چرا شبکههای برونمرزی صداوسیما تعطیل میشوند؟!
پس از تعطیلی شبکه الکوثر که به زبان عربی به پخش برنامه میپرداخت، معاون برون مرزی سازمان صداوسیما خبر از تعطیلی شبکه تلویزیونی سحر به زبان اردو و رادیو دری افغانستان داد.
پیمان جبلی معاون سازمان صداوسیما از «انباشته شدن بدهیها به شرکتهای ماهوارهای» و همچنین «انباشت بدهی به ایستگاههای پخش» پرده برداشت و خواستار ورود دستگاههای نظارتی به موضوع «تعطیلی تریبونها و تبلیغات جمهوری اسلامی در خارج از کشور» شد. تعطیلی پی در پی شبکههای برون مرزی در حالی صورت میگیرد که پیشتر اعلام شده بود، این معاونت درصدد راهاندازی «شبکههای تلویزیونی فرانسوی و روسی» است. ادعایی که با هدف «پوشش دادن مناطق مهم مخاطبین جمهوری اسلامی» در دستور کار قرار گرفته بود. معاون صداوسیما پس از اعلام تعطیلی سه شبکه رادیویی و تلویزیونی از مجموعه تحت مدیریتش، بهتازگی گفته «پرستیوی، العالم، آی فیلم انگلیسی و عربی نیز از روی ماهواره حذف خواهند شد» که دلیل این مسئله را دریافت نکردن «حتی یک دلار از سهمیه ارزی» دانسته است.
هدف معاونت برونمرزی صداوسیما چیست؟
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با هدف تاثیرگذاری بر مخاطبان بینالمللی، آشنایی آنان با معارف انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی (ص) و همچنین به عنوان تریبون نظام اسلامی ایران جهت تبلیغ و ترویج دستاوردهای کشور و ایجاد همدلی و مودت با سایر ملتها، به آنتنهای برونمرزی علاقهمند شد. در سالهای اولیهی انقلاب با پخش خبر تلاش داشت، تحلیلهای موثق را در اختیار ملتهای خارج از مرزهای ایران قرار دهد. سال 1363 جدایی حوزه برونمرزی از اداره کل اطلاعات و اخبار کلید خورد و در نهایت با حکم محمد هاشمی - رئیس وقت صداوسیما - به یک معاونت مستقل با نام «معاونت برونمرزی» تبدیل شد. شبکههای رادیویی و تلویزیونی معاونت برون مرزی صداوسیما با 30 زبان زنده با مردم دنیا ارتباط دارد و طبق پیوست قانون بودجه سال 1398، تعداد 66 شبکه رادیویی و تلویزیونی را شامل میشود. ارتباطی که علاوه بر انتقال رویکرد اسلامی نظام، به تعامل فرهنگی و سیاسی نیز میبایست کمک کند. این یاری گرفتن از رسانه جهت پیشبرد اهداف، سیاسی، فرهنگی و حتی امنیتی امری قدیمی است که برای مثال رادیوی انگلیسی بی بی سی از حدود یکصد سال پیش (1927)، به این سمت حرکت کرده است. این شبکه در قیاس با معاونت برون مرزی سازمان صداوسیما تقریبا به یک میزان با زبانهای مختلف برنامهسازی و تولید محتوا میکند اما آنچه که اهمیت دارد، میزان تاثیرگذاری و شکلدهی افکار عمومی در سطح بینالمللی است. از سوی دیگر شبکههای برون مرزی در بسیاری از کشورهای جهان مطابق خطمشی کلان این کشورها در امور خارجی فعالیت کرده و بخشی از بودجه آنها توسط وزارت خارجه تامین میگردد. شبکههای برون مرزی صدا و سیما چه چیزی پخش میکنند؟ اگر همین امروز تمامی رادیوها و تلویزیونهای برون مرزی خاموش شوند و سیگنالدهی آنها قطع شود، چه لطمهای به پوشش اخبار ایران در بیرون از مرزها وارد میشود؟ آیا زبان نظام قاصر است از اینکه در شبکه های اجتماعی و سایتها و خبرگزاریها نگاه خود را مطرح کند یا اینکه صرفا این شبکهها ویترینی هستند برای اعلام حضور در بین شبکههای ماهوارهای و لزوم روشن ماندن آنها نه از روی تاثیرگذاری و جذب مخاطب که از روی تکرارپذیری و الزام تداوم این روند، ادامه مییابد؟ برای پاسخ به این دو سوال باید گزارشهای داخلی (که انتشار عمومی نمییابند) مورد مطالعه قرار گیرند. برای مثال در آخرین گزارش عملکردی که این سازمان منتشر کرده است (کتاب سال 1397) آمارهای جالبی از ساختارهای تلویزیونی آمده است. این گزارشها بر اساس تحلیلهای بیرونی نیست و همانطور که اشاره شد، گزارشهایی است که در سازمان صداوسیما و از طرف شبکهها و معاونت برون مرزی تکمیل شده است. در بخش ساختارهای تلویزیونی، هیسپان تی وی و پرس تی وی به عنوان دو شبکهی خبری که مهم ترین شبکههای معاونت برون مرزی نیز به حساب میآیند، هیچ برنامهای در ساختار مستند، ترکیبی نمایشی و غیرنمایشی (برنامههای گفتگو محور به همراه گزارش، مستند کوتاه و...) ندارند. به عبارت دیگر این شبکه ها صرفا به پخش خبر میپردازند و استفاده از سایر ساختارهای تلویزیونی را به کلی کنار گذاشتند. این آمار را مقایسه کنید با ساختارهای متنوعی که در شبکههای خبری تلویزیونی بینالمللی مثل CNN، الجزیره، BBC و... وجود دارد. البته آی فیلم عربی، انگلیسی و دری نیز که شبکههای سرگرم کننده هستند و به عبارت دیگر هدفشان بیشتر از اطلاع رسانی، انتقال جنبههای فرهنگی و اجتماعی ایران است، از ساختارهای متنوع برنامهسازی هیچ استفادهای نمیکنند و صرفا به پخش فیلم و سریال میپردازند و حتی از پویانمایی نیز برای افزایش جذابیت بین برنامههایشان بهرهای نمیبرند! در حوزه رویکردهای برنامهسازی، مجموعه آی فیلم و سحر بیش از بقیه بخشها دچار خطای استراتژیک هستند. از آنجا که این دو مجموعه صرفا رویکرد اطلاع رسانی ندارند و بیشتر جهت ارتباط فرهنگی با سایر ملتها برنامهریزی شدند، در حوزه تفریح و سرگرمی و ارشادی - تربیتی، کمتر از اطلاعاتی - آموزشی برنامهسازی کردند. این مسئله به صورت طبیعی، باعث ریزش مخاطبانی میشود که مثلا در شبکه آی فیلم میخواهند سرگرم شوند اما با حجم انبوهی از اطلاعات مواجه میگردند. در توضیح طبقات برنامهسازی به صورت خلاصه می توان برنامه های طبقه (د) را برنامههای تدوینی آرشیوی و یا اصلاح و آمادهسازی و... نامید. برنامههای طبقه (ج) به برنامههای ترکیبی زنده و یا تولیدی و همچنین زنده / تولیدی مانند: برنامههای کارشناس و مجریمحور گفته میشود. برنامههای طبقه (ب) عمدتا برنامههای تولیدی مستند و یا برنامههای بازسازی نمایشی شخصیتهای معروف گذشته و... هستند و طبقه (الف) سریالهای تلویزیونی و تله فیلمها (فیلمهای 90 دقیقهای تلویزیونی) میباشند. همانطور که در جدول فوق مشخص است برنامههای طبقات الف و ب که عموما مخاطب فعال زیادی را جذب میکند و البته هزینه نسبتا بالایی هم دارد، در تمامی شبکههای برون مرزی نادیده گرفته شده است.
بدون شبکههای برونمرزی چه خواهد شد؟
گزارشهای سالانه و دورهای مبنی بر تعداد و رضایت مخاطبان شبکههای برون مرزی (آنطور که مرتبط با شبکههای رادیو و تلویزیونی سراسری و استانی منتشر میشود) وجود ندارد یا در دسترس نیست. به عبارت دیگر نمی توان تخمین زد که شبکه های برون مرزی برای چه کسی پخش میشوند و آیا مخاطبانشان آنها را میبینند؟ صرفا مصاحبه یا آمارهای غیرمتمرکزی در بازههای خاص منتشر شده است که تردیدهای جدی درباره آنها وجود دارد؛ نظیر مصاحبه یکی از مدیران این شبکه بهنام حبیب عبدالحسین مدیر سایت و شبکههای اجتماعی شبکه پرس تی وی در فضای مجازی که شبکههای اجتماعی این رسانه را پربازدید و با دنبالکنندههای زیاد معرفی کرده است. همچنین گزارشی در سال 1393 منتشر شده است که بیان میکند «در فاصله روزهای 10 شهریور تا 10 مهر نزدیک به 100 میلیون نفر به وبسایت این شبکه مراجعه کردهاند.» در سال 1391 نیز در گزارشی ادعا شده که بر اساس یافتههای نظرسنجی روزنامه فایننشال تایمز چاپ لندن، «82 درصد جمعیت اهل تسنن بحرین مخاطب شبکه خبری العالم هستند.». اگرچه چنین گزارشهای محدودی که بیشتر در ارتباط با شبکههای مهم برون مرزی هستند، منتشر میشوند (مثل پرس تی وی، العالم، هیسپان تی وی و...) اما مهمتر از آن توجه به تاثیرات این شبکههاست که قابل بررسی است. اگر هدف این شبکه ها و مخاطبان آن به صورت دقیق مشخص میشد و هرکدام از برنامههایی که ساخته، تولید و پخش میشوند با تکیه بر پژوهش پیش میرفتند، میشد مدعی پیشرفت یا پسرفت بود. به عبارت دیگر وقتی که مخاطبان «کلی» معین می شوند و نشانه ای از هدفگذاری های دقیق نیست، جذب 1 مخاطب یا 100 میلیون مخاطب تفاوتی ندارد چون احتمالا در هر دو، جذب مخاطب اتفاقی یا مبتنی بر عوامل بیرونی (مثل انقلاب، شورش و...) بوده است که نیاز مخاطبان به شبکه های خبری بیشتر می شود. دقت در جدول زیر نشانگر بیهدفی این برنامههاست. شبکههای تلویزیونی پرس تی وی، هیسپان تی وی، العالم، الکوثر، مجموعههای سحر و آیفیلم صرفا برای مخاطب عام برنامهسازی میکنند و برای مثال حتی یک باکس خبری یا ویژه جداگانه برای جوانان درنظر نگرفتهاند. (هرچند اصل این تقسیم بندی کنداکتور که عموما بر اساس سن انجام میشود، منسوخ است اما در همین ابعاد نیز اخبار و بخش های مختلف برنامهسازی با شلیک بیهدف منتظر مخاطبان عام هستند!)
چه باید کرد؟
بخشی از وظایف صداوسیما به عنوان یک رسانه حاکمیتی، تبلیغ و ترویج خدمات و رویکرد نظام در حوزه های مختلف برای ملتهاست. از این جهت میتوان وجود معاونت برونمرزی را توجیه کرد اما صرفا وجود آن اهمیت ندارد. آنچه که مهم است، عملکرد این رسانههاست. ارائهی گزارشهای دقیق به دولت و نهادهای نظارتی و انتشار گزارشهای ارزیابی عملکرد، مخاطب پژوهی و برنامهریزی جهتمند برای این رسانهها اهمیت بسزایی دارد. از سوی دیگر پرداختن به عملکرد این رسانهها میتواند فضای افکار عمومی را در جهت حمایت از آنها (اگر مفید باشند) سوق دهد. دولت نیز باید با درک درست از کار رسانهای برای سایر ملتها و رساندن صدای مظلومیت جمهوری اسلامی و حمایت از مظلومان از فعالیتهای برون مرزی صداو سیما حمایت کند و نیازهای آنان را برطرف نماید. البته مشروط بر آنکه در بیان میزان نفوذ و تأثیر گذاری این شبکهها واقعبینی و واقعگویی رخ داده باشد. شفافسازی در ارتباط با عملکرد شبکههایی که در داخل مخاطب ندارند و همچنین مشخص کردن میزان مخاطب، هزینه و محدودهی پخش ماهوارهای میتواند دولت را نیز مجاب به حمایت از این شبکهها کند. از سوی دیگر گاهی ناهماهنگیهایی بین دولت و سایر نهادهای متولی امور خارجه و صدا و سیما در راهبرد های کلان نسبت به یک کشور و منطقه دیده میشود که این امر ناشی از نقص یا ضعف ساختار اداره این شبکههاست. طبیعتا میبایست در این ساختار مدیریتی، بدون کمرنگ شدن نقش مدیران سازمان به آن نهادها نیز توجه شود. آنچه که اهمیت دارد، شفافیت است. هزینههای ارزی سازمان صداوسیما می بایست خروجی و ورودی مشخصی داشته باشند و نظارت متعین بر آنها صورت گیرد وگرنه اظهارات رسانهای و گلایه گذاریهای مرسوم دردی را دوا نمیکند.