جمعه 2 آذر 1403

چرخ و فلک قتل و خشونت در شهربازی «زخم کاری»/ ایستگاه بعد از بازگشت و انتقام کجاست؟ + فیلم

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
چرخ و فلک قتل و خشونت در شهربازی «زخم کاری»/ ایستگاه بعد از بازگشت و انتقام کجاست؟ + فیلم

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - سید رضا میرجعفری، سیلی انتقامی که دل مخاطبین را خنک کرد حسن ختام فصل چهارم اثر مهدویان بود. زخم کاری هر چه جلوتر می‌رود در گرداندن چرخه خشونتش بی منطق‌تر می‌شود و بیش از پیش عوالم تخیل را جا به جا می‌کند و انگار سازندگان آن و در رأس آن یعنی کارگردانش می‌خواهد تا جایی که می‌شود این بازی را ادامه دهد و کیسه‌ای هم که دوخته شده حالا حالا ها جا دارد. فصل...

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - سید رضا میرجعفری، سیلی انتقامی که دل مخاطبین را خنک کرد حسن ختام فصل چهارم اثر مهدویان بود. زخم کاری هر چه جلوتر می‌رود در گرداندن چرخه خشونتش بی منطق‌تر می‌شود و بیش از پیش عوالم تخیل را جا به جا می‌کند و انگار سازندگان آن و در رأس آن یعنی کارگردانش می‌خواهد تا جایی که می‌شود این بازی را ادامه دهد و کیسه‌ای هم که دوخته شده حالا حالا ها جا دارد.

فصل اول زخم کاری که به گفته منتقدین و مخاطبین بهترین فصل از سریال بود هم منطق لازم را نداشت و بسیاری از فضاها، کاراکترها و حتی روابطش به شدت تخیلی بود اما سازندگان به نوعی توانسته بودند با قراردادی که بین خود و مخاطبینشان حاکم کنند و با قدرت بازی بازیگران قصه را از یک جدل درون خانوادگی به نقطه اوجی از لحظات عاشقانه و احساسی و البته وجه مشترک عنصر جذاب فیلم یعنی خشونت برسانند.

در فصل اول زخم کاری سیطره ریزآبادی بزرگ آنقدر حاکم بود که وقتی به قتل رسید و شالوده خانواده به هم خورد وسوسه مالک برای به حکومت رسیدن را توجیه کند و بازی شروع شود اما خراب شدن روابط درون این مجموعه از جایی شروع می‌شود که خالق زخم کاری قصد دارد گردونه خود را در شعاع بیشتری بچرخاند و تا نمادسازی‌های خیالی برای جامعه هم پیش برود.

این نمادسازی‌های عجیب و غریب و یک جاهایی دور از ذهن با حضور کمرنگ شخصیت‌هایی مثل دستمالچی که بعدا تبدیل به کاراکتر پررنگ‌تر «سید» شد یا وقتی پای مشاور وزیر مافیایی به سریال را باز کرد وارد گردانه مهدویان شدند که گاهی تداعی گر ذهنیت خام و بعضا بچگانه‌ای مشخصا از اجتماع ایران و روابط درونی آن می‌شود که نه تنها موضوعی را در قصه پیش نمی‌برد بلکه فقط انتزاعی است در این جهت که چرخ خشونتی که دستمایه سازنده زخم کاری است را بیشتر و تندتر بچرخاند و آنها هم خوب می‌دانند که تا این به گردش درآید و هر چه سرعتش بیشتر شود بازار زخم کاری را هم کاری‌تر می‌کند. از اینجا بود که بعد از فصل اول، «بازگشت» زخم کاری متولد شد و خط مستقیم فصل اولش کمانه کرد و به شکل یک دایره درآمد. قتل‌های پشت سر هم بی‌منطق، عدم وجود هرگونه پلیس، نیروی انتظامی و امنیتی موثر برای ایجاد ترمز و وقفه این کشتار بی حد و اندازه در سریال و همچنین بالا بردن حس انتقام، نوعی سادیسم و مازوخیسم حاکم در روابط زخم کاری از همان ابتدا استعداد تولید این چرخه را به ما نشان میدهد.

سریال زخم کاری ساخته محمد حسین مهدویان بعد از سه فصل انگار دور خودش در حال چرخیدن است، چرخشی که خیلی هم منطقی جز خشونت ندارد و فقط تخیل را ما به ازاهایی که فقط در ذهن سازندگان در جامعه است را درگیر می‌کند.

کارگردان این فیلم شاید فقط از یک منطق پیروی می‌کند آن هم عنوانش «چرخه خشونت» است. چرخی که با پیش درآمد فصل اول آغاز شد و با «بازگشت» چرخید و «انتقام» به آن سرعت بخشید، قتل‌های زیاد و خون‌پاشی بی حد و مرز هم موتور محرک آن است که مخاطبین اثر هم از آن رضایت ندارند اما باز آن را نگاه می‌کنند، سرشان از روابط بی منطق فیلم و تعداد قتل و کشتار فیلم گیج می‌رود اما باز هم به تماشای آن می‌نشیند، درست مثل چرخ و فلکی که در شهربازی آنها را سرگرم می‌کند و باز هم بلیطش را می‌خرند.

مهدویان که رگه‌هایی از صلح‌اندیشی و وفاق را هم در آثار گذشته سیاسی و اجتماعی خود مثل «درخت گردو» یا «رد خون» نشان داده بود در «زخم کاری» چرخ و فلکی از خشونت و قصه‌های تخیلی مافیایی ساخته که ما به ازای بیرونی هم ندارند و مخاطبش را هم سوار کرده و می‌چرخاند. مثل تعریف علمی چرخه خشونت که اگر کامل شد و جامعه در آن بیفتد و آن را بگرداند سرگیجه لذتبخش و البته تهوع آور و مخربی به اعضای آن می‌دهد که راه رهایی‌اش از آن سخت است.

این کارگردان که یک جاهایی حرف از مصالحه هم در امور می‌زد در فصل سوم بازگشت از عنصر انتقام بعد از بازگشت در بازی خشن خود استفاده کرده و اتفاقا مورد اقبال مخاطبین این ژانر هم قرار گرفته و اذعان دارند این فصل سریال جذابتر است، مهدویان انتقام را جذابتر از بازگشت نشان داده و باید دید دیگر چه عنصر جذاب خشنی را برای سرگرم کردن ما رو خواهد کرد؟

تلاش تبلیغاتی فیلم در فصل بازگشت این اثر حتی یکبار به صورت گسترده خون را در شهر ریخت که خیلی زود با واکنش منفی شهروندان تهران همراه شد.

یکی از این واکنش‌ها را در گذشته در خبرگزاری دانشجو منتشر کردیم که در این شهر فقط مخاطبین سریالهای متوهم اقتباسی از نمایشنامه های بی ربط تردد نمی‌کنند در این شهر کودکان و نوجوانان هم حضور دارند به حق حیات و آرامش آن ها هم باید اندیشید. به تصریح قانون: این نوع تبلیغات مشخصا سریالهای پدر گواردیولا و زخم کاری مغایر با آیین نامه قوانین تبلیغات شهری است که تصریح دارد: تبلیغ نباید القاء وحشت و خشونت کند.

چرخه «زخم کاری» در فصل سوم با سیلی مالک در گوش سمیرا لحظات مفرح مخاطب از چرخیدنشان در بخش انتقام را به اوج می‌رساند، درست مثل وقتی در شهربازی هستیم و سوار بر چرخ و فلکی به لحظه اوج گردش می‌رسد و حالا که سازندگانش فهمیده‌اند مخاطب از آن لذت می‌برند آنها را همانجا نگه می‌دارند.

می‌توان با توجه به پایان بندی «زخم کاری 3» انتظار داشت سازندگان آن تا زمانی که مخاطب در شهربازی راه افتاده مهدویان از چرخه خشونت لذت می‌برد از بازگشت و انتقام بگذرد و وارد بازی جدیدی شود.