چرا عباس عبدی آنارشیست شد؟ / حاکمیت در برابر "تکرار آبان" توان مقاومت ندارد!
محسن رنانی، از استادان اصلاحطلب، با انتشار یک مانیفست اعتراضی تأکید کرده است که در صورت تکرار حوادثی مثل آبان 98، حاکمیت توان مقاومت موفق و پایدار نخواهد داشت!
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
حاکمیت در برابر "تکرار آبان" توان مقاومت ندارد!
محسن رنانی، استاد دانشگاه و از فعالان اصلاحطلب به تازگی دست به انتشار یک مانیفست اعتراضی و جانبدارانه نسبت به اغتشاشات آبان 98 زده است!
ما در شماره قبلی وبلاگ مشرق، بخش ابتدایی این مانیفست که در سایت جماران منتشر شده است را برای مخاطبان محترم تشریح کردیم (اینجا) و اکنون بخشهای انتخابی دیگری از این مقاله را نقل میکنیم و در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
1_(در اشاره به آبان 98) اعتراضی که ریشهاش در تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و روانشناختی دو دهه اخیر کشور قابل مشاهده است. شرایط حاکم بر کشور در دو دهه اخیر نشان از تورم مستمر (40 سال تورم دورقمی که در هیچ کشور دیگری در تاریخ جهان سابقه ندارد)، رکود عمیق (جدیترین رکود تاریخ کشور در یک قرن اخیر)، شکاف طبقاتی، تضعیف هویت ملی، بی افقی آینده کشور، فقدان چشماندازی برای حل و فصل مسائل، تنگناها و محدودیتهای متنوع فرهنگی و اجتماعی اعمال شده بر جوانان و سرکوب بسیاری از نیازهای آنان، به بازی نگرفتن اراده جوانان و برخورد آمرانه و نصیحتآمیز و یکطرفه با آنان، فقدان فضای امن فعالیت قانونی سیاسی، فقدان فضای مناسب برای نقد حاکمان و فقدان یک دموکراسی سالم و بی طرف دارد.
این شرایط، جوان امروزی را که برخوردار از ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی متعدد است و به این واسطه، قابلیت ترسیم امکانهایی متفاوت از زندگی به نسبت بستر کنونی زیستش را داراست به مرز انفجار کشانیده است. انفجاری از جنس دانستن و نگفتن، خواستن و نداشتن. فریاد و انفجاری از نسل جوان که شعارهایی ساختارشکنانه داشت اما هدفی براندازانه نداشت.
2_ جامعه سالم جامعهای است که اجازه تجربه خشم اصیل، یعنی خشم محافظت کننده و تعادل بخش، و تخلیه آن را میدهد. همچنین با گشودن راهها و افقهای امید بخش، اجازه نمیدهد غم چنان طولانی شود که به اندوه، افسردگی و خشم بیرحمانه تبدیل شود. در واقع جامعه سالم اجازه میدهد تا هیجانات منفی طبیعی، به صورت سالم و سازگار بروز کنند و به هیجان ناسازگار تبدیل نشوند. وقتی هیجان ناسازگار در درون بخش بزرگی از جامعه رخنه کرد و ماندگار شد، باید منتظر رفتارهای ناهنجار و خشونتبار باشیم.
به نظر میرسد بخش بزرگی از جامعه ما بویژه نسل جوان، هم با غمی طولانی مدت دست به گریبان است (غم ناشی از فرصتها، داشتهها و امکاناتی که از دست رفته است)، و هم گرفتار خشمی فروخورده و بلندمدت است (ناشی از ترس از شرایط امروز و فردا که در یک دوره طولانی در وجودش ریخته است). بخش بزرگی از مردم ایران سالهاست که نسبت به امروز و آینده خود احساس ناامنی و ترس میکنند؛ ناامنی ناشی از خطر جنگ، از نوسانات اقتصادی، از بیثباتیهای سیاسی، از فساد، و از تصمیمات شتابزده و غیرعقلانی. آنان همین امروز هم در ترسی فروخورده از حال و آینده قرار دارند و عرصه چنان بر آنان تنگ گرفته شده است که حتی از «ابراز ترس خود» نیز میترسند. اندوه بلندمدت در بخش بزرگی از جامعه ما به خشم ویرانگر تبدیل شده است. نیز خشم فروخورده سالهای پیدرپی به نفرت تبدیل شده است. بخشی از جوانان ما حتی نمی دانند نسبت به چه چیزی نفرت دارند. چنین شرایطی جامعه را مستعد فعال شدن گسلهای هیجانی ناساگار و بروز خشونتهای ویرانگر میکند. تنها یک جرقه کافی است که به یک انفجار هیجانی خشونتبار اجتماعی بینجامد. فرقی نمیکند این جرقه میتواند افزایش قیمت بنزین باشد، یا سقوط هواپیما، یا هر چیز دیگر.
3_(در اشاره به آبان 98) کلیت حکومت در یک طرف قرار گرفت و جامعه در یک طرف. تداوم تقابل حکومت و جامعه تنها از دریچه سرکوب تجلی خواهد یافت و البته روز به روز شدیدتر خواهد شد. اما سرکوب تا چه زمانی استمرار خواهد داشت؟ سرکوب موفق و پایدار، دست کم نیازمند یکی از این سه شرط است:
- حمایت جدی و گسترده خارجی،
- حمایت جدی و فراگیر داخلی،
- وجود منابع انسانی و مالی کافی برای تضمین تداوم بلندمدت سرکوب
اما اکنون هیچکدام از این شرایط برای حکومت مهیا نیست.[1]
*پاسخهایی که در اشاره به اپیزودهای اشاره شده در بالا ضروری به نظر میرسد، به شرح ذیل هستند:
یکم: متأسفانه آقای رنانی به عمد یا از روی سهو اما دست به یک تصویرسازی غلط از ایران اسلامی میزند. که این مقوله به زعم تحلیلگران یکی از اصلیترین دلایل ایجاد اغتشاش و نارضایتی ذهنی است چون اغلب مصداقی در واقعیت ندارد یا مورد بزرگنمایی قرار میگیرد.
مثلا در بحث تورم، رنانی نگفته است که تورم یک مسئله مبتلیبه همه کشورهاست و مثلا ترکیه - که آقای رنانی اصرار دارد ما باید ترکیه دوم باشیم! - چگونه در همین نزدیکی یعنی در سال 2005 به دلیل موج یک ابرتورم چند رقمی مجبور به حذف 6 صفر از پول ملی خود شد! [2]
این حقایق نشان میدهد مسئله تورم در ایران اگرچه یک مشکل بزرگ است اما چندان حاد نیست و مواردی مثل قلیل بودن مالیات در ایران، افزایش دستمزدها نسبت به حکومت سابق و بهبود شاخصهایی مثل ضریب جینی و یا کاهش اختلاف حقوقها نیز آرامبخشهای تورم در ایران محسوب میشوند. (مواردی مثل مسکن، خودرو و از این قبیل که شامل جهشهای قیمتی شدید طی سالهای اخیر شدهاند نیز به زعم تحلیلگران، متأثر از برخی رفتارهای سیاسی هستند نه واقعیتهای اقتصادی)
ما همچنین قضاوت درباره مقولاتی مثل "تضعیف هویت ملی" و یا "فقدان چشماندازی برای حل و فصل مسائل"! که رنانی مدعی وجود آنها در ایران شده است نیز قضاوت را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
خاصه اینکه خطاب به کشوری در حال صحبت هستیم که امروز بعنوان یک قدرت جهانی مطرح است، از متحدان خود در اقصینقاط جهان حمایت اقتصادی و نظامی و سیاسی دارد و هیچ مسئله لاینحلی هم در کشور وجود ندارد. (البته احتمالا منظور آقایان از مسئله لاینحل، حصر سران فتنه است که این مقوله بایستی مد نظر مخاطبان محترم باشد!)
این گزارهها همچنین اثبات میکند خشمی که رنانی مدعی وجود آن در جوانان شده؛ یک مفهوم القایی است که البته فرماندهان فتنه اقتصادی قصد دارند از همین القائات، انفجار بسازند.
کما اینکه گزاره "شعار ساختارشکنانه داشتن اما هدف براندازی نداشتن"! نیز یک خدعه به شدت ناجوانمردانه برای به خیابان کشاندن جوانان عزیزی است که نمیدانند مسئله اعتراض خیابانی غیر قانونی از حمله دشمن به مرزهای یک کشور نیز خطرناکتر است و در فرجام آن هیچ چیزی جز ریختهشدن خون و انجام خواستههای براندازان وجود ندارد.
دوم: ما البته به آقای رنانی و دوستان ایشان تسلیت میگوییم که از بابت تصادم غیر عمد هواپیمای اوکراینی کسی در ایران دست به اغتشاش نزد و هیچ جرقهای هم رخ نداد و شعور اجتماعی بالایی نسبت به درک یک حادثه غیر عمد وجود داشت!
در بحث آبان 98 هم اگر یک جرقه عامدانه در بحث بنزین در کار نبود و نهادهای متولی همطیف آقای رنانی! وظایف خود را انجام داده بودند؛ اعتراض یک روزهای رخ نمیداد که اشرار و اوباش بر محمل آن سوار شوند!
فیالنهایه اینکه ادعای وجود خشم و ترس و نفرت در وجود مردم یک القای ساده بیشتر نیست که میخواهد محصول خود را در خیابان درو کند.
بله! مردم به مقولاتی مثل گرانی، نبود نظارت بر قیمتها و سیاستبازیهای اصلاحطلبان در مجلس و شورای شهر و دولت اعتراض دارند و ناراضی هستند. اما این اعتراض و نارضایتی با "رأی خوب در هنگامه انتخابات" کاملا درمان میشود.
درمانی که شاهدیم رنانی و امثال او هیچ اشارهای به آن ندارند و صرفا ترجیح میدهند سری که درد نمیکند را با دستمال ببندند و اینطور به مردم بگویند که راهی غیر از خشمگین بودن و اعتراض ندارید!
در بحث تخلیه خشم نیز باید اشاره کرد که آقای رنانی شاید نمیداند که در یک حیات معقول و در یک جامعه دینی، "تخلیه شادی و خشم با رفتارهای غریزی و حیوانی" یک تئوری نامقبول است و انسان مدنی و معقول هیجانات خود را در کنترل دارد، قائل به خالی کردن خود نیست و مهمتر از همه اینکه قوانین جامعه را به خوبی میشناسد و نیک میداند که در هنگام خشم یا شادی نبایستی مخل امنیت و برهمزننده قانون باشد.
ما در این زمینه آقای رنانی را به مطالعه و نیز سفر به ممالک راقیه توصیه میکنیم تا روایتهای واقعیتری از جهان داشته باشند.
سوم: کسانی که در آبان 98 رودرروی هم قرار گرفتند، "مردم، قانون و حکومت" از یکسو و اوباش و فرماندهان فتنه اقتصادی در سوی دیگر بودند.
وگرنه حاکمیت اگر در مقابل مردم قرار داشت از همان روز نخست دست به برخورد میزد و اجازه نمیداد تا مردم صف خود را از اغتشاشگران جدا کنند.
ضمن اینکه ما سالها قبل از رنانی با هشدار تحلیلی "فتنه اقتصادی" به فضل خدا میدانستیم که تقابل روی میدهد و ادامهدار هم خواهد بود! اما این تقابل نه به دلیل وجود نارضایتیهای برساخته ذهنی، مشکلات بزرگنمایی شده و مسائلی که دارای راه حل هستند که به دلیل وجود رنانی و امثال رنانی است که ما نیت آنها را نمیدانیم اما شمایل عمل آنها هیچ سمت و سویی غیر از براندازی را دنبال نمیکند.
در بحث راههای موفقیت در سرکوب! هم ایشان در حال صحبت از کشوری است که عملکردش در فتنههای داخلی همچون عصای موسی (ع) در مقابل ریسمانهای ساحران بوده است و از پس آتش هر فتنهای، ققنوسوار حیاتی پررونقتر را تجربه میکند.
*
بخشهای بعدی اظهارات رنانی در شمارگان آینده وبلاگ مشرق مورد بحث و نظر قرار خواهد گرفت.
***
جستاری در علت حمایت همه جانبه اصلاحطلبان از رفتارهای ضد حکومتی
چرا عباس عبدی آنارشیست شد؟
عباس عبدی، از تئوریسینهای اصلاحات در بخشی از مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد، اظهار کرده است:
"اگر روزی مردم حکومت دیگری را خواستند، به قول امام، خواستشان باید محقق شود. نکته مهم برای ما این است که هر خواستی را باید از طریق سیاست اصلاحطلبی جلو ببریم. حالا اگر روزی مردم روشی به جز سیاست اصلاحطلبانه را در پیش گرفتند، ما اگر با آنها موافق باشیم، به آنها میپیوندیم. در غیر این صورت در خانه مینشینیم و مردم هم کار خودشان را انجام میدهند."[3]
*منظور سلیستر عبدی آنست که اگر یک حرکت مسلحانه هم شکل بگیرد و اصلاحطلبان با آن موافق باشند؛ حتما به آن خواهند پیوست.
یعنی در کلام این رجل سیاسی هیچ اثری از توجه به حسن و قبح عمل و هدایتگری اجتماعی وجود ندارد.
و این مقوله جای تأملات بسیاری دارد...
قبل از عبدی، محمود میرلوحی نیز در اظهاراتی اینطور تأکید کرده بود که تحریم انتخابات مجلس یازدهم از سوی اصلاحطلبان به دلیل همراهی با حرکاتی مثل آبان 98 بوده است! [4]
دقت شود که اصلاحطلبان از آن رو اصلیترین شأن رجال سیاسی یعنی "هدایتگری جامعه" و گوشزد درست و غلط به جامعه را کنار گذاشته و از تمام حرکات آنارشیک حمایت میکنند که بنا به وعده حجاریان، فضای جامعه را "عامالبلوی" میدانند و تحلیلشان اینست که مردم در یک فتنه بزرگ اقتصادی، کار نظام اسلامی را یکسره میکنند!
حتی یکی از آنان نیز به تازگی اینطور گفته است که نظام اسلامی دیگر توانایی تکرار مقاومت در آبان 98 را ندارد. [5]
در گام بعدی باید اشاره کرد که آقای عبدی دروغ بزرگی را به امام راحل نسبت داده است و امام (ره) هیچگاه نگفت اگر مردم حکومت دیگری خواستند...
بلکه حکما اشاره عبدی به سخنان امام راحل در قبل از برگزاری انتخابات 12 اسفند است که ایشان در اشاره به شکل حکومت (اعم از جمهوری یا غیره) تصریح میکند که "شما آزادید که به هرچه بخواهید رأی بدهید لکن رفراندم معنایش «آری» و «نه» است و لیکن شما آزاد هستید. به همین نکته هم توجه کنید که «نه» معنایش رژیم سلطنتی نیست. "
ایشان همچنین در مقطعی دیگر هم تأکید کردند که اگر مردم جمهوری اسلامی را نخواهند "سلطنتطلب" هم نیستند.
کسانی از اصلاحطلبان نظیر حجاریان، بهشتی و اینک عبدی چند سالی است که بر تئوری "تجدید نظرطلبی" پای میفشارند و با کنایه اینطور میگویند که اگر کسانی از مردم روزی نظام جمهوری اسلامی را نخواهند، چه باید بکنند!؟ [6]
پاسخ فلسفی این شبهه نیز اینست که مادام که یک حکومت بر رأس امور است یعنی تحت حمایت اکثریت مردم و قاطبه فهیم کشور قرار دارد و کسانی که حکومت را نمیخواهند نیز با گزینههای مشخصی مواجه هستند.
عبدی و دوستانش نیز با درک همین معنی؛ دائما از مقولاتی برساخته مثل خشم فروخورده جامعه، آرزوی بدتر شدن اوضاع، امکان حضور جمعیت میلیونی در خیابان علیه نظام و... صحبت میکنند تا گزینه اعتراض خیابانی و انقلاب را بعنوان انتخاب خود از آن گزینههای مشخص، در پیش پای مخاطبانشان بگذارند و در هنگامه گر گرفتن معرکه نیز بعنوان فرماندهان فتنه به صحنه بیایند.
بیان بیشتر عقلانیتهای حکومتی در جامعه، روشنگریهای خواص و بازخواست مروجین دیدگاههای خطرناک فوقالاشاره؛ ضرورتهایی است که جامعه را از خطر فتنه دور میکند.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1422440
2_ https://www.isna.ir/news/98051306483/
3_ https://etemadonline.com/content/399807
4_ mshrgh.ir/1067974
5_ mshrgh.ir/1067974
6_ mshrgh.ir/936218