چرا فقط قیام مختار، مورد تأیید ائمه بود؟
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: تنها قیامی که به نظر برخی علما مثل مرحوم خویی مورد تأیید امام سجاد بود، قیام مختار است که به نظر میرسد آن هم فقط به خاطر جنبه انتقامیاش است و نه بیشتر.
سعید طاووسی، استاد تاریخ اسلام و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد پیامدهای واقعه کربلا به فارس گفت: پس از واقعه عاشورا، به دلیل شدت خشونتی که در شهادت امام حسین (علیهالسلام) توسط یزیدیان بهکار رفت، در زمان خود یزید چندان قیام خاصی علیه او صورت نگرفت و قیام «حره» هم به شدت توسط یزید سرکوب شد و درهم شکست، اما پس از مرگ زودهنگام یزید بن معاویه پس از واقعه عاشورا، دربار و حکومت اموی با یک چالشی روبهرو میشود. معاویه پسر بزرگتر یزید پس از 40 روز از خلافت کنارهگیری میکند و پسر کوچکتر یزید، خالد هم به علت نرسیدن به بلوغ شرایط زمامداری خلافت را ندارد.
وی افزود: در چنین شرایطی «مروان» با بیوه یزید ازدواج میکند و خلافت را به دست میگیرد و به این شکل قدرت به مروانیان میرسد. مروان در ادامه هم به جای اینکه خالد را خلیفه کند، پسر خودش عبدالملک را برای جانشینی برمیگزیند. موارد مذکور از نوعی التهاب سیاسی و اجتماعی در شام حکایت دارد و مخالفین امویان هم از این فرصت استفاده کردند و در چنین فضایی بود که قیام مختار و توابین و همچنین لشکرکشی بنیزبیر تا عراق عرب ادامه پیدا کرد.
قیام علیه حاکم جور، چیزی که شیعیان از عاشورا الهام گرفتند
این استاد تاریخ ادامه داد: در مقابل شیعیان، که اینجا شیعه به معنای عام است چه آنان که شیعیان اعتقادی هستند، چه کسانی که شیعیان سیاسیاند، چنین برداشتی از عاشورا داشتند که میتوان علیه ظالم جائر قیام کرد و بر او شورید. بنابراین شاهدیم که از زمان پس از عاشورا تا سقوط امویان قیامهای متعددی از سوی شیعیان علیه حکام اموی صورت میگیرد. قیامهای زید بن علی، یحیی بن زید، عبداللهبن معاویه از نوادگان جعفر طیار و... از این دست قیامها هستند. نکته مهم در این بین این است که ائمه شیعه با این قیامها همراهی نکردند و از امام سجاد (علیهالسلام) رویکرد از فاز سیاسی و نظامی به سمت فعالیت فرهنگی و اجتماعی تغییر پیدا کرد. به تعبیر مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی، امام سجاد شیعه را از نو تشیع را ساخت. در اوایل امامت ایشان، تنها 6 نفر دور ایشان بودند که در شیعه بودن سه نفر از اینان شک و شبهه وجود دارد.
تبدیل تشیع به یک گروه فعال در سطح اجتماع و فرهنگ جهان اسلام
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه تصریح کرد: امام سجاد پروژه بسط معارف شیعی را از طریق تمام ظرفیتهای ممکن از جمله وعظ، دعا و خطابه پیگیری کرد و این روند بعدها توسط صادقین (علیهماالسلام) ادامه پیدا کرد و هدف اصلی این بود که تشیع به یک جریان فعال فرهنگی و اجتماعی در جامعه حاضر باشد و بر تعداد شیعیان «اعتقادی» افزوده شود. پس باید گفت بعد از عاشورا روند ائمه به سمت مسائل مقدماتی و تربیتی رفت، تا اینکه بخواهند با قیامها همراه شوند؛ ولی تنها قیامی که به نظر برخی علما مثل مرحوم خویی مورد تأیید امام سجاد بود، قیام مختار است که به نظر میرسد آن هم فقط بهخاطر جنبه انتقامش است و نه بیشتر.
قیام علیه ظلم مطلوب است، اما مقدمه میخواهد
وی افزود: در مورد قیامهای شیعیان نکتهای را باید بیان کنم و آن این است که بسیاری از شیعیان آن برداشتی که امروزه ما از امامت و ولایت داریم، نداشتهاند و خیلی از آنان تنها صرف پیروی در پارهای از موارد مثل احکام، شیعه نامیده میشدند. مثلاً جناب زید معتقد بود امام صادق فقط امام در احکام حلال و حرام است؛ پس در سایر موارد سیاسی مثل قیام به اجتهاد و نظر خودشان عمل میکردند. این تذکر را بدهم که اهلبیت به کل مخالف قیام و فعالیت علنی سیاسی نبودند، بلکه برای آن یک مقدمهای را لازم میدانستند که در پی ایجاد آن زمینه بودند.
ائمه میخواستند امام حسین را تبدیل به نماد تشیع کنند
طاووسی گفت: عمده فعالیت ائمه در قبال عاشورا این بود که امام حسین را تبدیل به نماد تشیع کنند تا علقهای خاصی بین شیعیان خود و آن امام شهید ایجاد شود. تأکید بر زیارت حضرت در فواصل مختلف سال، برگزاری مجالس عزای امام حسین و... نمونهای از این دست اقدامات هستند و این کار آنقدر بر تعداد تشیع و تثبیت جریان شیعه نافع و ساعی بود که برخی تاریخپژوهان غیرمسلمان مدعی شدند تشیع، پس از عاشورا متولد شد. هرچند از بُعد تاریخی این حرف و تحلیل غلط است اما از طرفی هم باید بیان داشت، بروز و ظهور تشیع قبل و بعد از شهادت سیدالشهدا قابل مقایسه نیست و اینها تماماً به برکت فعالیتهای امامان شیعه است.
عاشورا نتیجه عدم معرفت امام بود
او اشاره کرد: تبدیل امام حسین به عنوان نشان و نماد تشیع در این راستا بود که نشان دهد، تبعیت نکردن از امام معصوم و ولیخدا میتواند کار را به جایی برساند که حجت معصوم تشنه به شکل فجیع به شهادت برسد و سربریده شود و پس از آن دیگر اشک و فغان و آه بیفایده خواهد بود؛ همانطور که قیام توابین از این منظر چندان دستاورد خاصی را برای شیعه به دست نیاورد. نکته مهم دیگر این است که ترویج برگزاری مجالس عزا و بکا بر امام حسین فقط دارای جنبه احساسی و عاطفی ماجرا نبوده، بلکه در آن فضای سیاسی حاکم که نوعی تقابل با ذکر امام حسین از سوی حکام جور صورت میگرفت چنین اقداماتی از سوی ائمه، یعنی تشویق به عزاداری امام حسین نوعی کار سیاسی و مبارزه به حساب میآمد.
منطق عاشورا یعنی جنگ حق و باطل
پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: اساساً منطق مبارزه امام حسین با یزید محدود و مختصر در نفرات نیست، بلکه حکایت از تقابل دو جریان حق و باطل دارد؛ به خاطر همین زندهنگهداشتن یاد سیدالشهدا به معنی برانگیخته شدن انگارههای حقطلبی در افراد بود و اشاره به غایت و هدف اصلی امام حسین از قیام داشت. برای همینم عباسیان، باوجود دخالتی که در شهادت امام حسین نداشتند نسبت به زیارت قبر ایشان و مجلس عزای حسینی حساسیت داشتند و در امحای یاد او تلاش میکردند.
طاووسی گفت: عباراتی مثل «سلطان جائر» یا «مثل من، مثل یزید»، در مورد همان منطق و غایت قیام امام حسین صحبت میکند. در رفتار اصحاب سیدالشهدا هم این موضوع روشن است که هدف چیزی فراتر از شخصیت و جان خود بوده و انتهای فراتری را مدنظر دارد و آن جنبه تبعیت یاران شهید به خوبی درس تبعیت از امام را منتقل میکند، به عبارتی عاشورا مجموعهای کامل از معارف شیعی است، از تبعیت امام تا اخلاق و مرام شیعیان.