان انقلاب باشد.
هوشنگ نادری
انتهای پیام /